چندین دهه است که محلهی «سعادتآباد» جایی برای زندگی ثروتمندان و توانگران شده است. ساختار محله و سازههای آن نیز به گونهای است که یکی از گرانترین بخشهای پایتخت را باید در آنجا جُست. دشوار است باور کنیم که سعادتآباد کنونی و بلندمرتبه سازیهای پُرشمار و خانههای ویلایی و مراکز خرید گرانبهای آن، زمانی زمینهایی برای کِشتوکار شماری کشاورز کوچنده بود و محصولی که از آن به دست میآمد راهی برای گذران زندگی تهیدستان و کارگران بوده است. هر چند مالک روستا، از سیاستمردان و چهرههای شناخته شدهی روزگارش و ثروتمند و دارا بود، اما کسانی که در آنجا زمینها را میکاشتند و محصول بار میآوردند، مردمان زحمتکش بودند.
محلهی سعادتآباد در شمال باختری پایتخت، جای دارد و جنوب آن با محلهی مدرن شهرک غرب همسایه است. شمال خاوری سعادتآباد به درکه و اوین میرسد و راه شمال باختریاش در فرحزاد پایان میپذیرد. این گسترهی خوش آبوهوا، تا دههی بیست خورشیدی خالی از هر باشندهای بود. حتا در سالهای پادشاهی رضاشاه که شهر تهران گسترش افزونتری یافت، کسی به فکر ساختوساز در زمینهای سعادتآباد نیفتاد. جز آنکه در سال 1317 رضاشاه تصمیم گرفت که کارخانهای در ده ونک بنیانگذاری کند. برای اسکان کارگران کارخانهی زمینهای جنوب باختری جایی که سالها پس از آن سعادتآباد نام گرفت، انتخاب شد. در آن سالها آن گستره نامی نداشت و جز دژی (:قلعهای) کماهمیت و دورافتاده سازهی دیگری در آنجا دیده نمیشد. چه کسی گمان میکرد زمینهای بیابانی و خالی آن پهنه، روزی روزگاری، جایی برای زندگی توانگران و میلیونرها بشود؟
سید ضیاء طباطبایی و خرید زمینهای سعادتآباد
در سال 1327 خورشیدی یکی از سیاستمداران پُرآوازه، سه دانگ از زمینهای بینام و نشانی را خرید که خود او نامش را سعادتآباد گذاشت. آن سیاستورز سید ضیاءالدین طباطبایی نام داشت و پنج سال بود که پس از کنارهگیریاش از سیاست و سفرهای دور و درازش، به ایران بازگشته بود و تکاپوی بسیاری برای بازگشت به کارزار سیاست و نقشورزیهای دوباره میکرد. او را اندکی بیشتر باید شناخت.
سید ضیاء طباطبایی همان کسی است که به همراه رضاخان سوادکوهی (رضاشاه بعدی) در سوم اسفندماه 1299 خورشیدی با کمک نیروهای قزاق کودتا کرد و احمدشاه قاجار ناگزیر شد که او را به نخستوزیری برگزیند. او پیش از کودتا روزنامهنویسی بود که نشریهی «رعد» را منتشر میکرد. کابینهی سید ضیاء تنها سه ماه دوام آورد و او ناچار شد مقامِ به زور گرفته شدهاش را رها کند. به این هم بسنده نکردند و از او خواستند که ایران را تَرک کند. سیدضیاء راهی اروپا شد و سر از فلسطین درآورد و پس از گشت و گذارها، در سال 1322 به ایران بازگشت و نمایندهی مجلس شورای ملی شد. تا آنکه در سال 1335 به زندان افتاد و سپس برای همیشه سیاست را کنار گذاشت و در روستای سعادتآباد سرگرم کشاورزی و دامداری شد! او در شهریور 1348 خورشیدی، در 81 سالگی درگذشت.
اشاره کردیم که سیدضیاء سه دانگ از زمینهای سعادتآباد را خریداری کرد. بهایی که او برای خرید زمینها پرداخت 25 هزار تومان بود. سه دانگ دیگر را شاهزادهای قاجاری به نام محمدجعفر میرزا خرید. نمیدانیم او چه کسی بوده است و زمینهایش چه سرانجامی یافتند.
نخستین کاری که سیدضیاء پس از خرید زمینها انجام داد، آوردن شماری از قوم و خویشهای یزدیاش به آنجا بود. آنها برای کار بر روی زمینها فراخوانده شده بودند. نام روستا را هم در آغاز ساداتآباد، یا سیادتآباد، گذاشتند و سپستر به نام سعادتآباد شناخته شد.
زمینهای سعادتآباد، باغ و مزرعه بودند و با کوششهای بسیار سیدضیاء و همشهریهایش هر سال محصول و غلهای از آنجا بهدست میآمد که به سراسر محلههای تهران فرستاده می شد. اما سیدضیاء به این اندازه بسنده نکرد و به پیشنهاد سِر ریدر بولارد، سفیرکبیر بریتانیا در ایران، به پرورش گونهای از خرگوش، به نام خرگوشهای آنگورایی، پرداخت. سیدضیاء از همان زمان کودتا تا پایان نقشورزیهای سیاسیاش پیوستگی آشکاری با انگلیسیها داشت.
آنگورا یکی از شناختهشدهترین گونههای خرگوش است. موهای بلند و نازکی دارد و موهایش را هر چهارماه یکبار میچینند تا در کارهای صنعتی و پوشاک از آن استفاده کنند. طباطبایی 10 سالِ پیوسته 15 هزار خرگوش در مزرعههای سعادتآباد پرورش داد و با فروش موهای این جانور به بازرگانانی که کلاه و پالتو و دیگر پوشاک پشمی تولید میکردند، ثروت درخور توجهی بهدست آورد. مغازه داران چهارراه استانبول نیز خریدار گوشت خرگوش ها بودند. او پولی را که از این راه به دست میآورد برای آبادانی و گسترش بیشتر سعادتآباد بهکار میبُرد. در آغاز دههی چهل خورشیدی شمار ساکنان سعادتآباد به 50 هزار تَن رسیده بود و سیدضیاء طباطبایی نیز نزدیک آنها زندگی میکرد؛ هم به کار سیاست میرسید و هم به کار مزرعهداریاش. کارگران سعادتآباد در جایی خانه داشتند که اکنون پارک شقایق نامیده میشود. خود سیدضیاء نیز در شمال سعادتآباد، جایی نزدیک به بزرگراه یادگار امام کنونی، زندگی میکرد. بدینگونه نه تنها زمینهای سعادتآباد آبادتر شد، بلکه ساختمانهایی برای زندگی کارگران ساخته شد و به آنجا برقکشی کردند. پیداست که بهای زمینها نیز افزایش چشمگیری پیدا کرد.
از کسی به نام آهی نیز نام بُرده شده و گفتهاند که او بخشی از زمینهای کوی مکانیر را در جنوب دژ سعادتآباد، آباد کرد و پارک سعادتآباد را هم ساخت. کوی مکانیر در همان زمانی شکل نخستیناش را پیدا کرد که کارخانهی دورهی رضاشاه ساخته شد. این را هم بگوییم که در دههی چهل طرح جامع تهران فراهم شد و یکی از جاهایی که به پایتخت پیوست سعاتآباد بود.
از سازههای مهم سعادتآباد مجتمعهای مسکونی آتیساز است. این مجتمع در شمار داراییهای بنیاد پهلوی بود و در سال 1355 در خاور سعادتآباد ساخته شدند. آتیساز یکی از هفت مجتمع مسکونی سعادتآباد است.
سعادتآباد کنونی
تا دههی هفتاد خورشیدی بیشتر ساختمانهای سعادتآباد یک یا دو اشکوبهای بودند. یک دهه پس از آن، چنان ساخت و سازها در این محله بیشتر و دگرگون شد که میتوان از آن پس سعادتآباد را در سنجش با گذشته، محلهای نوساز گمان بُرد. در هر جا که ساختمان کوچک و یکی دو اشکوبهای دیده میشد، جای خود را به آپارتمان و برجهای بلند داد. به اندازهای که کمتر ساختمانی در این محله میتوان دید که دیرینگی آن بیشتر از بیست سال باشد. به همینگونه ارزش زمینهای سعادتآباد بیشتر از بسیاری از محلههای دیگر پایتخت است؛ هر چند دیگر زمین خالیای در این محله نمانده است.
دیرینهترین میدان سعادتآباد، کاج نام دارد و بلوار سرو خیابان اصلی آن است. این بلوار 2700 متر درازا دارد. یکی از بزرگترین و مدرنترین هتلهای پنج ستارهی ایران نیز در شمال سعادتآباد و در بخش شمال باختری میدان بهرود، دیده میشود. این هتل که اسپیناس پالاس نام دارد، در سال 1394 ساخته شده است.
اما شگفت است که در کنار محلهی گرانبها و ثروتمند سعادت آباد محلهی کوچک و حاشیهنشینی با بافتی فرسوده و فقیر دیده میشود. این محله زیر پُل مدیریت سعادتآباد است و در گذشته آن را زورآباد و اکنون اسلام آباد مینامند. نزدیک به 6 هزار تَن در آنجا زندگی میکنند و برای رسیدن به خانههای نیمه ویران و آلونکی خود باید از کنار برجهای بسیار مدرن آتیساز بگذرند!
اسلامآباد جایی برای کارتن خوابها هم هست. ساکنان آنجا زمینهای خود را که اکنون میان بلوار 23 متری سعادتآباد و برجهای شهرک آتیساز جای دارد، در سال 1346 با سندهای عادی خریداری کردهاند، اما چون خانههای فرسودهی آنها در دو سوی رودخانهای جای دارد که از میانهی محله میگذرد و ساخت و ساز در چنان جای خطرناکی ممنوع است، گویا هنوز نتوانسته پروانهی (:مجوز) ساخت بگیرند.
* با بهرهجویی از: گزارش خبرگزاری «ایسنا»؛ «باشگاه خبرنگاران جوان» و تارنمای «مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی» جستار حسن موسویزاده دربارهی محلهی سعادتآباد.
برج میلاد از بزرگراه شیخ فضل الله نوری
تقاطع علامه طباطبایی جنوبی
میدان کاج سعادت آباد
مسجد جامع رسول اکرم (ص) در میدان کاج سعادت آباد
آتش نشانی ایستگاه 25 محله سعادت آباد
بلوار شاعر قیصر امین پور
خیابان قدیمی سرو محله سعادت آباد
هتل پنج ستاره اسپیناس پلاس محله سعادت آباد
میدان فرهنگ محله سعادت آباد
دبیرستان شهدای پارس خودرو خیابان سرو سعادت آباد
بیمارستان عرفان محله سعادت آباد
خیابان علامه طباطبایی جنوبی
بسمت خیابان محمدعلی کشاورز محله سعادت آباد
خیابان داود رشیدی در علامه طباطبایی شمالی
فرتور از همایون مهرزاد است.
2393