نوروز یکی از مهمترین آداب و رسوم ایرانیان است که مورد توجه سیاحان قرار گرفته و نکات ارزشمندی را درباره این آیین کهن گردآوری کردهاند.
عصر صفویه و قاجار، روزگار حضور پررنگ جهانگردان اروپایی به ایران بود. جهانگردانی که صرف نظر از اهداف سیاسی که داشتند، یادگارهای ارزشمندی از خود برجای گذاشتند. یادگاری به نام «سفرنامه» که سرشار از واقعیات اجتماعی، فرهنگی و تاریخی ایران در گذر تاریخ است. یکی از نکات شایان توجه برای این سیاحان آداب و رسوم نوروز و پیشینه آن است. نوشتههای این سفرنامهنویسان که به تداوم نوروز در این عصر اشاره دارد، اطلاعات مهمی از نحوه برگزاری این جشن کهن در دوره قاجار و صفویه ارائه میدهند.
حکایت تخم مرغهای رنگی به روایت رجال عصر قاجار
معیرالممالک، از رجال عصر قاجار است که آثار مکتوبی نیز از خود به یادگار گذاشته و اوضاع و احوال دربار قاجار و زندگی مردم عادی را به خوبی ترسیم میکند. بخشی از نوشتههای معیرالممالک به نوروز و آداب ویژه آن اختصاص دارد. وی با اشاره به آیینهای پیشواز نوروز مینویسد: «از بیست روز به نوروز مانده در تمام خانهها و خانوادهها جنب و جوشی پدید میآمد. همه در فکر تهیه جامههای نو و شیرینی و لوازم هفتسین بودند. پیش از هرکار به سبز کردن سبزه دست میزدند. گندم و عدس را در ظرفهای چینی بزرگ و کوچک میرویاندند و همین که گیاهها به اندازه نیم وجب رشد میکرد، دور ریشه آنها را با نوارهای خوشرنگ میپوشانیدند و هنگام تحویل که آنها را گرد سفره هفتسین مینهادند، بر روی سبزهها که نمو بیشتری کرده بود، اردکها و خروسهایی که از موم رنگارنگ تهیه شده بود، قرار میدادند و نیز سبزه را بر بدنه کوزه و قلک به مدد لعاب اسپرزه سبز میکردند و بالاخره گندم را درون گلدانهای شیشهای که اکنون به کلی منسوخ گشته، سبز میکردند که به شکل دستهای گیاه از دهانه گلدان بیرون آمده بود، به اطراف افشان میشد.»
معیرالممالک در بخشی از خاطرات خود به یکی از مراسم جالب پیش از نوروز اشاره میکند: «یکی از مراسم عید که از سه روز قبل آغاز میشد، تخممرغ بازی بود. بر سر هر کوی و برزن و در هر خانه بین خرد و کلان بازی تخممرغ رواج داشت و بانوان نیز در آن شرکت میجستند. تخم مرغها را سفت میپختند و بر پوستشان با رنگهای جالبی نقش و نگار میزدند. بعضی از رندها برای تامین موفقیت تخممرغهایی را تعبیه میکردند که آنها را زاججوش مینامیدند. بدین معنی که ته تخممرغ را با سنجاق سوراخ کرده، محتوی آن را میمکیدند، سپس پوست تهی را از مادهای انباشته میساختند که پس از اندک زمانی سخت و محکم میشد و در نتیجه تخممرغ در برابر ضربهها مقاومت میکرد و صاحبش پیوسته برنده میشد. از این رو بازیکنان وارد، پیش از آغاز بازی تخممرغها را مورد آزمایش قرار میدادند تا اگر در آنها این حیله به کار رفته باشد، کشف گردد. بانوان نیز از هر طبقه که بودند، بین خود به این بازی میپرداختند و در ایام عید چون به دید و بازدید میرفتند، دستمال محتوی تخممرغهای خود را همراه میبردند. ناگفته نماند که آن زمان بهای یک تخممرغ یک شاهی و ارزش یک تخممرغ پخته دو و رنگشده دو شاهی بود.»
تخم مرغهای طلایی که پادشاه صفوی به سوگلیهایش میداد
ژان شاردن، سیاح فرانسوی در سفرنامهاش به بیان باورهای مردم درباره نوروز میپردازد: «ایرانیان برای نوروز نامهای مختلفی دارند، از جمله آن را عید لباس نو میخوانند، چون هرکس هر اندازهای نادار باشد، در این جشن یکدست لباس نو به تن میکنند و افراد متمکن در ایام عید، هر روزی ملبوس دیگری در برمینمایند. ایام نوروز فرصت مناسبی است برای مطالعه شکوه و جلال دربار، چه در این جشن عظمت و ابهت این دستگاه بیش از هرموقع دیگر جلوهگر میگردد؛ هر درباری عالیترین و نفیسترین وسایل تجمل خویش را در روزهای عید زیب تن و پیکر خود میکنند.
در ایام نوروز در تمام هشت روز، گردش و تفریح در خارج شهر به طرز بیسابقهای جریان دارد. هر کسی هدایا و تحفی فراهم میکند؛ و روز عید برای یکدیگر تخممرغهای منقش و مطلایی ارسال میدارند، بعضی از اینها سه دو کای طلا ارزش دارد. شاهنشاه پانصد تخم مرغ از نوع مزبور در بشقابهای نفیس در سرای خود بین سوگلیهای خویش بخشش میکند. چندتایی از اینها را من هنگام مراجعت با خود به یادگار آوردهام. این تخممرغها مستور از طلا و مزین به چهار صورت یا مینیاتور نفیس است. روایت میکنند که ایرانیان در تمام ادوار (تاریخ خود) در ایام نوروز به یکدیگر تخممرغی هدیه میدادهاند، چون تخممرغ نشان پیدایش پیدایش حیات و آغاز تکوین موجودات است. تعداد مصرف آن در ایام عید باورکردنی نمیباشد.»
یک پاسخ
درود و عرض تبریک به همه کسانی که با ما سال نو دارند
تا پنجاه سال پیش مرسوم بود روی پوسته تخم مرغها را با شعر ی از شاعران ویا دوبیتی تزیین میکردند .
بهار آمد که من دلشاد گشتم
چوبندی بودم و آزاد گشتم
به کوچیکی کشیدم جبراستاد
ولی آخر خودم استاد گشتم
این تخم مرغهارا درجیب کودکان میگذاشتند تا بچه ها در جمع یاران بخوانند