لوگو امرداد
روزی روزگاری، تهران (27)

جامعه باربد تهران، سقفی بلند از هنر

barbod

سرگذشت تماشاخانه‌های تهران خواندنی است؛ به‌ویژه آن‌هایی که در خیابان لاله‌زار شکل گرفتند و مردم را به تالارهای نمایش کشاندند. تماشاخانه‌ها گونه‌ای از هنر را عرضه می‌کردند که تازگی داشت و با روحوضی‌ها و نمایش‌های سنتی یکی نبود. از این‌رو، مردم به آن‌ها روآوردند و با دل‌بستگی بسیار به تماشایشان نشستند. لاله‌زار که نمونه‌ای از نوگرایی تهران شمرده می‌شد، از این دید بی‌همتا بود. غلغله‌ی مردمی که برای تماشای تیاتر و سینما و رقص به آنجا می‌آمدند و دل‌پذیرترین ساعت‌های روز و شب‌شان را می‌گذراندند، از خواندنی‌ها و شنیدنی‌های گذشته‌ی تهران است. اما لاله‌زار دهه‌ی چهل و پنجاه به همان‌گونه نماند و نمایش‌هایی راه به تالارهای آن باز کردند که پیش پا افتاده و کم‌ارزش بودند. از این‌رو، جا برای هنرمندان واقعی تنگ شد و تماشاخانه‌ای مانند «جامعه باربُد» که از پیشگامان هنر نو بود، از سرِ ناچاری بسته شد. این تماشاخانه، بخشی مهم از گذشته‌ی هنری تهران را شکل داده است که باید از آن آگاهی یافت تا تهرانِ دیروز را بهتر شناخت.
جامعه باربد کانونی مهم برای هنرمندانی شناخته می‌شد که کار آن‌ها نمایش هنرهای ملی ایران، با بهره‌گیری از نوجویی‌های هنری بود. آنجا را می‌توان نخستین آکادمی هنر تیاتر و نمایش در تهران و ایران دانست و بر ارزش‌های بسیار آن پافشرد. بنیان‌گذار و سرپرست جامعه باربد، اسماعیل مهرتاش بود. او هنرمندی یگانه و یکی از برگزیده‌ترین درس‌خواندگان دارالفنون شمرده می‌شد. نوازنده‌ی ساز تار بود و در نزد کلنل علینقی وزیری، از پیشروان آهنگسازی برای اجرای ارکستری موسیقی ایران، نُت‌خوانی (سلفژ) آموخت.
وزیری در سال 1301 خورشیدی کانونی از موسیقی‌دانان و هنرمندان جوان، به نام «کلوپ موزیکال» بنیان‌گذاری کرد. اما ساختمان این کانون تنها دو سال پس از شکل‌گیری‌اش در شعله‌های آتش سوخت و برای همیشه بسته شد. مهرتاش به تقلید از آن کلوپ، تماشاخانه‌ای به نام جامعه باربد شکل داد. این کار در سال 1305 انجام شد. گروه او دربردارنده‌ی شماری از جوانان و برجستگان آن روز هنر ایران بود.
در راهی که مهرتاش گام گذاشته بود کسانی او را همراهی می‌کردند که یا از شناخته‌شدگان هنر ایران بودند یا از جوانان بااستعدادی شمرده می‌شدند که در سال‌های پس از آن در جامعه‌ی هنری ایران خوش درخشیدند و نام و آوازه‌ای سزاوار یافتند؛ کسانی مانند: ملوک ضرابی (خواننده)، ابوالحسن صبا (موسیقی دان)، حسین خیرخواه (بازیگر و کارگردان پیشرو)، عبدالحسین نوشین (نمایش نامه‌نویس و کارگردان نامدار تیاتر)، رفیع حالتی (بازیگر و کارگردان)، رقیه چهرآزاد (بازیگر)، لُرتا هایراپتیان (بازیگر)، هوشنگ سارنگ (بازیگر)، عبدالوهاب شهیدی (خواننده‌ی آوازهای سنتی)، علی نصیریان (بازیگر)، رضا کرم‌رضایی (بازیگر و کارگردان)، نعمت گرجی (بازیگر) و شمار دیگری از نام‌داران و برجستگانی که مُهر و نشان آن‌ها بر هنر ایران خورده است.
در جامعه باربد، نه تنها نمایش‌های موزیکال اجرا می‌شد، بلکه تار و آواز، فن سخن‌وری، هنرپیشگی، آشنایی با ادبیات ایران، چگونگی دکور و صحنه‌آرایی و تاریخ نمایش در جهان نیز به هنرجویان آموزش داده می‌شد؛ اما هدف بنیادین جامعه باربد آموزش تیاتر بود. به‌راستی هم این کانون هنری در این زمینه گام‌های بلندی برداشت؛ بدان اندازه که می‌توان جامعه باربد را دانشکده‌ای برای تیاتر و نمایش دانست. همان‌گونه که گفتیم، موسیقی و ردیف‌های آوازی نیز در جامعه باربد آموزش داده می‌شد. در این کار هنرمندان بزرگی مانند ابوالحسن صبا، هنرجویان را راهنمایی می‌کردند و آموزش می‌دادند.

خانه به دوشی هنرمندان جامعه باربد
مهرتاش و همراهانش چندبار ناگزیر شدند که ساختمان جامعه باربد را تغییر دهند. آن‌ها کار خود را در خیابان فردوسی، کوچه‌ی طبس، و در ساختمانی اجاره‌ای از آنِ احتشام‌السلطنه، از شاهزادگان نواندیش قاجاری، آغاز کردند. جامعه باربدی‌ها ماهانه 12 هزار تومان اجاره‌ی خانه را می‌پرداختند، اما چون ساختمان احتشام‌السلطنه مسکونی بود و جایی برای اجرا نداشت، نمایش‌های خود را در گراندهتل لاله‌زار، تالار زرتشتیان در خیابان قوام (سی تیر)، تالار نکویی در چهارراه استانبول، یا در خانه‌ای نزدیک به میدان حسن‌آباد، به روی صحنه می‌بُردند.
جامعه باربدی‌ها در سال 1318 تماشاخانه‌ی هنری خود را به خیابان سعدی بُردند. در آنجا نیز تنگناهایی داشتند و تصمیم بر آن گرفتند که به خیابان لاله‌زار که کانونی برای هنرمندان بود، کوچ کنند. آن‌ها در کوچه ملی، که سپس‌تر به سبب آوازه‌ی جامعه باربد کوچه باربد نام گرفت، در تالاری با گنجایش 550 تَن تماشاگر، به اجرای موزیکال نمایش‌های خود پرداختند. کوچه باربد در میانه‌ی خیابان لاله‌زار بود. رفتن به لاله‌زار در سال 1325 روی داد.
استقبال مردم از نمایش‌های موزیکال جامعه باربد بی‌همتا بود. بدان‌گونه که در یکی از نمایش‌های سال 1310، ازدحام مردم در جلو کانون برای دیدن اجرای «لیلی و مجنون» به اندازه‌ای بود که خیابان لاله‌زار بسته شد و پلیس ناچار شد دخالت کند.
نمایش‌های موزیکال جامعه باربد برپایه‌ی داستان‌های کهن، مانند شیرین و خسرو، لیلی و مجنون، داستان‌های شاهنامه یا نمایش‌نامه‌هایی خارجی بود که به فارسی برگردان کرده بودند. نخستین اجرای موزیکال جامعه باربد «لیلی و مجنون» نام داشت که در سال 1312 در تالار زرتشتیان به روی صحنه رفت. نمایش دیگر «خسرو و شیرین» بود و ملوک ضرابی نقش شیرین را بازی کرد. نمایش‌های اُپرایی دیگری مانند «خیام»، «عدالت»، «خاقان می‌رقصد» و «ازدواج در قرن اتم»، یکی پس از دیگری اجرا شدند و مردم با شور و دل‌بستگی فراوان از نمایش آن‌ها استقبال کردند. نمایش‌ها در یک شب در ماه اجرا می‌شد. بهای بلیت در لژ تماشاخانه صد تومان بود و در جاهای دیگر تالار، به 10 تومان تا پنج تومان، دو تومان و یک تومان می‌رسید.
یک نوآوری مهرتاش و جامعه باربد او، پیش پرده‌خوانی بود. در میانه‌ی دو پرده نمایش که نیم ساعت زمان می‌بُرد، پیش پرده‌خوان روی صحنه می‌رفت و موسیقی و آوازی اجرا می‌کرد که هم دیدنی و شنیدنی بود و هم اینکه تماشاگران را تا اجرای بعدی سرگرم می‌کرد.

سال‌های کار و بسته‌شدن ناگزیر جامعه باربد
جامعه باربد تا دهه‌ی بیست خورشیدی به کار خود ادامه داد، اما چندگاهی بسته شد تا آنکه در سال 1326 باردیگر کار خود را از سر گرفت و 9 سال دیگر به اجرای نمایش و آموزش هنرمندان پرداخت. اما لاله‌زار در آن سال، لاله‌زار همیشگی و هنری نبود و پای نمایش‌ها و رقص‌های بازاری و کم‌ارزش (نمایش‌های «آتراکسیون») به آنجا باز شده بود. از این‌رو، میدان برای هنرمندان جامعه باربد روز به روز تنگ‌تر می‌شد. آتراکسیونی که پس از کودتای 28 امرداد 1332 در لاله‌زار پا گرفت، رقص‌های نیمه‌برهنه‌ی اروپایی و آسیایی بود و آکروبات‌بازی و شعبده‌بازی و نمایش‌های دیگری از این دست. دیگر لاله‌زار جای هنرمندان اصیلی چون مهرتاش و همکارانش نبود؛ به‌ویژه آنکه تیاتری در کنار ساختمان جامعه باربد شکل گرفته بود که برای درآمدزایی بیشتر رقاص‌هایی از ترکیه آورده بود و آن‌ها با اجراهای خود که برای جوانان تهرانی تازگی و هیجان داشت، نمایش‌های هنری جامعه باربد را از رونق انداختند و فضای لاله‌زار را دگرگون کردند. رقص‌ها و نمایش‌های بازاری و آتراکسیون آن‌ها شبی سه هزار تومان فروش داشت، در حالی‌که جامعه باربد به‌دشواری 150 تومان درآمد به‌دست می‌آورد. مهرتاش تا سال 1335 با دشواری بسیار به کار خود ادامه داد، اما در این سال برای همیشه جامعه باربد را بست. در رویدادهای انقلاب ساختمان جامعه باربد در آتش سوخت. اکنون از آن کانون هنری، تنها نامی بر کوچه‌ای مانده است.
اسماعیل مهرتاش، بنیان‌گذار جامعه باربد، در اسفندماه 1358 دچار بیماری شد و سرانجام در اردیبهشت ماه 1359 خورشیدی، چشم از جهان فروبست. بی‌گمان جامعه باربد یادگار ماندگار اوست. بارها و بارها به‌درستی گفته‌اند که در ایران دهه‌های گذشته، هنرمندانی که در موسیقی، تیاتر و هنرپیشگی به‌جایی رسیدند، بی‌گمان روزی روزگاری گذارشان به جامعه باربد خورده است. جامعه باربد تا بدین اندازه تاثیرگذار بود.

*با بهره‌جویی از: جستار تارنمای «روزنامه شرق» درباره‌ی جامعه باربد؛ تارنماهای روزنامه «همشهری» و «دانشنامه‌ی ایران زمین».

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-02-12