آنچه از قاجار میشناسیم، دودمانی است که بخشهای گستردهای از ایران در زمان چیرگییشان برای همیشه از دست رفت، و اگر بیشتر میماند چه بسا آنچه از ایران مانده بود نیز از هم میپاشید. شاهان قاجار به ویژه در آغاز برپایی این دوده خونریز و سنگدل بودند، تنگدستی در آن زمان گسترش یافت، ایران از کاروان پیشرفت جهان جا ماند و بیگانگان در زمان ایشان بر کشورمان دست یازیدند و … ولی در همین دودمان چهرهای بیمانند هم درخشید، جلالالدین میرزا قاجار (۱۲۸۹-1245ه.ق)، شاهزادهای که آرزومند نوزایی و سرافرازی دوبارهی مردم ایران بود و با تاریخ این سرزمین آشنایی داشت.
در میان کرورکرور شاهزادگان قاجار، کسانی بودند که به دانش و ادب دلبستگی داشته باشند، اما جلالالدین از دید بسیاری بیهمتا بود. جلالالدین، یا آنگونه که او خود را میخواند «جلال پور فتحعلی شاه»، دلبستهی ایران و تاریخ باستانی آن بود. شاید بتوان او را پدر نگاه به ایران باستان برای زنده ساختنِ ملت ایران دانست. همچنین او یکی از نخستین سرهنویسان ایران است. در زمانهای که شیوهی نگارش فضلفروشی از راه عربیگویی بود و جملههای دیوانیان و دانشوران تنها به سبب داشتن چند واژهی فارسی از تازی بازشناخته میشد و دشوارنویسی نشانی از دانایی بود، جلال به سادهنویسی و سرهنویسی روی آورد.
آنچه در بالا آمده است بخشی از نوشتاری است با عنوان « شاهزادهی قاجاری، کوشندهی نوزایی ایرانی» به قلم اردلان کوزهگر که در تازهترین شمارهی امرداد چاپ شده است.
متن کامل این نوشتار را در رویهی ششم (تاریخ و باستانشناسی) شمارهی 416 هفتهنامهی امرداد بخوانید.
خوانندگان میتوانند برای دسترسی به هفتهنامهی امرداد افزونبر نمایندگیها و روزنامهفروشیها از راههای زیر نیز بهره ببرند.
فروش اینترنتی هفتهنامهی امرداد شماره 416