آذین کاشی هفت رنگ در دورهی معاصر در نشستی پژوهشی از سوی انجمن فرزندان پارسه در مرکز شیرازشناسی بررسی شد.
به گزارش اَمرداد، آذین یا آرایشهای (:تزیینات) ساختمانها، کاخها و دیگر یادمانهای تاریخی-فرهنگی در ایران پیشینهی بَس درازدامانی دارد و از روزگاران کهن، مردم کشورمان به آرایشِ داشتهها و اَشیای خود میپرداختند. بیگمان یکی از اَنگیزههای پرداختن به آذین اَشیا و ساختمانها و کاخها در میان ایرانیان، جَنبهی هنری و زیباییشناسی آن، بوده است. میل به زیبایی و پرداختن به هنر، یکی از مواردی است که در میان ایرانیان در دورهی باستانی بسیار چشمگیر است. اَشیای تاریخی از جمله، دست بَندها، گردن بندها و دیگر آویزههای آرایشی خود گواهی است بر این موضوع که گذشتگان پاک نهاد ما برای زیبایی و هنر ارزش فراوانی قایل بودهاند.
کاشیهای رنگی از دورهی تاریخی در ایران وجود داشته است
یک پژوهشگر هنر با بیان اینکه، کاشیهای رنگی از دورهی تاریخی در ایران باستان وجود داشته است در سخنانی کوتاه و گذرا به بررسی کاشی در آذین ساختمانها و کاخهای باستانی پرداخته و گفت: « نخست باید بدانیم که کاشیهای هفت رنگ که با رنگهای لعابی ساخته میشوند، رنگهایی هستند که از اکسید فلزها به دست میآیند و با این شیوه است که کاشیهای رنگی ساخته میشدند».
وی سپس به پیشینهی کاشی و آجر لعابی در دورهی تاریخی در ایران باستان پرداخت و افزود: «ما از دورهی هخامنشیان و پیشتر از آن، آجر لعابی را داریم. در دورهی ایلامی در نیایشگاه بزرگ «اینشوشیناک» در شوش، ما با آجر لعابی برجسته روبهرو هستیم. همچنین در کاخهای هخامنشی آپادانای شوش و پارسه (تخت جمشید) با فراوانی کاشیها و آجرهای لعابی را میبینیم که در شکلهای گوناگون جانوری، سربازان و غیره به گونهی برجسته خودنمایی میکنند. در دورهی اَشکانی یا پارتها ما آجر لعابی را نمیشناسیم. و این شاید به انگیزهی شناخت اندک ما از این دورهی مهم تاریخی و پرداخت کمتر پژوهشگران و باستانشناسان از آن دوره باشد. اما آوَندهای (:ظروف) لعابی به رنگ فیروزهای یا آبی درخشان (:براق) و گورهای تابوتی لعابداری از دورهی اَشکانی بهدست آمده است. همچنین در دورهی ساسانی با آجر لعابدار و موزاییک رنگی روبهرو میشویم و هنر و صنعت موزاییکسازی در این دورهی تاریخی پیشرفت چشمگیری داشته است».
کاشیهای رنگی در دورهی صفویه به اوج میرسد
دردانه محمدی در دنبالهی سخنانش به بررسی کاشیهای رنگی در دورهی اسلامی در ایران پرداخت و گفت: «در دورهی سلجوقی ما با پیشرفت گونههای هنری روبهرو هستیم. در این دوره، از آجرهای لعابدار فیروزهای در کاخها و یادمانهای تاریخی-فرهنگی بهره برده شده که میان رجهای آجرها کار گذاشته میشده است و با خود بنا هم، هماهنگ بوده است. همچنین در دورهی سلجوقی، لعاب زرینفام که پیشتر بر روی آوَندها (:ظرفها) از آن بهره برده میشده است بر روی کاشیها جای میگیرند. این کاشیها بیشتر به گونهی شِش گوشهای (:ضلعی) و چلیپایی بوده است. نقشهایی که روی لعاب زرینفام از آن بهره برده میشده است به شکلهای جانوری، انسانی، گیاهی، سیمرغ و پرندگان بازتاب داشته است که نمایانگر گوناگونی (:تنوع) آنها بوده است. در همین دورهی تاریخی است که کاشی مینایی آفرینش مییابد. ولی به انگیزهی این که، هم هزینهبَر بوده و هم کار بر روی آن سخت است در زمان کوتاهی، کاشی مینایی کمرنگ میشود.
برخی از کارشناسان دورهی ایلخانی را دورهی آغاز رنگ در مِهرازی (:معماری) میدانند. در گنبد سلطانیهی زنجان، میتوانیم از کاشیهای مینایی، منقوش و کاشی معرق یاد کنیم. در این میراث جهانی فراوانی رنگها چشمگیر است. رنگهایی همانند فیروزهای روشن، تیره و سپید در کاشیکاریهای گنبد سلطانیه خودنمایی میکند. در دورهی ایلخانی در ساخت کاشی معرق، تحول پدید میآید و رنگها فزونی مییابند.
سنتی که در دورهی ایلخانی در کاشیکاری پدید آمده، در دورهی تیموریان به شکوفایی بیشتری میرسد و از کاشی در ساخت کاخها، ساختمانها و دیگر یادمانها بهرههای فراوانی میبرند. مسجد کبود تبریز نیز، یکی از بهترین نمونههایی است که میتوان از آن یاد کرد که در نمای بیرونی و درونی آن از کاشیکاری سود جسته است. در اینجا بیشتر از کاشی معرق بهره بردهاند.
در دورهی تیموری صنعتگران کاشیکار، شیوهی هفت رنگ در کاشی را میآفرینند. کمابیش در آغاز سدهی هشتم مَهی (:قمری) در شهرستان اِسپهان (اصفهان) این شیوهی کاری، به جریان میافتد. اما با این همه، در دوره صفویه است که هنر کاشیکاری به اوج و شکوفایی کامل میرسد. در واقع، میتوان گفت که، آغاز کار در دورهی تیموری شکل میگیرد، ولی در دورهی صفوی به شکوفایی و تکامل رسیده است.
شاه عباس یکم صفوی در یک دورهای کوتاه از سال 1007 تا 1037 مَهی (قمری) تصمیم به ساخت یک سری یادمانهای فرهنگی میگیرد که در رویارویی با عثمانیان بوده است. به هر روی، کاشیهای هفت رنگ در ساخت یادمانهای این دوره، به اوج میرسد و رنگها یک هارمونی بسیار زیبایی را رقم میزند که چشم هر بینندهای را به سوی این آذینها و آرایشها میکشاند.
همچنین در دورهی زندیه نیز، کریمخان زند میکوشد تا در شهرستان شیراز که پایتخت زندیه بوده است، ساختمانهایی را بسازد و همان سنت صفویه را در معماری و طراحی دنبال میکند.
روش ساخت کاشیهای هفت رنگ
این کارشناس ارشد پژوهش هنر در دنبالهی سخنانش به روش ساخت کاشی هفت رنگ در دورهی قاجاریه پرداخت و گفت: «هنرمندان کاشی هفت رنگ در واقع، صنعتگر و هنرمند بودهاند. همهی کارها را از پایه تا پایان کار و پدیداری کاشی را خودشان در کارگاهها انجام میدادند. حتا در دورهی پهلوی این کارگاهها به کارخانه تبدیل میشوند.
نخستین و مهمترین عنصری که در ساخت کاشی از آن بهره میبردند، خاک بوده است و از خاک رُس در ساخت کاشی هفت رنگ بهره برده شده است. خاک را در گام آغازین بررسی کرده و ناخالصیهای آن را کنار گذاشته و میزان چسبندگی آن را نیز، بررسی میکردند. اهمیت این کار برای آن است که، اگر چسبندگی کمی داشته باشد، در کورهی پخت امکان شکستگی یا تَرکِ آن، وجود داشته است و یا شاید ماندگاری و استواری (:استحکام) و قدرت آن کمتر شود.
برای ساختن کاشی هفت رنگ، نخست خشتهای آن را از گل رس قالب میزنند و «خام پخت» (بدون لعاب) می کنند، پس از آن، لعاب سپید بر آنها می زنند و باز در کوره میگذارند تا پخته شود. آن گاه نقاش یا خوشنویس کاشی، طرح یا خطی را که از پیش آماده کرده، روی کاشی منتقل و دورگیری میکند و به رنگهای ویژه (:مخصوص) لعاب که استادکار کاشی ساز فراهم کرده به وسیلهی قلم مو بر آنها نقش میزند. استاد کاشی ساز، خشتهای شمارهدار را در کوره میگذارد و هنگامی که پخته شدند، آنها را به دست بَنا میدهد تا بر حسب شمارهها در جای خود به دیوار نصب کند. طرح اسلیمی از جمله طرحهای کاشی هفت رنگ است. همچنین شکل و اندازهی کاشیها در دورهی قاجاریه 20 *20 با کلفتی سهسانتی متر است. دو پایه هم زیر کاشی وجود داشته که در نصب آن، کار را سادهتر و محکمتر میکرده است. اما در دورهی پهلوی اندازه و کلفتی کاشیها کمتر میشود. زمانی که دیگر از کاشیهای صنعتی بهره برده میشده، کاشیها در اندازهی 15*15 است.
کاشی هفت رنگ در شکلهای کاشی سه سانتی پایه دار، گَلویی و جُوَنگ بوده است. همچنین رنگهای لعابی نیز، پخته میشده و از اکسید فلزها در آن بهره برده میشده است.
دسته بندی نقش ها بر روی کاشی های قاجاری
محمدی در بخش دیگری از سخنان خود دربارهی کاشیهای دورهی قاجاریه در شیراز و روش دستهبندی نقشهای روی آنها افزود: «محمدرضا ریاضی در کتاب کاشیکاری قاجاری یک بخشبندی از نقش های روی کاشیهای قاجاری انجام داده است که به دید من بهترین و کاملترین شیوهی دستهبندی نقشهای کاشی بوده است. وی نقشهای روی کاشیها را به هشت دسته، بخشبندی میکند:
1- نقشهای هندسی
2- گیاهی و جانوری
3- نقشهای خانههای معماری
4- نقش انسانی
5 – استورهای
6 – نقشهای روایتی
7 – نقشهای فرنگی
8 – نقشهای نظامی
همچنین باید گفت که، هنرمندان کاشیکار در دورهی قاجاری جسارت فراوانی در رنگپردازی دارند. ما چنین کاری را نه در دورهی زندیه میبینیم و نه در دورهی پهلوی. برای نمونه هنرمندان قاجاری از رنگ مشکی به عنوان رنگ زمینه، بهره میبردند. یا اینکه، از رنگ زرد به فراوانی استفاده میکردند و یا رنگ زرد و مشکی را کنار هم میگذاشتند. از سویی، باید دانست که رنگها در دورهی زندیه و قاجاریه، رنگهای گرم هستند، ولی در دورهی پهلوی رو به سردی میگراید.
نشست بررسی تزیینات کاشی هفت رنگ در دورهی معاصر از سوی انجمن فرزندان پارسه با همکاری وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان در مرکز شیرازشناسی، سالن زندهیاد استاد جمال زیانی یکشنبه 15 دیماه در بوستان بعثت شیراز برگزار شد.