چند سالی است که دوستداران شاهنامه و فردوسی، روز نخست بهمنماه را به نام «زادروز فردوسی» میشناسانند و این روز را گرامی میدارند. این که آیا از دید دانش تقویمنگاری میتوان از برخی بیتهای تاریخدار شاهنامه به روز نخست بهمنماه رسید و همین روز را زادروز فردوسی گمان بُرد؟ پرسشی است که جای گفتو گو و چند و چون بسیار دارد. با این که شاهنامهشناسان در سالهای گذشته تلاشهایی برای یافتن و بهدست دادن زادروز فردوسی کردهاند (بیش از همه شادروان علیرضا شاپورشهبازی)، باز هنوز جای پژوهش و بررسی افزونتر و باریکبینانهتری وجود دارد تا بتوانیم به تاریخِ بیگمان زادروز فردوسی دست پیدا کنیم.
در اینجا کوشیدهایم دیدگاههای شاهنامهشناسان را دربارهی زادروز فردوسی، بیاوریم تا به برداشت و دریافتی درست دربارهی آن بحث و گفتوگوها برسیم.
دیدگاه شاپور شهبازی
نخست اشاره کنیم که «ژول مول» فرانسوی، از نخستین ویرایشگران شاهنامه، برپایهی سنجشهای باریکبینانه و با نگریستن به بیتهای تاریخدار شاهنامه، سال زاده شدن فردوسی را 329 مهی دانسته بود. برشمردن دلایلی که او برای پذیرفتن این سال آورده است، درازدامن است و یادآوری آنها در اینجا بایستگی ندارد. شاپورشهبازی تاریخ به دست دادهی ژول مول را پذیرفته و همان 329 مهی را سالزاد فردوسی دانسته است؛ همچنان که دیگر شاهنامهشناسان (مانند بهار، مینوی، فروغی، خالقیمطلق و ریاحی) این تاریخ را درست دانستهاند. اما شاپورشهبازی میگوید که در بیتهای شاهنامه «اشارهی دیگری وجود دارد که تاکنون به آن توجه نشده است». او میگوید که بیتِ:
می لعل پیش آور ای روزبه
چو شد سال گوینده بر شصت و سه
که فردوسی در آغاز پادشاهی بهرام دوم آورده است، اشارهی آشکاری به زادروز فردوسی دارد.
برهان (:استدلال) شاپورشهبازی چنین است که: فردوسی پیش از این بیت، به فرارسیدن شصت و سه سالگیاش اشاره میکند و به خود میگوید که از کار دست بکِش و جشن بگیر؛ تاریخ باریکبینانهی آن را هم میآورَد، یعنی شب اورمَزد (اول) دی:
شب اورمَزد آمد از ماه دی
ز گفتن بیاسای و بردار می
شاپور شهبازی میگوید که شب اورمزد دی، روز سیام آذر سال 371 یزدگردی است که این سال برابر با روز سهشنبه 15 دسامبر 939 میلادی بوده است و سه روز پس از آن، یعنی سوم دی، فردوسی شصتو سومین سال زادروز خود را جشن گرفته است؛ و اگر تاریخهای بهدستدادهی زادسال فردوسی را به آن بیافزاییم، در سال 371 یزدگردی اورمَزد بهمن به روز آدینه میافتاده است، یعنی به روز آدینه 18 دسامبر 1002 میلادی.
او این را هم یادآوری میکند که فردوسی چون از دهقانان بود، از گاهشمار سالانهی خراجی بهره میبُرد. در این سالنما، سال به شیوهی مهی نوشته میشد ولی نام ماهها و روزها ایرانی بود. پس در این سالنما، سال دوازده ماهِ سی روزه داشت و پنج روز اضافی به پایان ماههای ویژهای افزوده میشد. پس هر سال شش ساعت از سال خورشیدی کوتاهتر بود. بدینگونه، آن چه فردوسی 62 سالِ کاملِ 365 روزه به شمار آورده، شانزده روز کمتر از 62 سال خورشیدی بوده است. «این بدان معنی است که ما باید زادروز فردوسی را سوم دی ماه 308 یزدگردی، برابر با آدینه 13 دی 318 مهی بدانیم».
نقد دیدگاه شاپورشهبازی دربارهی زادروز فردوسی
دیدگاه شاپور شهبازی که زادروز فردوسی را سوم دی ماه 308 یزدگردی دانسته بود، با خُردهگیری علی حصوری، پژوهنده، روبهرو شد. حصوری دو سالی پس از درگذشت شاپورشهبازی، در جستاری با عنوان «فردوسی و تاریخ شاهنامه»، نخست بر این نکته پافشاری کرد که فردوسی نه در زمان غزنویان، بلکه در روزگاری میزیست و شاهنامه را سرود که سامانیان بر سر کار بودند. حصوری چنین باور دارد که فردوسی 37 سال پیش از برتخت نشستن سلطان محمود غزنوی، شاهنامه را به پایان بُرد و زمانی که محمود پادشاه شد، فردوسی درگذشته بود.
حصوری سپس در نقد دیدگاه شاپورشهبازی مینویسد که 18 دسامبر 1002 میلادی، که شاپورشهبازی آن را برابر با سوم دی ماه 371 یزدگردی دانسته است (و بر همین اساس زادروز فردوسی را سوم دیماه گمان بُرده بود)، برابر با هفتم دی ماه است، نه سوم دی ماه. این را هم که شاپورشهبازی اشاره کرده است که 30 آذرماه 371 یزدگردی برابر با 15 دسامبر 1002 میلادی است، نادرست است چرا که: «این حساب، دستِ کم چند روزی خالی از دقت است. یعنی به جای 3 روز پس از شب اورمَزدی، باید 7 روز گرفت تا به 15 دسامبر 1002 برابر شود، که در هر صورت اساس حساب را درهم میریزد». اشاره ی حصوری به بیتِ «شب اورمزد آمد از ماه دی…» است.
حصوری باز یادآور میشود که اورمزدروزِ ماه بهمن، نه آدینه، بلکه یکشنبه است، چون نخستین روز سالِ یزدگردی سهشنبه است، پس ششمین روز آن یکشنبه میشود، نه آدینه. حصوری در نقد خود به این نکته نیز میپردازد که: «بسیار بعید است که تولد فردوسی تنها با تاریخ یزدگردی ثبت شده و سال قمری آن ذکر نشده باشد».
به هر روی، خُرده گیری حصوری بسیار مهم است و نشان میدهد که تاریخهای بهدست آمده از بیتهای شاهنامه را باید با دقت و باریکبینی افزونتری با روزها و ماههای میلادی و یزدگردی و قمری سنجید و تطبیق داد. نقد حصوری ما را به این نکته نیز توجه میدهد که تاریخ سوم دیماه (که شاپورشهبازی زادروز فردوسی میداند) بی چند و چون و به دور از پرسشگری نیست و نمیتوان بهسادگی آن را پذیرفت.
روز نخست بهمن (زادروز فردوسی) از کجا آمده است؟
پایهی برهان کسانی که روز نخست بهمن را زادروز فردوسی میدانند، با اشاره به بیتهایی است که فردوسی در آغاز پادشاهی بهرام دوم آورده است:
چو آدینه اورمَزد بهمن بُوَد
برین کار فرخ نشیمن بُوَد
می لعل پیش آورم هاشمی
ز خُمی که هرگز نگیرد کمی
چو شصتو سه سالم شد و گوش کر
ز گیتی چرا جویم آیین و فر
ضیاالدین ترابی، کارشناس زبانشناسی، با تکیه بر آن بیتها، مینویسد: فردوسی در این بیتها تاریخ را دقیق و به روز و ماه و سال و حتا روزهای هفته مشخص میکند و سخن از سن و سال خود به میان میآورَد. او در این بیتها افزون بر اشاره به پیری و 63 سالگی خود، بهروشنی دربارهی روز تولد خود، یعنی «آدینه اول بهمنماه» سخن میگوید. چون منظور از روز هرمزد، روز اول بهمنماه است.
برهان و استدلال ترابی را که درازدامن است، باید در جُستار او خواند. اما نتیجهگیری او همان است که در این جا بدان اشاره کردیم. با این همه، اشکال برهان ترابی و کسانی که روز نخست بهمنماه را زادروز فردوسی میدانند، همان است که حصوری بدان انگشت گذاشته است: یعنی سوم دی ماه 308 یزدگردی برابر با هفتم دیماه خورشیدی است و هرمزد روز از ماه بهمن، آدینه نیست، بلکه یکشنبه است.
دیدگاههای شاهنامهشناسان دیگر
به باور دکتر جلال خالقیمطلق در پیامی که چند سال پیش در خبرگزاریها بازتاب یافت، روز نخست بهمن که برخی آن را به نام زادروز فردوسی میشناسند، نادرست است. او نوشت: «بر طبق بررسی چند تاریخ که فردوسی خود در شاهنامه بهدست داده است، به احتمال نزدیک به یقین سال تولد او ۳۲۹ قمری است که سال درگذشت رودکی نیز هست. دربارهی روز تولد شاعر هیچ اطلاعی نداریم و آنچه ادعا شده فاقد اعتبار است»(تارنمای بنیاد فردوسی، شاخهی توس). اما خالقیمطلق دلیل و برهانی برای سخن خود و «فاقد اعتبار» دانستن روز نخست بهمن، نیاورده است.
دکتر محمدجعفر یاحقی، شاهنامهشناس و استاد دانشگاه فردوسی مشهد، نیز چند سال پیش، هنگامی که از او پرسیده بودند که آیا میتوان دریافت که فردوسی در چه روزی زاده شده است؟ پاسخ داده بود: پیدا کردن روز باریکبینانهی زادروز کسی که در یکهزار سال پیش زیسته است، «به هیچوجه امکان پذیر و شدنی نیست»! و در پاسخ به این پرسش که برخی روز نخست بهمن را زادروز فردوسی میدانند، گفته بود: «هیچ سند تاریخی در این زمینه وجود ندارد و نام بردن از این روز به عنوان زادروز فردوسی صرفا بر اساس محاسبات سرانگشتی، غیرعلمی و غیر رسمی صورت گرفته است. بر اساس چنین محاسباتی سومین روز دیماه نیز به عنوان روز تولد فردوسی مورد اشاره قرار گرفته در حالی كه این تاریخ نیز هیچ سندیتی ندارد» (گزارش خبرگزاری ایرنا، یکم بهمن 1397).
این در حالی است که شاپور شهبازی به درستی اشاره میکند که: «آیینِ گرفتنِ جشن تولد فرزند از زمانهای کهن در ایران رایج بوده است و به گفتهی هرودوت (کتاب یکم، بند 133)، اهمیتی ویژه داشته است. فردوسی از خاندانی دهقانی و پایبند سنتهای کهن ایرانی بود و همیشه از جشن و شادی با علاقهی قلبی یاد کرده است. پس دلیلی ندارد که وی زادروزش را به یاد نمیآورده است یا برای آن جشنی نمیگرفته است». شاپور شهبازی و دیگران (هر کدام از زاویهی نگاه خود)، همچنان که پیشتر اشاره شد، بر همین پایه و با تکیه بر بیتهایی از شاهنامه، زادروز فردوسی را به دست دادهاند. از اینرو، آن سخن دکتر یاحقی که گفته است نمیتوان زادروز کسی را که هزار سال پیش زیسته، بهدست داد، پذیرفتنی نیست.
نتیجهگیری
پیدا کردن زادروز فردوسی بر پایهی بیتهای تاریخدار شاهنامه، کاری است شدنی. با این همه نیاز به باریکبینی و سنجش بسیار دقیق، برپایهی دانش تقویمنگاری دارد؛ کاری که تاکنون با همهی تلاشها، بهدرستی انجام نشده است و آنچه گفتهاند جای گفتوگو و نقد دارد. بنابراین تا زمانی که چنان سنجشها و پژوهشهایی انجام نگیرد، نه میتوان با اطمینان روز سوم دیماه را زادروز فردوسی دانست (دیدگاه شاپورشهبازی) و نه روز نخست بهمنماه (دیدگاه برخی از شاهنامهشناسان) را، یا هر تاریخ دیگری را.
پیشنهاد ما
جدای از گفتوگوها و بحثهای دانشورانه دربارهی زادروز فردوسی (که در جای خود بایسته و ضروری است) میتوان این سخن را هم پیش کشید که چه زیانی دارد که ما روزی را (که همگان میپذیرند)، به نام زادروز فردوسی بدانیم و این روز را جشن بگیریم و فردوسی و کاخ بلند شاهنامهی او را افزون تر قدر بشناسیم؟ این کار را تا زمانی که بررسیای سنجیده و علمی برای پیدا کردن زادروز فردوسی انجام میگیرد، می توان هر سال انجام داد. اگر چه هر روز روزِ فردوسی است و باید از او و شاهنامهی بیمانندش همواره یاد کرد و سخن او را آویزهی گوش ساخت. پایداری فرهنگ ایرانی و سرزمین ما وابسته به چنین یادکردها و بهره گرفتنهایی است.
*یارینامه:
– زندگینامهی تحلیلی فردوسی/ علیرضا شاپورشهبازی، ترجمهی هایده مشایخ، نشر هرمس، 1390؛ جُستار: فردوسی و تاریخ شاهنامه/ علی حصوری، فصلنامه پاژ، زمستان 1387، شماره چهارم؛ جُستار: از زادروز فردوسی تا آغاز و انجام شاهنامه/ ضیاالدین ترابی، کتاب ماه ادبیات، شماره 25، اردیبهشت 1388؛