مردم گنجخانهها را دوست دارند و هماکنون دیدار از گنجخانهها در سبد فرهنگی آنان جای دارد و بههمین انگیزه ما هم کوشش میکنیم تواناییهایمان را بالا ببریم.
سخنان بالا را جبرییل نوکنده سرپرست گنجخانه ملی ایران زمانی بیان کرد که گنجخانه ملی ایران در نوروز 97 بهبهانه برپایی نمایشگاه «گنجخانه لوور در تهران» افزایش بالای بازدید کننده را داشته است.
شمار بالایی از بازدیدکنندگان در بوستان «معلم» و حیاط گنجخانه پراکنده بودند و برخی در حال خرید بلیت، برخی در نوبت ورود به تالارهای گنجخانهها بودند و برخی هم خسته از بازدید و یا چشمبهراه رسیدن نوبت بر روی پلهها و چمنها نشسته بودند.
جبرییل نوکنده درباره شمار بالای بازدیدکنندگان نسبت به سالهای گذشته گفت: «امسال بهبهانه پیوند دو گنجخانه بزرگ «لوور و ملی ایران» افزایش چشمگیر گردشگر داریم. برپایه آماری که داریم در سال گذشته تا روزهای ششم فروردین، سههزار تن بود ولی ما روز پنجم فروردین رکورد بیش از ده هزار بازدید کننده را داشتیم. در تاریخ گنجخانه ملی ایران ما هیچ روزی نداشتیم که این اندازه بازدید کننده داشته باشد.»
سرپرست گنجخانه ملی ایران از راهاندازی سیستمهای شنیداری برای 140 آفرینه در گنجخانه گفت و در ادامه از نمایشگاه دیگری در گنجخانه ایران باستان گفت: « به بهانه سال «حمایت از کالای ایرانی» هفت شاهکار هنری ایران در گنجخانه ایران باستان تا پایان روزهای نوروزی به نمایش همگانی گذاشته شده است. تکوک زرین هخامنشی وابسته به همدان، جام کلاردشت یافت شده در جبهه شمالی رشتهکوه البرز، پلاک زیویه از سقز در استان کردستان، جام مارلیک از دره گوهر رود در شهرستان رودبار گیلان ، حلقه قدرت ارجان یافت شده از ارجان که نام شهر باستانی و استانی وابسته به دوره ایلام میانی در مرز خوزستان و فارس و دستبند زرین و گوهرنشان جوبجی در شهرستان رامهرمز استان خوزستان به نمایش گذاشته شدهاست.»
تا چه ادازه بازدید از گنجخانهها در برنامه روزانه ما جای دارد؟
ردیفهای (:صف) دراز بازدیدکنندگان و گاهی سردرگمی و کلافکی گردشگران نشان از شناخت ناکافی از بازدید گنجخانهها را دارد؛ بانو فیروزه سپیدنامه از آیین درست بازدید به خبرنگار امرداد گفت: «منش (:عادت) گنجخانه رفتن بایستی از کودکی آموزش داده شود. هنگامی که کودکان یاد میگیرند گنجخانهای را ببینند بزرگ هم که شدند آن را بخشی از کنشهای (:فعالیت) زندگی خود میشناسند.
در کشور ما بهعنوان بخشی از برنامههای «شاید» بهشمار میآید؛ میریم تا این بخش را شاید ببینیم شاید نبینیم. کمتر با آرمان دیدن گنجخانهای از خانه بیرون میآیند. ولی من برای نخستین باز امروز کسانی را دیدم که به راستی میخواستند گنجخانه را ببینند؛ درست و باهنجار پیش میآمدند.»
سرپرست گنجخانه ایران باستان در ادامه به فرهنگ کتابخوانی در ایران نیز اشاره کرد: «اگر بازدید از گنجخانه را کنار نهیم کتابخوانی هم چنین جایگاهی دارد، ما تا چه اندازه ماهنامه میخوانیم؟ چه اندازه کتابی برایمان سودمند بودهاست؟
من گمان میکنم که ارزش دارد گنجخانه رفتن و کتابخواندن را هم در کارهای روزانه خود بگنجانیم؛ گاهی رفتن به یک کانون فرهنگی را در برنامههایمان بگنجانیم. هر کسی بنا به سن و شخصیتی که دارد میتواند این موضوعات را در برنامههای بایسته (:ضروری) زندگیاش بگنجاند.
ولی پدر و مادرها بهگونهای دیگر این برنامه را دنبال میکنند. من دیدم مردم هنگامی که با کودکانشان به گنجخانه میآیند بهجای آنکه نوبتی فرزند را نگهدارند، همگی با هم گنجخانه را دیدهاند بدون در نظر گرفتن اینکه فرزندشان در آن هنگام خسته شدهاست. بههمینروی هم بردباری والدین و هم برنامه بازدیدهای دیگری از گنحخانه از دست میرود. در حالیکه فرزند یک گردشگر حرفهای از کودکی آموزش دیدهاست هنگامی که خسته میشود بایستی در جایی بنشیند و بردباری داشته باشد تا بازدید پدرومادرش به پایان برسد.»
بخشی از نمایشگاه «گنجخانه لوور در تهران» نمایشگاه «به من نگاه کن» از آفرینههای زندهیاد کیارستمی است که سالهای درازی وی زمان گذاشته و این موضوع را از بازدیدکنندگان گنجخانه لوور عکاسی کردهاست. جبرییل نوکنده سرپرست گنجخانه ملی ایران باور دارد که زندهیاد کیارستمی همه کوششاش را کرده تا پیوندی بین بازدیدکننده و آفرینههای گنجخانه را پدید آورد تا موضوع «به من نگاه کن» را نشان دهد.
نوکنده در ادامه گفت: «کیارستمی که هنرمند برجستهای بود و تاریخ هنر میدانسته بیگمان تاریخ مصر را هم خوانده بود و از داستان «توتموز چهارم» که ابوالهول را خواب دیده، آگاهی داشتهاست؛ وی با همین دیدگاه به شکار عکسها نشستهاست.»
با راهنمایی سرپرست گنجخانه ملی ایران نگاهی به کتاب «تاریخچه مختصر مطالعات باستان شناسی مصر» در رویه 319 و 320 شد که اشاره به این استوره کردهاست: «… ابولهول جیزه در حدود 1400 میلادی به دست یکی از شیوخ با نفوذ منطقه به مقدار زیادی آسیب دید و بعدها نیز گلوله توپ یکی از ممالیک شکاف عمیقی در سر مجسمه ایجاد نمود. ریش سمبلیک مجسمه فرو افتاد و پر شدههای ابروان مجسمه از بین رفتند.
هنگام یورش سربازان ناپلئون به مصر عدهای نیز سرگرم مطالعه و نقشهبرداری و طراحی آثار باستانی و فرهنگی مصر شدند که نتیجه کار آنها به صورت مجموعه باارزشی با عنوان «توصیف مصر» بین سالهای 1809 تا 1826 میلادی چاپ و منتشر گردید.
برای سیاحان و پیشآهنگان مطالعات مصر باستان فقط سرمجسمه ابوالهول شناخته شدهبود. بدن شیرمانند ابولهول بارها و بارها به وسیله توفان شن پوشیده شده بود و مجددا از زیر تودههای انبوه شنهای روان بیرون آورده شدهبود. لوحهای که توسط یکی از کاهنههای مصر باستان در بین دو چنگال ابوالهول قرار داده شدهبود بهدست آمد که بین سالهای 1425 تا 1417 پیش از میلاد بر مصر حکومت میکردهاست.
این رویا قبل از به قدرت رسیدن «توتموز چهارم» اتفاق افتاده و مربوط به زمانی است که توتموز در زیر سایه ابولهول خستگی ناشی از شکار را از تن میگرفت که به خواب رفته بود. توتموز در خواب شنید که صدایی به او میگفت: «به من نگاه کن. به من بنگر پسرم. توتموز، من پدر تو هستم. من هراخت ـ شپر ـ رع ـ آتوم هستم من سلطنت را بهتو میبخشم. زمین با تمام طول و عرض از آنِ تو خواهد بود. ثروت مصر و کلیه خراجهای زمین را به تو خواهند پرداخت. مدتها بود که نظرم به تو بود و به تو متمایل بودم. من به وسیله شنهایی که به من اصابت میکنند مجروح شدهام. به من قول بده که مرا از شر این شنها راحت نمایی. میدانم تو پسر خوبی برایم هستی و بالاخره تو ناجی من خواهی شد.»
فرتور از مارال آریایی است.
0114