لوگو امرداد

باور اشوزرتشت به جهان واپسین و عاقبت جهان چیست؟

باور اشوزرتشت به جهان واپسین و عاقبت جهان چیست؟ برای درک این بخش از جهان بینی نیز، دانستن چند اصل از باور اشوزرتشت لازم است:

– جهان از دو بخش «گیتوی» و«مینوی» درست شده است «براساس تاریخ نوشته شده بشر، نخستین پیامبری که از «جهان مینوی» سخن به میان آورده، اشوزرتشت است». جهان گیتوی (ماده وانرژی) جرم وحجم و جاذبه و بار الکتریکی دارد و فضا را اشغال می‏‌کند و بُعد و حجم دارد و مرتب در حرکت است و انرژی دارد و… بخش مینوی جهان شامل فضا، خودِ حرکت، نیروی جاذبه و دافعه و… است. این بخش از طبیعت، بُعد و حجم ندارد و همیشه ثابت است و حرکت نمی‌‏کند.

– بر هر دو بخش گیتوی و مینوی جهان قوانین دقیق و همیشگی (اشا) حاکم است و هیچ بخشی از جهان دیمی رفتار نمی‌کند. و در دل همه ذرات طبیعت، بزرگی و دانایی یا به‏ قول اشوزرتشت فروهر (ذره‏‌ا‌ی از اهورامزد بوده و نیروی پیش برنده است) وجود دارد.

– «زندگی» و «نازندگی» (نازندگی یعنی زندگی که ما جزییاتش را نمی‌دانیم) وجود دارد و «مرگ» به مفهوم «نیستی»، حقیقت ندارد. بنابر آموزش‌‏های اشوزرتشت، مرگ شکل دیگری از زندگی است و واقعیت است ولی حقیقت ندارد.

– زرتشتی باید به‏ صورتی زندگی کند که هم گیتی و هم مینو را داشته باشد. در اوستای روزانه می‏‌خوانیم ” تنی و روانی گیتی و مینو، گیتی مان باد بکامه تن، مینویمان باد بکامه روان“. با کار و کوشش و فعالیت‌های فیزیکی در بهبود اقتصاد خود و خانواده بکوشد و از لذت‌های دنیوی و شادی روزگار در حد متعادل بهره‏‌مند گردد و با انجام اندیشه و گفتار و کردارنیک و گذشت و خیرات و دیگر کارهای نیک و مینوی (معنوی) در حد توان سعی کند که جهان مینوی را نیز برای خود بسازد.

– در فرهنگ زرتشتی هیچ بخش غریزی ما شیطانی نیست و برآورده شدن غرایز به‏‌صورتی معقول و درست اساس دین ماست. همه غریزه‏‌های ما برای زندگی لازم است. به‏‌شرطی که به‏‌صورتی منطقی و درست از آنها بهره گیریم و همیشه وجدان یا «اخلاق» را در نظر داشته باشیم.

در دین زرتشت به آن دسته از غریزه‏‌های طبیعی که به‌‏صورتی بسیار افراطی از آن استفاده شود (دیو) می‏‌گویند و چکیده دین ما زندگی کردن بر اساس فرهنگ مزداپرستی و مبارزه با فرهنگ دیوپرستی است. دیوِدروغ، دیوِآز، دیوِکین، دیوِخشم و…. در گاتها و بخش‏‌های گوناگون اوستا نکوهش شده است و از زرتشتیان خواسته شده تا در زندگی با این دیوها مبارزه کنند.

–  برای بنا نهادن زندگانی اشویی، «بهداشت روان» همانقدر مهم است که «بهداشت تن» اهمیت دارد و آموزش ‏و پرورش روان (اندیشیدن و ساختن شخصیت منِ خویش) همانقدر مهم است که آموزش و پرورش جسم (ورزش‌های مناسب).

– بشر پس از مرگ از بین نمی‏‌رود بلکه به دنیایی می‏رود که «جهان مینو» نامیده می‌شود و مینوی می‌‏شود.

– بنا به باور زرتشتیان، پس از مرگ، روح و فروهر هر دو باقی می‌مانند، روح مسوول است و باید پاسخگو باش ولی فروهر که ذره‌ای از ذات پاک اهورامزدا است که در جسم ما به‏ ودیعه نهاده شده بوده است، به اصل خویش باز‌می‌گردد.

– انسان بایستی قوانینِ حاکم بر طبیعت (اشا) را بشناسد و خود را به‏وسیله پیروی از راستی و منش نیک با آن هم‏آهنگ نماید. که همیشه سربلند باشد و با افتخار زندگی نماید و به اصطلاح ”عاقبت به خیر“ گردد.

– در باور زرتشتیان در مرگ هیچ‌کس نبایستی گریست. فقط باید حرمت را حفظ کرد و مراسم مذهبی را به‏‌خوبی به‌‏جا آورد.

– برای نخستین بار اشوزرتشت از «بهشت» (بهترین جایی که در تصور می‏‌گنجد) و «دوزخ» یعنی (خانه دروغ)، سخن به میان می‏‌آ‌ورد.

باور اشوزرتشت این است که، خداوند به انسان «وجدان و خرد» و قدرت اراده  اختیار، بخشیده تا بر سرنوشت خود حاکم بوده و شخصیت خود را بسازد و چون انسان، می‌تواند با پیروی از اشویی، «سپنته من» گشته و «اشون» شود و یا با پیروی از «دروغ»، «انگره‏من» شده و «درگوند» گردد و موجودی «مسوول» است و بایستی «پادافره» اعمال خود را دریافت نماید.

– روح انسان تا سه روز در اطراف جسد می‏‌ماند و صبح چهارم جسد را ترک می‌نماید. برای رسیدن به عالم بالا یا جهان مینوی لازم است که از پلی به نام «چینه‏ود» (صراط) بگذرد.

صحنه‌‏ای بسیار جالب و امروزی از ”دادگاه در اوستا“ در جریان است، روح در سر پل چینود، اعمالش سنجیده می‌‏شود، فرشته «مهر» قاضی است و ترازو (میزان) در دست دارد و فرشته «سروش» نقش مدعی‌العموم یا دادستان را بازی می‌کند و گناهان فرد در گذشته را برمی‌‏شمارد در کفه‌ای می‏گذارد. فرشته «رشن» نقش وکیل مدافع را دارد و علل و اسباب کارهایی را که سروش گناه می‏داند را برمی‏شمارد و کارهای نیک او را در کفه دیگر ترازو می‏گذارد و از روح درگذشته دفاع می کند. فرشته «رشن» هم اغلب پا درمیانی می‌کند که تا آنجا که ممکن است بار گناهان در گذشته را کم کند. (جالب است بدانید که: دادگاه های دوره ساسانیان نیز اینچنین اداره می‌شده است و هنگام محاکمه متهمین از مردم خواسته می‏شده است که هر کس کارهای نیکی از متهم دیده است را به‏ دادگاه ارایه دهد تا در موقع قضاوت درست داوری شود و از حدود پنجاه سال پیش در جهان چنین قانون شد که هیچ متهمی را نمی‌توان بدون داشتن وکیل مدافع داوری نمود.)

– بخشش در دین زرتشی نیست. هر کس همان می‏‌دروَد که می‌کارد، و تنها با کارنیک می‌توان کارهای بد را از بین برد و پوشانید هر گناهی پادافرهی دارد مشخص و دقیق (بر طبق قانون اشای مینوی).

– باید توجه کرد که «منو» یا «مینیو» هر چند از نظر مفاهیم به هم نزدیک است ولی بسیار اختلاف دارد، در باور اشوزرتشت، انگره و سپنته «من یا منو» است و جهان واپسین «مینیو» نام دارد و هر کاری که انسان انجام می‌دهد تا در جهان مینوی به بهشت راه یابد، کارهای مینوی ( که درزبان عربی معنوی می‌‏شود) گفته می‌شود. اندیشه و گفتارنیک و گهنبار و خیرات و گذشت و فداکاری (خویت وَدَث) جزو اعمال مینوی است. «خوشبختی خود را در خوشبختی دیگران جستجو کردن» یک امر مینوی است، احترام گذاشتن و پاک نگهداشتن چهار آخشیج کاری مینوی است.

مَنوی اوستایی همان مَن فارسی است که در انگلیسی شده است man, men یعنی بشر یعنی آنچه که شخصیت او را می‌سازد. پس همه باورهای انسان و عمل کردهای او و هر چه که انسان را می‌سازد مجموعاً می‌شود «مَنو» یا «مَن» و تنها موجودی در جهان که «مَن» دارد و می‏تواند مَنِ‏‌خویش را سپنته یا انگره کند، انسان است و به این جهت هرگز گفته نشده انگره اهورا و گفته شده انگره مَنو یعنی منِ انگره (پیرو دروغ و بد و منفی) که امروزه شده «اهره‏‌مَن» و انگره مَن «منِ» انسانی است و وجود خارجی ندارد وتنها در انسان تجلی می‏‌کند و با سپنته‏‌من در مبارزه است. در وجود همه انسان‌ها «انگره‏‌مَن» و «سپنته‏‌مَن» وجود دارد و اکثر داستان‌ها و فیلم‌ها، جنگ میان «انگره من» ها و «سپنته من» هاست و داستانی مهیج تر است که انگره‏من بزرگتر و در نتیجه به سپنته‏‌من قوی‏تری نیاز داشته ‏باشد.

 

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

یک پاسخ

  1. چه نوشتار زیبا و خردمندانه ای، دست مریزاد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-01-30