لوگو امرداد

پنج نوآوری مدیریتی ایرانیان

پنج نوآوری مدیریتی ایرانیاندودمان هخامنشی نخستین‌بار در تاریخ نمونه‌ی سازمان گسترده‌ای را، كه امپراتوری یا شاهنشاهی می‌نامند، به جهان غرب نشان داد. پیش از هخامنشی‌ها، مردمان تمدنی‌های دیگری مانند هیتی‌ها در آسیای صغیر و آشوری‌ها در میان‌رودان، به پایه‌ریزی امپراتوری روی آورده بودند، اما ایرانی‌ها برای سازمان امپراتوری خود نوآوری‌هایی انجام داده بودند كه باعث پایداری آن شد و حتی پس از فروپاشی فرمان‌روایی هخامنشیان، در دولت‌های پس از آن‌ها ادامه یافت. آن سازمان، كه یونانی‌ها از آن به نیكی یاد می‌كردند و آرزوی چنان سازمانی را داشتند، از سوی ملت‌های دیگر، چه ایرانی و چه بیگانه، باز هم به كار گرفته شد و طی زمان گسترش یافت.

از شاهانی كه در پی‌ریزی آن سازمان اداری نقش چشمگیری داشت، داریوش بزرگ بود كه چون حكومت پیشینیان خود را نوسازی كرد و با بازوی آهنین خود شورش‌ها را در هم شكست، به كارهای اقتصادی و اداری با ارزشی روی آورد كه پایداری امپراتوری ایرانیان را به همراه داشت. او بود كه بی‌نظمی پس از كشته شدن كمبوجیه را سر و سامان داد و سازمانی را پی‌ریزی كرد كه تا 200 سال هم‌چنان ادامه یافت.

1. داریوش همانند كوروش به آیین‌ها و باورهای محلی به دیده‌ی احترام نگریست و حتی به شیوه‌ی آنان تاج گذاری می‌كرد و لقب‌های محلی را می‌پذیرفت، چنان‌كه در مصر به مقام فرعونی رسید. اغلب نویسندگان یونانی در نوشته‌های خود از آزادی عقیده و عشق به حقیقت و عدالت و علاقه به نیكوكاری ایرانیان به نیكی یاد كرده‌اند. گزنوفون بیش از همه دلبسته‌ی ویژگی‌های ایرانیان بود و قهرمان كهن‌ترین داستان تاریخی جهان، یعنی سیروپدیا، را كوروش هخامنشی برگزید كه نخستین اعلامیه‌ی حقوق بشر نیز به فرمان او نوشته شد.

2. او از توانمندی‌های همه‌ی قوم‌ها و ملت‌های زیر فرمان خود، چه دركارهای نظامی و چه عمرانی، بهره می‌گرفت و این را می‌توان به آسانی از نوشته‌ی به دست آمده از او در كاخ شوش دریافت. در آن نوشته می‌گوید كه چوب سدر از لبنان آورده شد، بابلی‌ها آن را تا بابل آوردند و مردم كاریه و ایونی آن را تا شوش جابه‌جا كردند. سپس، با دقت می‌گوید كه هر كدام از مصالح از كجا آمده و چه قومی آن را آورده است و از مادها، هندیان، لیدی‌ها، مصریان و بسیاری دیگر نام می‌برد كه در ساختن كاخ شوش نقش داشته‌اند. به بیان دیاكونوف، باستان‌شناس روسی:” مواد ساختمانی گوناگونی كه در كتیبه‌ی داریوش یاد شده است، گویا به عمد از ایالت‌های گوناگون، از سودان در جنوب غربی امپراتوری تا هند در جنوب شرقی، به شوش آورده شد تا از این راه همه‌ی سرزمین‌ها و ملت‌ها در خدمت‌گزاری به پیشگاه پادشاه ایران سهیم باشند.”

3. داریوش به ساختن سكه‌های طلا و نقره فرمان داد و نظام پولی واحدی به وجود آورد تا از این راه بتوان نظام مالیاتی پایدار و عادلانه‌تری بر پا سازد. مالیات‌ها بر اساس توان اقتصادی هر ایالت تنظیم شده بود. هم‌چنین، به بازرگانان همه‌ی ملت‌ها و قوم‌ها اجازه داده بود كه در سرتاسر امپراتوری به خرید و فروش بپردازند و حتی پس از جنگ‌های ایران و یونان نیز كسی مزاحم بازرگانان یونانی نمی‌شد. چنان‌كه هرودوت نیز همراه همین كاروان‌های بازرگانی به ایران سفر كرد و اطلاعات كاملی را گردآورد كه در كتاب تاریخ خود به یادگار گذاشته است. رشد بازرگانی باعث گردآمدن چنان ثروت انبوهی در ایران شد كه به گفته‌ی آندره ایمار، خاور‌شناس فرانسوی، چشم طمع برخی از یونانی‌ها و سرانجام اسكندر را به سوی ایران دوخت.

4. داریوش همه‌ی دستگاه حكومت را به واحدهایی به نام ساتراپ(ایالت)، كه همان واژه‌ی خشاتراپاوان به معنای حاكم و فرمان رواست، بخش‌بندی كرد. او برای هر ایالت مالیات مشخصی تعیین كرد. تعداد ساتراپی‌ها را از 20 تا 28 نوشته‌‌اند. او بر هر ساتراپ یك فرماندار به نام ساتراپ، كه به طور معمول ایرانی بود، گماشته بود كه قدرت نظامی در اختیار داشت. ساتراپ به گردآوری مالیات و كارهای قضایی می‌پرداخت. به علاوه، می‌توانست سكه‌ی نقره ضرب كند، اما ضرب سكه‌ی طلا فقط در اختیار پادشاه بود. فردی نیز بر كارهای فرماندار نظارت داشت كه از او به چشم شاه یاد شده است.

5. داریوش به ساختن راه شاهی فرمان داد و در این راه، كه خط اصلی آن از شوش تا سارد در ساحل مدیترانه بود، به فاصله‌های معین ایستگاه‌هایی ساخته بود. این چاپارخانه‌ها در رساندن نامه و فرمان‌های حكومتی و نیز فرآورده‌های فاسد شدنی به مركز نقش چشمگیری داشتند. آن سازمان پیام‌رسانی را، كه مورد تحسین یونانی‌ها بود، نخست مصری‌ها و سپس رومی‌ها فراگرفتند و رومی‌ها آن را در سراسر اروپا به كار گرفتند. هرودت از چاپارهای هخامنشی به نیكی یاد كرده است و می‌گوید كه آن‌ها مسیر شوش، در خوزستان، تا سارد، در ساحل مدیترانه، را در 10 روز می‌پیمودند.

 

منبع:

1. گیرشمن، رومن. ایران از آغاز تا اسلام. ترجمه‌ی محمد معین. انتشارات معین، 1383

2. دیاكونوف، میخائیل میخائیلوویچ، تاریخ ایران باستان، ترجمه‌ی روحی ارباب، انتشارات علمی و فرهنگی، 1380

3. گروهی از خاورشناسان فرانسوی. تمدن ایرانی. ترجمه‌ی عیسی بهنام. انتشارات علمی و فرهنگی، 1381

 

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-08-10