شهر باستانی شوش که از کهنترین شهرهای جهان و گهوارهی تمدن باستانی و شگفتانگیز ایلام به شمار میرود، همواره دستخوشِ تاخت و تاز سوداگران گنج و باستانشناسانی بوده است که در اندیشهی رویاپرورِ خود، در پی سرزمینهای فراموششدهی توراتی بودهاند!
بنیامین تودلایی (بنیامینِ تُطیلی)، بازرگان و خاخام یهودی اسپانیایی، را برخی نخستین جهانگردی میدانند که به خاورمیانه سفر کرد. او که در سدهی دوازدهم میلادی به اروپا، آسیا و آفریقا آمده بود، پیرامون سال 547 خورشیدی (۱۱۶8م) پس از سفر به عراق، وارد ایران میشود و از شهر باستانی شوش دیدار میکند و بدونِ کوچکترین کاوشی در این پهنه، آن را همان شوشان در عهد عتیق (تورات) میداند. پیش از او نیز گروههای باستانشناسی فرانسوی که در میانرودان (بینالنهرین) حفاری میکردند به انگیزهی پُرهزینه بودن کار بر روی این سرزمین، کاوش بر روی آن را آغاز نمیکنند.
نزدیک به سه دهه پس از آن، برای نخستین بار کاوشهای شوش به گونهی رسمی آغاز میشود. اینبار اما به دستِ یک زوج باستانشناسِ فرانسوی که با دستانِ خود یکی از تیرهترین روزها و وحشیانهترین کاوشها را در این شهر باستانی رقم میزنند و به خجستگی انتشارِ کتابی در شرح کارنامهی خود، از دولت فرانسه نشان «لژیون دونور» (در ۲۰ اکتبر ۱۸۸۶م – 1265خ) دریافت میکنند.
ژان دیولافوا2 و مارسل اوگوست دیولافوا3 همسرانی بودند که دوشادوش هم، برای نخستینبار پی به اهمیت و ویژگی شوش بردند و به بررسی و کاوش در این شهر باستانی پرداختند. مارسل اوگوست دیولافوا (۱۹۲۰–۱۸۴۴م) باستانشناس و مهندس عمران بود که برای نخستین بار به همراه همسرش، در سال 1260خ (1881م) به بندرهای جنوبی ایران سفر کرد. خویشکاری اصلی مادام دیولافوا (۱۹۱۶-۱۸۵۱م) که در همهی نگارهها با پوششی مردانه دیده میشود، یادداشتِ دیدگاههای اجتماعی و یافتههای باستانشناسی شوهرش و گردآوری یادداشتهای روزانهی او بود که سپس در دو کتاب جداگانه منتشر شد. این کتابها، در کنار کاوش و بیرون بردنِ دستاوردهای خود به اروپا، بزرگترین دستاوردهای این دو پژوهشگر غربی به اروپا به شمار میروند. مادام دیولافوا، سفرنامهی پرآوازهای را که دههها پس از آن در ایران با عنوان: «سفرنامه: خاطرات کاوشهای باستانشناسی شوش ۱۸۸۴–۱۸۸۶» بارها منتشر شد،در همان زمان به نگارش درمیآورد و در آن توضیحات کامل و روشنی دربارهی منطقهی باستانی شوش به دست میدهد …
دیولافوای باستانشناس! در همان سفرنامهای که بهخاطرش از سوی دولت فرانسه نشان «لژيون دونور» دریافت کرد، دربارهی نمونهای از رفتار جانکاه خود با آثار باستانی ایران، چنین باافتخار توضیح میدهد:
«دیروز گاو سنگی بزرگی را که در روزهای اخیر پیدا شدهاست با تأسف تماشا میکردم، در حدود دوازده هزار کیلو وزن دارد! تکان دادن چنین تودهی عظیمی غیرممکن است. بالاخره نتوانستم به خشم خود مسلط شوم، پتکی بدست گرفتم و بهجان حیوان سنگی افتادم. ضرباتی وحشیانه به او زدم. سرستون در نتیجهی ضربات پتک مثل میوهی رسیده از هم شکافت…»
آنچه در بالا آمده است بخشی از نوشتاریست با عنوان «تاراج میراث ملی» به قلم فرشید ابراهیمی، که در تازهترین شمارهی امرداد چاپ شده است.
متن کامل این نوشتار را در رویهی ششم (تاریخوباستانشناسی) امرداد شمارهی ۴۴۸ بخوانید.
«امرداد» شمارهی ۴۴۸ با عنوان «هشدار برای تمدن ایران!» از دوشنبه هشتم آذرماه ۱۴۰۰ خورشیدی، در روزنامهفروشیها و نمایندگیهای امرداد در دسترس خوانندگان قرار گرفت.
خوانندگان میتوانند برای دسترسی به هفتهنامهی امرداد افزونبر نمایندگیها و روزنامهفروشیها از راههای زیر نیز بهره ببرند: