لوگو امرداد
در نشست بررسی جایگاه زبان فارسی در هویت ملی

کسی که فارسی را لهجه‌ای از عربی می‌داند دارای حماقت علمی است

7در هشتمین نشست کارگروه تاریخ انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا که با موضوع بررسی جایگاه زبان فارسی در هویت ملی برگزار شد حامد صافی گفت: زبان‌شناسان همه‌ی زبان‌های دنیا را براساس نام‌های جغرافیایی به دو دسته‌ی کلی هندواروپایی و آفروآسیایی ( آفریقایی، آسیایی) تقسیم‌بندی می‌کنند.
حامد صافی استاد دانشگاه شهیدچمران اهواز ضمن ابراز شگفتی از افرادی که می‌گویند زبان فارسی یک لهجه‌ای از زبان عربی است عنوان کرد: کسی که می‌گوید زبان فارسی لهجه‌ای از زبان عربی است در واقع حرف مضحکی را زده و بیشتر ناآگاهی علمی خود را نشان داده است زیرا این فرد به علت اینکه هنوز نتوانسته است فرق بین سه اصطلاح کاملا متفاوت لهجه، گویش و زبان را درک کند متاسفانه به محمل‌بافی پناه آورده است.
زبان فارسی شاخه‌ای از زبانهای هند و اروپایی است

 این استاد دانشگاه گفت: زبان‌های هندواروپایی خود به گروه زبان‌های ژرمنی، ایتالیک، سلتیک، هلتیک، اسلاویک، آلبانیایی، ارمنی، تخاری، هیتی و “هند ‌و ایرانی” تقسیم می‌شوند که زبان فارسی ما ایرانیان نیز شاخه‌ای از زبانهای هند و ایرانی است.
وی ادامه داد: دومین گروه زبانی دنیا آفرو آسیایی است که شامل زبانهای سامی، عربی، عبری، اتیوپی، چادی، آفریقای شمالی، مصری، بربر و زبانهای نیجریایی و دیگر کشورهای آفریقایی است.

زبان عربی و فارسی هیچ گونه خویشاوندی زبانی با همدیگر ندارند

صافی با بیان اینکه زبان عربی و فارسی هیچ‌گونه خویشاوندی زبانی با همدیگر ندارند افزود: از آنجایی که این دو زبان از لحاظ خانواده زبانی در دو گروه کاملا مجزایی قرار دارند یعنی زبان عربی که در گروه زبان‌های سامی و از خانواده زبان‌های آفرو‌آسیایی است و زبان فارسی نیز در گروه زبان‌های هندوایرانی و از خانواده زبانی هندواروپایی است از این رو این دو زبان هیچ پیوند خویشاوندی با یکدیگر ندارند.
این استاد دانشگاه در دنباله ضمن ابراز تعجب از افرادی که می‌گویند زبان فارسی یک لهجه‌ای از زبان عربی است عنوان کرد: کسی که می‌گوید زبان فارسی لهجه‌ای از زبان عربی است در واقع حرف یک مضحکی را زده و بیشتر حماقت علمی خود را نشان داده است زیرا این فرد به علت اینکه هنوز نتوانسته است فرق بین سه اصطلاح کاملا متفاوت لهجه، گویش و زبان را درک کند متاسفانه به محمل بافی پناه آورده است.
وی افزود: البته اگر بر فرض محال زبان فارسی و عربی نیز در یک خانواده زبانی قرار داشتند بازهم غیر ممکن بود که زبان فارسی یک لهجه‌ای از زبان عربی باشد چون لهجه فقط و فقط مبتنی بر لحن و آهنگ کلام بوده و فاقد هرگونه قواعد و واژگان مخصوص به خود است مثل لهجه‌ اصفهانی، شیرازی و غیره که ما تنها از روی ریتم صحبت کردن یک فرد می‌توانیم از وجود آن اطلاع پیدا کنیم بنابراین زبان غنی و پیشرفته‌ای مانند فارسی که قواعد مخصوص به خود را دارد و‌ این قواعد نیز در مواردی متضاد و یا کاملا بی ارتباط با زبان عربی هستند به هیچ عنوان نمی‌تواند یک لهجه‌ای از زبان عربی باشد.

ریشه اشتراکات زبانی را باید در اشتراکات فرهنگی جستجو کرد

 صافی گفت: ریشه اشتراکات زبانی را باید در اشتراکات فرهنگی جستجو کرد یعنی وقتی که ما از زبانهای هند و اروپایی صحبت می‌کنیم این مطلب به معنی آنست که اعضای این خانواده زبانی در یک دوره زمانی با همدیگر همزیستی داشته‌ و احیانا دارای یک زبان مشترکی بوده‌اند که بعدها مشتق شده و در گروه‌های مختلف قرار گرفته‌اند.
مدیر انجمن شعر آفتاب عنوان کرد: زبان‌های “هند و ایرانی” که از آنها به عنوان زبان‌های دو سرزمین شبه‌قاره‌ هند و ایران یاد می‌شود خود به دو بخش زبان‌های هندی شامل سانسکریت، بنگالی، اردو هندی و زبان‌های ایرانی تقسیم می‌شوند.
وی ادامه داد: زبان فارسی امروزی ما نیز شاخه‌ای از زبانهای ایرانی زیرگروه زبانهای هندوایرانی است که خود این گروه زبانی هندوایرانی هم در زیر‌مجموعه زبانی خانواده بزرگ‌تری با نام زبانهای هندو اروپایی قرار دارد.

ابن مقفع می‌گوید که ایرانیان باستان از هفت نوع زبان و‌ خط استفاده می‌کردند

 صافی گفت: زبان‌های ایرانی از دید دیرینگی و کهنگی به سه دسته زبان‌های ایرانی کهن، زبان‌های ایرانی میانی و زبان‌های ایرانی نو تقسیم‌بندی می‌شوند که در این راستا زبان‌های ایرانی کهن شامل زبان‌های فارسی باستان، اوستایی، سکایی و مادی هستند و زبان فارسی باستان نیز کهن‌ترین زبان این گروه زبانی به شمار می‌آید.
این استاد دانشگاه اهواز با بیان اینکه نخستین کتیبه‌های کشف شده از دوران هخامنشی به زبان فارسی باستان نوشته‌ شده‌اند افزود: در کتاب الفهرست محمدبن اسحاق ابن‌ندیم یک نقلی از ابن مقفع وجود دارد که طی آن گفته می‌شود که ایرانیان باستان از هفت نوع زبان و‌ خط استفاده می‌کردند بطوریکه می‌توان گفت که در آن دوره هر‌یک از طبقات مختلف جامعه ایرانی دارای یک خط مخصوص به خود بوده‌اند. برای نمونه شاهان با خط شاه دبیره برای دستورات و امورات حکومتی بهره‌گیری می‌کردند و روحانیان دینی نیز با خط دین دبیره یا اوستایی اقدام به نوشتن کتاب‌های دینی آنزمان می‌کردند.
وی عنوان کرد: زبان‌های کهن ایرانی در حدفاصل زمانی بین دوره مادها تا پایان هخامنشیان رواج داشته‌اند و به استثنای دو زبان دین دبیره و شاه دبیره‌ که به علت استفاده از آن‌ها در سنگ‌نوشته‌های باستانی اکنون آثاری زیادی از آنها دیده می‌شود مابقی زبان‌های باستانی مانند مادی و سکایی هیچ آثار خاصی از آن‌ها باقی نمانده و تنها اسمی از آن‌ها در کتاب‌های تاریخی برجای مانده است.
صافی در مورد زبانهای ایرانی میانه گفت: این زبانهای ایرانی مربوط به دو دوره‌ی اشکانیان و ساسانیان هستند و به دو بخش شرقی و غربی تقسیم‌بندی می‌شوند که این دو بخش شرقی و غربی نیز هرکدام به صورت جداگانه به دو بخش شمالی و جنویی هم تقسیم بندی می‌شوند.

بیشتر کتابهای باقیمانده از دوران پیش از اسلام ایران به خط پهلوی ساسانی است

 مدیر انجمن شعر آفتاب گفت: زبانهای ایرانی میانه شرقی شامل زبانهای سکاهی میانه، خوارزمی میانه و بلخی هستند که برخی از این زبانها نیز آثار خیلی کمی از آنها باقی مانده است.
وی ادامه داد: در قسمت شرق ایران چه شمال شرقی و چه جنوب‌شرقی زبانهای سکایی، خوارزمی و بلخی به عنوان زبان مردم به کار می‌رفت و در شمال غرب ایران نیز زبان پهلوی اشکانی و در جنوب و‌ غرب کشور هم پهلوی ساسانی یا فارسی میانه رواج داشت.
صافی افزود: البته در این تقسیم‌بندی‌ها به هیچ عنوان مرزهای جغرافیایی فعلی ملاک عمل واقع نمی‌شوند زیرا مرزهای جغرافیایی آن زمان ایران به مراتب خیلی بیشتر از امروزه بوده است.
این استاد دانشگاه بیشتر کتابهای باقیمانده از دوران پیش از اسلام ایران را نوشته شده با زبان پهلوی ساسانی دانست و افزود: در حال حاضر زبانهای بختیاری، کردی و لکی تقریبا بازمانده‌ای از زبان پهلوی ساسانی به حساب می‌آیند زیرا این زبانها نه تنها دارای اشتراکات واژگانی و دستور زبانی یکسانی هستند بلکه از لحاظ محل سکونتی نیز به علت رایج بودن این زبان‌ها در مناطق غربی و‌ جنوبی کشور هم می‌توان به این نتیجه دست پیدا کرد.

اولین آثار رسمی ادبی ایران در بعد از اسلام به زبان فارسی دری نوشته شد

 وی زبان فارسی دری را نمونه‌ای از زبانهای ایرانی جدید دانست و عنوان کرد: در مورد پیدایش و حیات زبان دری در ایران دو نظریه وجود دارد یکی اینکه زبان دری تنها مخصوص به دربار حکومت ساسانی بود و فقط شاهان و درباریان با آن گفت‌وگو می‌کردند که این مساله با توجه به دلایل و شواهد غیرقابل انکار تاریخی به هیچ عنوان نمی‌تواند قابل پذیرش باشد.
صافی ادامه داد: یک نظریه قابل پذیرشی دیگری هم در این باره وجود دارد و آن اینکه در دوره ساسانیان زبان فارسی دری بیشتر توسط مردم خراسان بزرگ به کار میرفت. یعنی همانطور که در این دوره مردم غرب کشور به زبان رسمی ایران آنزمان یعنی پهلوی ساسانی سخن می‌گفتند در شرق کشور نیز خراسان بزرگ و مناطق دیگری چون تاجیکستان، ترکمنستان و نیز بخش‌های بزرگی از افغانستان آنزمان هم با زبان دری گفت‌وگو می‌کردند که علت آن را نیز می‌توان بیشتر در زنده و‌ پویا بودن زبان دری دانست.
مدیر انجمن شعر آفتاب افزود: البته زبان دری اگر‌چه بعد از اسلام به تدریج جای پهلوی ساسانی را در کشور می‌گیرد و به عنوان زبان رسمی کشور انتخاب می‌شود ولی تا دو سده و نیم دیگر پس از اسلام نیز به حیات خود ادامه می‌دهد بطوریکه ما می‌بینیم که کتاب “بُندهش” که در مورد چگونگی آغاز آفرینش جهان است هم به زبان پهلوی ساسانی یا فارسی میانه نوشته می‌شود( بُن به معنای آغاز و دَهش به معنای آفرینش)
وی در مورد دلایل افول زبان پهلوی ساسانی یا فارسی میانه در ایران گفت: دشواری‌های نگارشی و دستور خطی زبان پهلوی و نیز شکل‌گیری نخستین حکومت‌های محلی پس از اسلام در شرق ایران که این حکومت‌ها زبان مادری آنها فارسی دری بود به تدریج نه تنها مایه‌ی افول زبان پهلوی ساسانی در کشور می‌شود بلکه توسعه و پویایی هرچه بیشتر زبان فارسی دری را نیز باعث می‌شود.
صافی با بیان اینکه اولین آثار رسمی ادبی ایران بعد از اسلام در شرق ایران و در منطقه خراسان بزرگ رقم خورده است اظهار کرد: در این دوران اگر چه شاعران و نویسندگان بزرگ کشور به زبان فارسی دری اقدام به نوشتن آثار خود می‌کنند ولی این مسئله هرگز به معنای آن نیست که زبان پهلوی ساسانی یا فارسی میانه به کل در ایران آن‌زمان محو شده بود بلکه شواهدی فراوانی نیز از حیات این زبان در گوشه و کنار کشور بوده است یعنی به عبارتی می‌توان گفت که رشد تدریجی زبان فارسی دری در زمانی بوده که زبان پهلوی ساسانی نیز همچنان حیات داشته است به طور مثال وقتی که فردوسی می‌خواهد اقدام به سرودن کتاب بزرگ شاهنامه کند به دلیل اشرافی که بر زبان فارسی میانه یا پهلوی ساسانی داشته است از یک کتابی دیگر تحت ‌عنوان خدای‌نامه‌ که با این زبان نوشته شده بود استفاده می‌کند که این مساله خود به معنای اشراف کامل این حماسه‌سرای بزرگ ایرانی به زبان پهلوی ساسانی است.
این استاد دانشگاه در ادامه برای روشن شدن بیشتر این مساله نمونه‌ی دیگرای را می‌گوید: در سده‌ی پنجم نیز وقتی که شاعران نواحی غربی ایران می‌خواستند به زبان فارسی دری شعرهای خود را بسرایند اقدام به یادگیری زبان دری می‌کردند.
وی افزود: البته این مساله تنها منحصر به قرن پنجم هم نمی‌شود بلکه نظامی گنجوی شاعر قرن ششم هجری نیز برای اینکه بتواند یک شاعر فارسی دری بشود به مناطق شرقی ایران کوچ کرده و به یادگیری زبان فارسی دری اقدام می‌کند.

 صافی در پایان افزود: زبان فارسی جدیدی که ما امروزه با آن سخن می‌گوییم تنها بازمانده‌ای از زبان فارسی دری بوده و به هیچ عنوان فارسی دری نیست زیرا خیلی تغییر کرده است.

 

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

17 پاسخ

  1. اگر شما بتوانید کلمه فارسی یلدا را به من بگید فارسی رو به عنوان زبان قبول میکنم در حالی که کلمه یلدا در زبون عربی هستش

    1. تو که اینجوری و بی اطلاعانه حرف بزنی دیگه هیچی غریبه ها و بیگانگان باید چی بگن . بابا کشور تو بالغ بر ۷۰۰۰ هزار سال قدمت داره ، و صاحب فرهنگ مخصوص و زبان مخصوص و موسیقی مخصوص و معماری مخصوص و خلاصه هر زمینه مخصوص و منحصر به فرد رو داشته . کافیه فقط یه نیم نگاهی به ادبیات کشورت بندازی . ما مردمان سرزمین پارس هستیم . همین یه جمله کافیه که بفهمی فارسی معرب شده پارسی هست که این عربا چون پ ندارن اومدن ف رو گذاشتن جاش و تحویل اونایی که باید میدادن ، دادن و الانم یکی مثه تو میگه فارسی زبون نیست . واقعن که .

    2. شب یلدا در حقیقت روز زاده شدن (مهر شکست ناپذیر) در آیین ایرانی میترائیسم است و هیچ ربطی هم به تولد عیسی مسیح ندارد بلکه رومیان مسیحی این زمان در تاریخ را برای هویت بخشی به قصه مسیح پیامبر از آیین ایرانیان کپی برداری کردند…در ضمن شب یلدا همان (شب چله) است و آیین ایرانی آن نیز هیچ ربطی به اعراب بی فرهنگ ندارد

    3. من ریشه شناس زبان فارسی هستم دوست عزیز . در باره با ریشه یابی یلدا میگویم

      لم یلد = زاییده نشده

      یلد = زاییده شدن و این همونیه که در یلدا آمد ه => یلدا = یلد دا = زاییده ی دا و از آنجا که دا همان دی = روز ( day ) می باشد و روز همان روشنایی ست پس یلدا = افرینش روشنایی می باشد و از همین سه واژ(حرف) واژه میلاد به چم تولد در زبان عربی بکار رفته که خودش تاکید داره به این که یلد = زاییدن

      میتوان از یلدیدن به نام ریشه این واژه بهره برد

      جشن یلد دوستم = جشن تولد دوستم
      یلد گرفتیم = تولد گرفتیم
      ولد = همان یلد است که به چم افریننده می باشد ( پدر مادر )
      و همچنین برابر یافته ها یلد تا اینک یافته ای سریانی می باشد که به زبان های دیگر راه پیدا کرده => یلدا = زاییده نور و روشنایی که در شب چله شب کوتاه تر و روز بلند و کشیده تر و زاییده تر می شود. دوست گرامی زبان اریایی بسیار کهن است طوری که در بکار گیری برخی از ایخته ها ( افعال ) کار سختی داریم که کدام را زنده و دوباره بکار گیریم . با سپاس

  2. اسم: یلدا
    نوع: دخترانه
    ریشه اسم: سریانی
    معنی: (تلفظ: yaldā) (سُریانی) آخرین شب پاییز در نیم کره شمالی و بلندترین شب سال [مقارن میلاد عیسی (ع) ]، (در قدیم) (به مجاز) تاریک و بلند یا تاریک و عمیق – آخرین شب پائیز در نیم کره شمالی و بلندترین شب سال که همزمان با میلاد مسیح (ع) است
    چهله

  3. بیشتر واژه های عربی از ریشه فارسی میانه هست که در دوران پارتها و ساسانیان وارد زبان عربی شده است شاید برای اینکه چیز زیادی اونجا نبود که براش
    نامی بگذارند نام گلها و گیاهان یا نامهای مربوط به دیوان‌سالاری مد لباس و….. فرهنگستان مصر فهرست بلند بالایی چاپ کرده هرچی کشوری پیشرفته تر باشه زبانش تاثیر بیشتری میگذاره بر کشورهای دیگه گرچه عربستان کشور هم نبوده

    1. صادقانه جدی گفتی ویا اینکه قصد مزاح دارین قابل توجه 70درصد زبان فارسی عربیه 10درصد ترکی 10درصدفارسی اه درصد بقیه هندی فرانسه زوسی هست من از خودم نمیگم در ضمن بنا بز چه مدارک ودلایلی چنین ادعایی میکنید ومتاسفم صحبت در مورد زبلن سر هر نه نه قمری حتما باید نژاد پرست بودن هوار بکشید واقغا مشکل شما نفهمی ونادانی نیست توهم دانایست

  4. زبان فارسی یک زبان است نه لهجه اما مطمئنا به نسبت دیگر زبانهای باقی مانده از عصر امپراتوری اضمحلال وآسیمیلاسیون بیشتری رو تجربه کرده ،به نظرم فرهنگستان زبان فارسی به جای ساختن لغتهای خنده دار که جا نمیفتن وفقط مایه خنده عوام میشن باید از لغتهای اصیل ایرانی که در زبان هایی مثل کوردی ،لکی،بلوچی وسایر زبانهایه سالم مانده که ریشه ایرانی دارن استفاده بکنه

  5. هنگامی می توان از زبانی سخن گفت که آن زبان دارای فرهنگ و ادبسرا (ادبیات) و گویش (لهجه) ها باشد.
    اکنون بنگریم که تا پیش از اسلام چند کتاب فرهنگی و یا ادبسرا به زبان «عربی» نوشته شد؟
    آیا عربی هیچ هم خانواده ای نداشته و ندارد؟ پس زبان عاشوری، آسوری و آرامی که هم فرهنگ و تمدن و ادبسراها داشتن چه؟ چرا امروز همه این زبانها را عربی می نامند؟ آری همه با زور شمشیر، با چپاول و غارت، با تجاوز و کشتارها این گویش بی فرهنگ و بی ادبسرا را عربی نامند.

    اگر یک زبان تنهای تنها باشد (بدونه هیچ هم خانواده یا گویشی دیگر) و هیچ کتاب یا ادبسرایی هم نداشته باشد، باز به تنهایی می تواند یک زبان برای خود باشد که چنین زبانهایی اگر چه توان همگام با تکنولوژی امروز را ندارند ولی در جهان بوده و هنوز هم اندک زبانهایی در بین سرخ پوستان و در اینسو و آنسوی جهان می باشند.
    اکنون آنچه را که شما زبان فارسی می نامید، نخست این زبان من درآوردی مسلمانان است که بسیاری از واژه های پارسی را معرب کرده و چیزی به نام زبان عربی ساختند. سپس همان واژه های معرب را از تازی گدایی کرده و از آنها فارسی را ساختند.
    زبان راستین و بنیادین ایرانی پارسی است و فارسی نیست.
    زبان فارسی ۵۵٪ واژه های معرب و تازی دارد، ۲۰٪ واژه های مغولی و ۱۰٪ واژه های فرنگی (غربی و شرقی) و تنها ۱۵٪ واژه های پارسی دارد.
    با بکار نبردن زبان پارسی هنوز پس ۱۴۰۰ سال از همه زبانهای سرتاسر جهان بزرگتر و غنی تر و فرهنگی تر و بهترین است. پارسی یک زبان دانشیک است که با داشتن پسوند و پیشوند و واژه های بنیادینی که دارد می توان ۲۶۴ سان (میلیون) واژه ساخت. زبان انگلیسی که امروز بیشترین کاربرد را در جهان دارد هرچند هم که زمر بزند هتا یک سان (میلیون) واژه هم نمی تواند داشته باشد. و به همانگونه دیگر زبانهای در جهان هیچکدام به گرد زبان پارسی هم نرسند و برای همین هم برای ساختن واژه های تازه ناچارند از زبان پارسی وام بگیرند.
    آنچه که آنرا زبان عربی و کاملترین زبان جهان می نامید، اگر چنین است پس چرا بیشترین واژه های آن گرفته شده از فرنگیان (شرقی و غربی ها) است؟
    این چه زبانیست که « است » ندارد؟
    نمونه پارسی: اکبر یک پزشک است،
    نمونه فارسی: اکبر دکتره یا دکترِ٬
    نمونه عربی: اکبر دکتر.

      1. فارسی بیشتر ریشه گرفته از زبان عربی فرانسوی کوردی و انگلیسیه اینو از خودم نمیگم با کلی تحقیق به این رسیدم تازە این رو بیشتر از روی زبان فارسی قدیم میشه فهمید در ضمن گفتن حقیقت هم توهین نیست اگه قضیه ساختن تابلوهای سر جاده رو از زمان رضا شاه شنیده باشید واقعیت این قضیه رو میفهمید

    1. درود یزدان پاک بر شما باد زبان پارسی آنچنان عظمتی داشته که شخصیت های بزرگی همچون مهندس ترنر ماکان انگلیسی نویسنده شاهنامه به خط خود با زبان پارسی ژول مول فرانسوی که یکی دیگر از شاهنامه دوستان و عاشقان زبان و ادبیات پارسی آلن ایر سفیر آمریکا که عاشق تمام شاعران پارسی گوی ایران است مخصوصا خیام و می گوید این زبان و ادبیات پارسی بودن که مرا انتخاب کرد می گوید من وقت آثار خیام را به زبان انگلیسی می خواندم آن زیبایی که از اشعار خیام می گفتند ندیدم به همین خاطر رفتم زبان پارسی را یاد گرفتم و وقتی با زبان پارسی اشعار خیام را خواندم فهمیدم که زیبایی شعر خیام کجاست یا استاد بزرگ انورنفسکی لهستانی می گوید من هیچ زبانی ندیده ام این قدر با شعر آمیخته باشد زبان پارسی چنان عظمت داشته است که مادری روسی پسر خودش را تشويق به زبان پارسی می کند نام آن پسر نیکلای چرنیشفسکی بوده است آلن ایر سفیر آمریکا می گوید ادبیات زبان انگلیسی در برابر ادبیات زبان پارسی مثل قطره در مقابل اقیانوس است می گوید اشعار زبان انگلیسی اصلا ارکانی که در اشعار زبان پارسی وجود دارد در انگلیسی وجود ندارد و اشعار انگلیسی انگار اخبار و انشاء می خوانی تو برو آثار شکسپیر را بخوان ببین آن ارکان و آهنگی که در ادبیات زبان پارسی وجود دارد در زبان انگلیسی وجود زبان پارسی همین قدر بس که عظمت دارد که دختری آمریکایی به نام فلیسیتی می گوید وقتی آثار مولانا را به زبان پارسی خواندم فهمیدم زیبایی اشعار مولانا ریشه در کجا دارد و شعر
      من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه
      صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه
      یا یولن زن فرانسوی که می گوید من عاشق ادبیات زبان پارسی و موسیقی سنتی ایرانی شدم و در حال یادگیری هستم و حتی به درجه ای رسیده است که موسیقی سنتی ایران را بدون هیچ گونه لهجه زبان فرانسوی به زبان پارسی می خواند

  6. و آنکه خرد را عقل (زانوبند شتر) و دانش را علم و استادان را اساتید و پارسی را فارسی نامد هیچ از ایرانی بودن نداند.

  7. درود برشما
    خرد… استاد..دانش..پارسی
    بایستی از نو براندازیم و می در ساغر اندازیم
    استاد کزازی کتاب کودکان کاملا عربی شده
    و آموزگاران عرب..و کودکان گیج و واگیج
    چه کنیم..مگر اینکه کودکان را در خانه های خود آموزش دهیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-02-12