تعزیه بیش از آنکه اسلامی باشد، ایرانی و شیعی است چرا که یگانه نمایش جهان اسلام، تعزیه است و هیچکدام از کشورهای مسلمان، هنر تعزیه را ندارند.
سخنان بالا را اردشیر صالحپور پژوهشگر هنرهای نمایشی در کاخ گلستان به هنگام رونمایی کتاب تکیه دولت، به نویسندگی علیرضا قاسمخان بهعنوان بخشی از هنرناشناخته شدهی دوره قاجار بیان کرد و هفت منظر نمادین در شبیهخوانی همانا تعزیه را مورد بررسی قرار داد.
وی در آغاز از پیوند تنگاتنگ هنر و دین سخن گفت: «پیوند دین و هنر یک نسبت جدانشدنی است و به نظر میآید نخستین شکوفایی هنر از دین برپا شدهاست. دین نگاه انسان به جهان درون، جهان پیرامون و جهان ماورا است.
شکوفایی انسان با همه انگیزههایش با نگاه دینی آغاز شد. در جامعه شناسی هنری هم شکوفایی سنتی و دینی و هنری از دین با باورهای نخستین و حتا از دیدگاه استورهای بگیریم تا ادیان ابراهیمی و دینهای کامل، همواره یک دغدغه وجود داشته، هنر دینی یا دین هنری و پس از انقلاب هم سینمای دینی، نگارگری دینی و… پرسشی است که هنوز به پاسخ درست و ریزبینانهای نرسیدهایم.»
تعزیه بیش از آنکه اسلامی باشد هنری ملی مذهبی و ایرانی است
وی به آزمودههای دیگر کشورهای کهن اشاره کرد: «درباره هنر دینی و دین هنری، یونانیها آزموده بسیار نیکی داشتهاند؛ آغازگاه و خاستگاه هنر نمایشی و تیاتر در یونان با موضوع دینی است. یونانیان همه استورههایشان که بهگونهای دین آنان بود و باورهای دینیشان را در چارچوب نمایش نشان دادند بههمین انگیزه تا امروز تیاتر «آنتیگونه» را در صحنه نمایش داریم. آنان توانستهاند دین خودشان را از زبان زنده، فرهیخته و زیباشناسانهای بهنام هنر نمایشی نشان دهند. همه آثار یونان را که دیرینه (:کلاسیک) بهشمار میآوریم بیشتر دینی هستند.»
در ایران نیز از دوره صفویه چنین سبکی بهعنوان یک هنر ملیِ مردمی برخاسته از باورهای ایمانی شیعیان ایرانی در چهره تعزیه نشان داده شدهاست؛ استاد هنرهای نمایشی دراینباره گفت: «من باور دارم تعزیه بیش از آنکه اسلامی باشد، ایرانی و شیعی است چرا که یگانه نمایش جهان اسلام، تعزیه است و در هیچکدام از کشورهای مسلمان، هنر تعزیه را ندارند البته در یکی دو کشور جلوههایی از تعزیه به چشم میخورد.
تعزیه هنر ملی و مذهبی ما برآیند نگاه دوره صفویه است که رویداد کربلا را بهعنوان ارزشهای آیینی و باورهای ایرانیان به زیباترین شکل بین مردم نشان میدهد بههمینروی تعزیه را باید هنری ملی مذهبی و ایرانی که برخاسته از یک رویداد تاریخی در سال 61 مهی شناخت که هنرمندان با نگاه هنری یک رویداد تاریخی را به سود یک رویداد استورهای و آیینی زیباشناسانه آشکار کردهاند.
این خوانش هنری از دین در دوره تیموریان زمینهاش فراهم شد آنان نیز پس از آزمودههایی که دوره اسماعیلیان بهدست آوردند و به آنان پشت کردند با یک خوانش هنری وارد عرصههای دینی شدند. اگرچه تیموریان و ایلخانان مغول با آرمانها و باورهای دین شامانیزم وارد ایران شدند اما چنان شیفته فرهنگ ایران شدند که خدمات بسیاری به هنر دینی کردند.»
تعزیه تاریخ نیست بلکه یک نگاه هنری است
وی تعزیه را هنر آرمانی ایرانیان خواند و از بیمهری که امروزه به آن میشود سخن گفت: «شماری برآن هستند تعزیه را از جنبههای خیالی و زیباشناسانه و هنریش دور کنند؛ من به عنوان هموند کوچکی از این جامعه مخالف هستم زیرا تعزیه تاریخ نیست بلکه یک نگاه هنری است. برای نمونه در تعزیه ظهر عاشورا دوبار شیر ظاهر میشود. شیر با دانش بیولوژی، فیزیولوژی و اکولوژی با شبه جزیره عربستان سازش زیستبومی ندارد و این شیر برگرفته از باور شیر میتراییسمی ایرانی است که در تعزیه آشکار میشود؛ شیری که نماد شجاعت، دلاوری، قدرت و برکت است. چنانچه در شیر آب چنین نمادی بهکار رفتهاست. علی (ع) فَرنام (:لقب) شیرخدا را از ایرانیان گرفتهاست نه از تازیان. مولانا نیز میگوید شیرخدا و رستم دستانم آرزوست.»
برخی نگاره شیر در درفش تعزیه و آمدن شیر در هنر تعزیه را خرافه دانستهاند که بایستی از بین برداشت، به دید صالحپور اگر چنین کاری رخ دهد کالبد تعزیه از هنر خالی میشود و جنبه خیالی و زیباییشناسیاش آسیب میبیند؛ وی در ادامه افزود: «ما هم تاریخ دانشی داریم و هم تاریخ هنری؛ تعزیه تاریخ هنری و نگاه زیباشناسانه ما است. برای نمونه با یک دور زدن سکو از صحنه کربلا به مدینه و از مدینه به کوفه میرود همه نگاه نمادینی است که در هنر و ماهیت تعزیه وجود دارد.»
هفت نگاه نمادین درتعزیه
تعزیه را میتوان هنر نمادها شناخت زیرا در آن نمادسازی، نمادبازی و نمادپروری بسیار به چشم میخورد استاد هنرهای نمایشی در اینباره بیشتر توضیح داد: «در تعزیه نماد روایتی وجود دارد زیرا رخدادهای یک ماجرا را نشان میدهد و نه خود واقعیت را، نمادهای استورهای مانند خشکسالی و باروری را بیان میکند اشقیا نماد خشکسالی و اولیا نماد برکت هستند.
نمادهای رنگ در تعزیه بسیار پررنگ است برای نمونه اشقیا سرخ و اولیا سبز میپوشند، حر بهعنوان یک شخصیت ترتیبی، زرد میپوشد که از دیدگاهی به دیدگاه دیگر دگرگون میشود. شخصیتهای کایناتی و کروبیان مانند جبرییل با رنگهای بنفش و ارغوانی بر صحنه ورود پیدا میکنند.
نماد «نمون کرداری» مانند سربریدن، از راه رسیدن؛ حتا در تیاتر هم کسی که از راه دور میآید از سوی چپ و کسی که از راه نزدیک میآید از سوی راست وارد صحنه میشود. همهی این نمادها را مردم ایران به نیکی میشناختند.
نمادهای تمثیلی، نمادهای خیالینگاری و نمادهای نمایشی که وابسته به چیدمان و حرکت بازیگران در صحنه است و همینطور اشیا نمادین. در جامعه شناسی هنر دو گونه شی داریم؛ اشیایی که هیچ فرهای بر آنان استوار نیست و اشیایی که سپنتا هستند. برای نمونه لیوان یکبار مصرف هیچ فرهای ندارد و پس از نوشیدن آب آن را در زبالهدانی میاندازیم ولی هنگامی که از یک جام چهل کلید شفابخش یک سقاخانه آب مینوشیم انگار فرهای را به درونمان پخش کردهایم. اشیا در تعزیه نیز یا وجه ساده یا وجه مینوی پیدا میکنند. اینگونه است که حتا سادهترین باور دینی در هنر نمایشی تعزیه به کار گرفته میشود.»
وی از باورهای کهن استورهای در تعزیه گفت: «کهنترین نمونه شناخته شده از باورهای کهن «انگره مینو» و «سپنته مینو» است که به هستیشناسی جهان ایرانی و فلسفه ایرانی بازمیگردد و در تعزیه هم این مرزبندی میان دو دسته اشقیا و اولیا وجود دارد یکی حق است و دیگری باطل؛ نیکی و بدی، اهورایی و اهریمنی.
اژیدهاک یا ضحاک درواقع یک مار سهسر است و ضحاک بهعنوان پادشاه نیز سر سوم این مارها بهشمار میآید و این نماد در تعزیه «ابنزیاد»، «ابن سعد»، و «شمربن ذیالجوشن» بخش شدهاست.
درباره شناساندن کردار ابنزیاد آمدهاست «منم ابنزیاد آتشافروز، جان این امت منم، ابلیس این امت منم، شیطان این امت منم. مرا نبود خیالی الا بهجز نقصان این امت، به آبِ کفر شویم دفترِ ایمانِ این امت، روم بر کوفه تا بر هم زنم آیین این امت، ندارم هیچ منظوری جز این آشفتگی…» همه ویژگیهایی که ما برای اژیدهاکها و موجودات اهریمنی در اساتیر ایرانی داریم همگی در شخصیت ابنزیاد، ابن سعد و شمربن ذیالجوشن برشمرده میشود.
اگر شاهنامه نبود بهگمان تعزیه هم نبود
هنگامی که ایرانیان برآن بودند چهره اشقیا را بشناسانند ناخودآگاه از چهرههای کهن ایرانی الگو برداشتهاند برای نمونه ویژگیهای «یزید» در پیوند با «افراسیاب» است. افراسیاب درفش سیاه دارد که دو عامل خشکسالی و بازدارندگی است مانند اَپوش، «درفشش سیاه است و خفتان سیاه / زآهنش ساعد وز آهن کلاه» که در برابر سیاوش جای داده شدهاست. شباهتهای بسیاری بین دو شخصیت محبوب، مذهبی و استورهای ایران و اسلام وجود دارد و امام حسین (ع) بیگناه خونش در زمین کربلا ریخته شد.
گزافه نیست که بگوییم اگر شاهنامه نبود بهگمان تعزیه هم نبود. بخش بزرگ نمایش تعزیه در وجوه تعزیههای حماسی و رزمی وامدار شاهنامه است حتا ویژگی آیین میدانداری برگرفته از شاهنامه است چنانچه در جایی حر میگوید «نهم بر سر کُلهخودِ لهراسبی».
همه بنمایههای اساتیری و اندیشه یک ایرانی در قالب یک هنر ملی و مذهبی آمیخته شدهاست آمیختگی بسیار نیکی که فرهنگ ایرانی با فرهنگ اسلامی پیدا کردهاست و شوربختانه گاهگاهی برخی کوشش میکنند این دو را از هم جدا کنند و بسیاری از ارزشهای ملی را نادیده بگیرند.»
وی در دنباله سخنانش به رنگ شخصیتهای شاهنامه پرداخت و آنها را با شخصیتهای برجسته اسلامی برابری داد: « افراسیاب دیو خشکسالی است و آب را میبندد در حالیکه سیاوش نماد باروری است. رنگ رستم در اساتیر ایرانی سبز است و حتا خیمه وی سبز است، نماد رنگ سیاوش نیز سبز است و سادات ایران کلاه و عمامهشان سبز است؛ بیخود نیست تا این اندازه رنگ سبز در بین ایرانیان سپنتا است و در تعزیه هم اولیا تنپوش سبز دارند.»
وی از ویژگیهای دیگر برای برابری شاهنامه و تعزیه برشمرد: «داد تنها برای دادگستری نیست و هر ایرانی بایستی داد بورزد و چکیده شاهنامه هم در واژه داد است «به داد و دهش یافت آن نیکویی / تو داد و دهش کن فریدون تویی» و گفته میشود شاهنامه حماسه «داد» است و اینکه ما هر ساله آیین کربلا را تکرار میکنیم برای این است یادمان بماند همواره باید داد ورزید.»
این استاد از دیگر نمادهای کهن ایرانی در شخصیتهای اسلامی یاد کرد: « فاطمه (س)، همسر علی (ع) فرنام کوثر دارد که نماد آب است و آب با آناهیتا ایزدبانوی آب پیوند دارد و به امام علی (ع) اسداله، ابوتراب و نیراعظم نیز میگویند و این فرنامها همه در باورهای استورهای ایرانیان وجود دارد و تازیان چنین باورهایی درباره شخصیتهای مذهبی ندارند.»
صالحپور در پایان سخنانش گفت که به تعزیه دست نزنیم و کوشش نکنیم آن را تاریخی کنیم و حتا موضوعاتی که امروز خرافه بهشمار میآیند به دید من همه خوانش خیالی، هنرپروری و زیباییشناسانهی آن است. کسی که میخواهد تاریخ کربلا و اسلام را بخواند به کتابهای تاریخی مراجعه کند.»
مسجد فیروز آبادی شهر ری
ارزشمندترین علم ایران تزیین به طلا در شهرری
نشان شیر و بته جقه بکار رفته در علم های عزاداری عاشورا
بکار گیری رنگهای سبز، قرمز، زرد و سیاه در آیین تعزیه
فرتور از همایون مهرزاد است.
1393
4 پاسخ
چه جالب هیچوقت از این منظر درباره تعزیه مطلبی نخوانده بودم .ممنون که چنین مطلبی را منتشر کردید .درپناه خدا و سلامت باشید .
من عاشق تعذیم
نویسنده به این نکته توجه نکرده که شیعه ها هم مسلمان هستند وتفاوت قایل شدن بین اسلام وشیعه بسیار عجیب است مانند داعشی ها که شیعه ها را کافر میدانند
سلام .ممنون از مطلب جالبتون. کاربری به نام ایرانی به گمانم دچار اشتباه شدند منظور نویسنده اصلا چنین نبود بلکه مانند سایر سنتهای که از ایرانیت به اسلامیت راه یافته صحبت نمودند.دلیل اینکه ایرانیان مذهب شیعه را پذیرفتند نزدیکی آن با ملیت و فرهنگ خود بود