گوردَخمهها یا آرامگاههای باستانی از آن گروه یادمانهایی به شمار میآیند که نزد کارشناسان و باستانشناسان از ارزش ویژهای برخوردار هستند. گوردخمهها از این روی ارزشمند بوده که ما را با تاریخ اجتماعی، آیین و آداب نیاکانی و گاهی شرایط سیاسی روزگار گذشته آشنا میکنند. و پاسداری و نگهداری از این یادگارها اَمری بایسته (:ضروری) است.
به گزارش اَمرداد، یکی از گوردَخمههای ارزشمند ایران که در نوع خود یگانه بوده و دارای ارزش فراوانی از دیدگاه مطالعات باستانشناسی، تاریخی و آیینی است، گوردَخمهی فخریگاه یا به زبان کُردی و بومی «فقره قا» است. این گوردخمهی بسیار زیبا و بیهمتا در کنار روستای «اگریقاش» در نزدیکی شهرستان مَهاباد جای گرفته و دارای چهار ستون و 3 گور که به ترتیب بزرگ، میانه و کوچک است. دو ستون در ورودی آرامگاه جای دارد و با یک کف راهرو مستطیل شکل از دو ستون دیگر جدا می شود. فرم پایهها و سر ستونهای درونی با ستونهای ورودی تفاوت چشمگیری دارند. پشت دو ستون درونی و در بخشی که همانند اتاقکی است، سه گور وجود دارد. گوردَخمه جلوخان ندارد و سقف ساده سنگی آن را ستونها نگاه میدارد. آرامگاه باستانی فخریگاه جایگاهی برای گذاشتن کالبد مردگان بوده است. اما انبوه یادگارینویسیها با رنگ خواب مردگان آن را نا آرام کرده است! و امروزه این گوردخمه بیشتر به کارگاه نقاشی تبدیل شده تا یادمانی تاریخی و به جا مانده از روزگار باستان. نابخردان فرومایه در جای جای این یادمان نیاکانی یادگارینویسی کرده و چهرهی زشت و زنندهای را بر جای گذاشته اند که دل هر دوستدار تاریخ و فرهنگ ایرانی را به درد می آورد. عوامل بیولوژیکی (گُل سنگ ها) و محیطی نیز رَحمی به این یادگار ارزشمند نکرده و آن را با تهدیدی جدی رو به رو کرده است. ترک در جداره و دیوارهی اتاقک گورها پدیدار شده و رو به گسترش است. ساییدگی و خوردگی در ستونها به ویژه یکی از سر ستونهای ورودی، آن را در خطر ریزش جای داده و باید هر چه زودتر از سوی مدیران میراث فرهنگی به آن رسیدگی شود و مورد بازآرایی (:مرمت) و بِهسازی جای گیرد. تاراجگران به انگیزههای ناروشن و در گذشته با ابزار ویژه بخشی از دیوارهها را سوراخ سوراخ کرده و به آن آسیب جدی رسانده اند. اما بیگمان بدترین درد این یادمان باستانی، رها کردن آن در گوشهای و رسیدگی نکردن از سوی سرپرستان آن، سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است. اگر این گوردخمه هر چه زودتر مورد بازآرایی و رسیدگی جای نگیرد، بیگمان در آیندهای نه چندان دور با چالشهای فراوانی رو به رو خواهد شد و بهای سنگینی را باید برای آن پرداخت. موضوعی که درباره ی گوردخمه فخریگاه شایان نگرش است، راه دشوار و دسترسی بسیار سخت به آن است و به جز صخرهنوردان و کوه نوردان چیرهدست، کسی به هیچ روی نمیتواند به درون آن دست یابد. و این نشان میدهد که دست کم بخشی از یادگاری نویسیها و آسیبها از سوی همین افراد انجام گرفته است. هر چند که برخی از بومیان با گذاشتن نبردبان به درون آن دست می یابند. با این همه موضوع آموزش در میان بومیان و پالایش فرهنگ اَمری مهم و بایسته به شمار میآید.
درباره ی دیرینگی این نمونه گوردخمه ها دیدگاه های ناهَمسانی وجود دارد. دیدگاه قدیمی این گروه گوردخمه ها را مادی شناسایی (:معرفی) می کند. اما پژوهش های علمی و بررسیهای تازه تر این نمونه گوردخمه ها را فراهخامنشی یا پُست هخامنشی (پس از هخامنشیان) می داند. امروزه دیگر مادی بودن گوردخمهها رد شده و بیشتر پژوهش های نو مورد بهره جای می گیرد. همچنین باید دانست که تا کنون هیچ گوردخمهی مادی یا سنگ نبشته ای (همانند آنچه در روزگار هخامنشی و ساسانی باب است) از آن روزگار شناسایی نشده است و به باور کارشناسان آگاهی های ما دربارهی این روزگار تاریخی بسیار اندک است. با این همه هنوز هستند افرادی که دوست دارند دیدگاه قدیمی را دنبال کنند. در همین زمینه یکی از باستان شناسان که این یادمان را از نزدیک دیده و به درون آن نیز راه یافته است به اَمرداد گفت : « چیزی که در باستان شناسی ایران در گذشته رَوایی پیدا کرده و پاک کردن آن کار بسیار دشواری ، این است که برای نخستین بار کسانی که زیر نام باستان شناس یا خاورشناس آمده اند و یادمانی را دیده و آن را به جهان آن روزگار شناسایی کرده اند، بیشتر از سده ی هِجده و نوزدهم میلادی بوده اند. یک رویداد مهم برای باستان شناسی ایران در همین روزگار رُخ میدهد و تا زمانهای دراز آن چیزی که زیر نام شناخت از این یادمان ها داریم در واقع همان چیزی است که این افراد در سده ی هجده و نوزده بیان کرده اند. برای نخستین بار «راولینسون» این گوردخمه را در سال های 1840 تا 42 دیده است و گاهنگاری آن را به روزگار مادها نسبت میدهد. این دیدگاه سپس تر پِیاپی از سوی پژوهشگران و نویسندگان تکرار شده و با یافتن دیگر یادمانها پراکنده می شود و به گونه ی باور در می آید. از همین روی تغییر دادن آن باورهای کهنه کمی دشوار بوده و با کِشمکشهای علمی همراه است تا بتوان این باور نادرست را بازسازی (:اصلاح) کرد. در سال 1960 میلادی «هوبرتوس فون گال» آلمانی دربارهی این گروه یادمان ها به خوبی پژوهش می کند و انگیزه های بی شمار علمی برای گوردخمه ها ارایه می دهد و تاریخ آنان را از روزگار هخامنشی تا اشکانی جا به جا می کند و هیچ کدام از گوردخمه های ایران را به روزگار مادها نسبت نمی دهد. برخی از پژوهشگران ایرانی که همچنان به باورکهن و قدیمی مادی بودن گوردخمه ها پافشاری دارند، این باور را میخواهند با نام های دیگری اصلاح کنند. برای نمونه آن را به زمینههای دیگری می چسبانند به نام «مانایی» ها. یا حتا برخی از پان ترکها کوشش میکنند این گوردخمه را به روزگار «اورارتویی» برسانند. به دید من این نمونه ای از کارهای سیاسی آلوده است. به این انگیزه که برخی از کُردها ریشه های تاریخی خود را به روزگار ماناها و ترک ها ریشه های تاریخی خود را به اورارتوها میرسانند. و در اصل آن بازی سیاسی را در تاریخ گذاری یادمان ها نمایش میدهند. همچنین فردی همانند «دمُورگان» که یک باستان شناس است این گوردخمه را هخامنشی شناسایی کرده و آن را به واقعیت نزدیک تر می کند».
علی هُژَبری در دنباله ی سخنانش افزود : « «فون گال» نیز در بررسی و پژوهش های خود انگیزه هایی را برای رد کردن گوردخمه های مادی می آورد. همانند گوردخمه «قیزقاپان» در کشور عراق امروزی که به فرم سر ستون ها نگرش ویژه ای دارد. ما می بینیم که سر ستون های مارپیچی ریشه در هنر یونان دارد. این هنر یونانی از راه ایران به یونان نرفته است، بلکه یونانی ها در روزگار پایانی هخامنشی با خود به ایران می آورند. از همین روی این گوردخمه باید از نمونه دست ساخته هایی باشد که با فرهنگ «هِلنیستی» از یونان به ایران آمده است. و دور از باور است که این نمونه مِهرازی (:معماری) وابسته به روزگار کهن تری باشد. موضوع دیگر درباره ی این نمونه گوردخمه ها اُفول هنری آن نسبت به گوردخمه های هخامنشیان است. پارس ها در اوج هنر و زیبایی و رَسایی آرامگاه هایی را در شهر پارسه (تخت جمشید) و نقش رستم پدید آورده اند که از دید هنر و تکنیک هیچ کاستی ندارد. اما بیشتر پژوهشگران گاهنگاری تازه تری برای این دسته از گوردخمه ها به انگیزه ی ساده بودن و ریخت آن ها برای آن در نظر می گیرند. همچنین از دید شهریاری و سیاسی هم آن فرد در حد و اندازه ی هخامنشیان نبوده که بتواند به آراستگی و زیبایی پارس ها آرامگاه های خود را بسازد. از دید قدرت و اقتصادی نیز در چنین جایگاهی نبوده است. پس باید بپذیریم که یک فرمانروای بومی (:محلی) یا یکی از بزرگ زادگان بوده که به پیروی از هخامنشیان برای خود آرامگاهی با چنین ریختی ساخته است. از سویی دیگر، ما پیشینه ی فرهنگی زاگرس را بسیار خوب می شناسیم. تاریخ آنان را، وارد شدن به دوره ی تاریخی آنان را و دیگر چیزهای آنان را از دید باستان شناسی و تاریخی آگاهی داریم. از دید باستان شناسی نیز با روش گورسپاری این افراد کمابیش آشنایی داریم. همچنین آیین آن ها تا پیش از کورش هخامنشی به گمان بسیار آیین مهر بوده است و روش گورسپاری آن ها همراه با اشیای آذینی انجام می شده که در کاوش های باستان شناسی و درون گورهای آن ها، این اشیاء به دست آمده است. هم اینک باید ببینیم که چگونه این روش گورسپاری دگرگون شده است و در چه روزگاری انجام گرفته است. به گمان بسیار از زمان کمبوجیه به این سو و با پیروی از آرامگاه های زیبا و صخره ای مصری ها، این روش ساخت آرامگاه در ایران باب شده است».
مدیر پیشین پایگاه میراث فرهنگی دژ زیویه و غار کَرفتو در پایان افزود : « گوردخمه فخریگاه وابسته به روزگار فراهخامنشی (پس از هخامنشیان) است و به گمان بسیار وابسته به فرمانروایان بومی بوده که خواسته اند از گوردخمه های هخامنشی پیروی کنند و امروزه این دیدگاه در باستان شناسی پذیرفته شده و هواخواهان بیشتری دارد».
گوردخمه فخریگاه یا فقره قا در تاریخ 29 آذر 1316 با شماره ی 288 به ثبت ملی رسیده است.
نگاره های زیر را که به تازگی و در هنگام فرورفتن خورشید (:غروب) گرفته شده است، ببینید :
ستون های درونی و فرم متفاوت آن ها
پوشش سر سبز و باغ های زیبا از درون گوردخمه چشم نوازی می کند
گودی و شکستگی پایین گوردخمه در گذشته ها بوجود آمده است
گور کوچکتر که در سمت چپ اثر جای دارد
سقف اتاقک گوردخمه و آسیب های وارده به سر ستون ها
فرم پایه ستون های ورودی با ستون های درونی متفاوت است
گور بزرگ تر که در سمت راست اثر جای گرفته است
گوردخمه میانی که از دید اندازه هم میان بزرگتر و کوچکتر جای گرفته است
گوردخمه فقره قا (فخریگاه) در مهاباد آذربایجان غربی
انبوه یادگاری نویسی ها با رنگ دل هر دوستدار میراث ایرانی را بدرد می آورد
این سوراخ ها نشان می دهد که تاراجگران با وسایل ویژه به این گوردخمه آسیب رسانده اند
تابلو اثر که باید در کنار آن باشد در جایی پرت و بسیار دور نصب شده است و از دیده ها پنهان است
در پشت این دو ستون و در واقع انتهای اثر سه گور بر کف سنگ و زمین تراشیده شده است
سر ستون ورودی که در حال ریزش است و باید هرچه زودتر مرمت شود
گودال و شکستگی در ورودی اثر و کنار ستون ها … زودتر پر شود تا از گسترش آن پیشگیری شود
کف راهرو ورودی و میان دو ردیف ستون ها
درون گوردخمه بیشتر همانند کارگاه نقاشی است تا یادگاری باستانی؟
برای دستیابی به درون گوردخمه و پژوهش بر روی … تفاده از نبردبان 5 متری و هزینه کرد شدیم
ستون های ورودی که رو به ویرانی است
ترک های پدیدار شده و انبوه یادگاری نویسی ها در کنار گوردخمه کوچک تر
عکس از سیاوش آریا است.
6744