لوگو امرداد

یکپارچگی سرزمینی همان تمامیت ارضی است

1 20چندی است بر سر اینکه آیا یکپارچگی سرزمینی همان تمامیت ارضی است بحث درگرفته است. من از کسانی که مدعی بودند یکپارچگی سرزمینی با تمامیت ارضی دیگرسانی (تفاوت) دارد خواستم تا برای ادعای خود دلیل بیاورند؛ ولی تاکنون هیچ دلیل زبان‌شناسانه یا سزگانانه‌ای (حقوقی) دریافت نکرده‌ام. 

واقعیت این است که معنای واژه محصول قراردادی میان آدمیان است. اگر مردمانی که برای نامیدن یک پَرمانه (مفهوم) مشخص از واژه‌‌ای بهره می‌برند تصمیم بگیرند که این پرمانه را بر واژه‌ی دیگری بار کنند، آن واژه دقیقا همان معنایی را خواهد داشت که واژه‌ی پیشین.

به دیگر سخن تا زمانی که دو یا چند واژه‌ی دیگرسان بر مدلولی یکسان دلالت کنند همه‌ی آن‌ها معنای یکسانی خواهند داشت. برای نمونه هر سه واژه‌ی بالگرد، چرخ‌بال و هلیکوپتر بر پَرمانه‌ای یکسان دلالت دارند و تا زمانی که پارسی‌زبانان این سه واژه را در یک معنا می‌فهمند این واژه‌ها هم‌معنا هستند.

از سوی دیگر ما واژه‌هایی داریم که از یک ریشه‌اند؛ ولی معناهای دیگرسانی بر آنها بار شده است؛ چنان‌که واژه‌های «جهان»‌، «گیتی» و «کیهان» با آنکه از یک ریشه سرچشمه گرفته‌اند معنای یکسانی ندارند:

جهان: world

گیتی: universe

کیهان: cosmos

ازآنجاکه بر هر یک از این واژه‌ها معنایی جداسان (متمایز) بار شده نمی‌توانیم بگوییم که این واژه‌ها هم‌معنا هستند.

هر سه واژه‌ی «تمامیت ارضی»، «تمامیت سرزمینی» (برابر مصوب فرهنگستان) و «یکپارچگی سرزمینی» هم‌ارز territorial integrity  قرارداد شده‌اند، بنابراین هر سه هم‌معنا و رسانندة یک معنای مشخص هستند.

یکپارچگی سرزمینی برابر پارسی تمامیت ارضی است. اگر امروز بر سر زبان‌ها افتاده حاصل چند دهه کوشش پارسی‌گرایان است. همچنین به نگر می‌رسد که یکپارچگی سرزمینی واژه‌ی درخورتری از تمامیت ارضی است؛ زیرا هم پارسی است و هم دقیق. واژه‌ی «سرزمین» آب‌ها و کوه‌ها و خاک را یکجا در برمی‌گیرد؛ درحالی‌که واژه‌ی «ارض» ایواز (صرفاً) رساننده‌ی معنای زمین است و کوه و دریا و… را باید مجازی بر آن بار کرد.

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

4 پاسخ

  1. بهر حال تمامیت ارضی در فرهنگ معاصر واژه ای قاطعتر و مشخصتر از لحاظ سیاسی و مرزی تلقی میشه… کلمه سرزمین هم واژه ای کلی بدون مرز بندی کشوریه و یکی از اشکالات منشور این بود که ایران رو یک کشور خطاب نمیکرد و همه جا از واژه سرزمین استفاده کرده بود که معنای کلی داره و منحصرا به یک کشور سرزمین گفته نمیشه ممکنه چند کشور جزو سرزمینهایی از گذشته باشن… الان زمان معادل سازی نیست بلکه باید شفاف و قاطع از مرز و بوم کشورمون ایران صحبت کرد

  2. شایدم چون در چند دهه گذشته، صدا و سیما و رسانه ها واژه تمامیت ارضی را بکار بردند، اکنون یکپارچگی سرزمینی در ذهن ما حس میکنیم ک اون توان و قاطعیت را نداره!
    شایدم بهانه و دست آویز برای سفسطه و فریب ما و زیر سوال بردن یه توافق یا نوشته یا منشور بوده. شاید خود آنهایی ک ب فلان نوشته و تفاهم حمله میکنند تنها از بکار بردن این واژه ها بجای اون واژه ها بعنوان پوشش و بهانه استفاده می‌کنند. تا از احساسات ملی میهنی ما سواستفاده کنند. ( مانند خودم ک در آغاز فریب هیاهو و حمله برعلیه فلان نوشته را خوردم)

    شایدم تنها راه حل آرزوی. فرود آمدن یه شهاب سنگ بسیار بزرگه ک همه این سرزمین و اون سرزمین و سرزمین های ب خون ایران تشنه را کلا نیست و نابود کنه.
    شاید باید ببینیم چی شد ک پس از رنسانس فرهنگی و دانشی سامانیان ، هزار سال در تاریکی فرو رفتیم؟ چی شد ک در دوره صفوی ک اروپا وارد رنسانس شد ولی ما در چاه عمیق فرو رفتیم؟ و چه شد ک رنسانس اروپا ادامه یافت و شکوفاتر و شکوفاتر شد ولی رنسانس سامانیان، خاموش شد؟
    و شاید باید ببینیم و بپرسیم ک چرا کسی برای ما از روایت هرمزد نوشیروان شاهنامه نگفت تا آغاز تیشه بر پایه های ساسانیان زدن را بدانیم؟
    و شاید اصلا نمی‌خواهیم هیچی بدانیم و نخواستیم ک بفهمیم.
    و شاید کلا سرطان خیلی متاستاز کرده و چاره همون شهاب سنگ بسیار بسیار بسیار بزرگه ک روی کل خاورمیانه و آناتولی و قفقاز بیفته و خاطر جهانیان آسوده بشه.

  3. و شاید ما مردم عادی بهتره تا چند هزار سال آینده هیچ کاری هیچ کاری هیچ کاری از هرجوری اش ک باشه به ارض و سرزمین و کشور و سیاست و بویژه دشمن چه واقعی چه ساختگی چه ب کشورمان حمله و تجاوز کرده چه نکرده و فقط هی توهم اش را می‌کوبند توی سرمان، نداشته باشیم. و ای کاش دانا و هوشیار می‌بودیم و در آن هشت سال یا بهتر بگویم دوازده سال کذایی هم نمیداشتیم تا امروز اینقدر بی جوان و بی مرد و بی یار و یاور و بیچاره نباشیم.

    و تنها و تنها و تنها ب مردگی و زندگی خودمان در آلونک های خودمان بیندیشیم.
    ولی بازم بنظرم همون راه حل شهاب سنگ بزرگ روی کل خاورمیانه و آناتولی و قفقاز تنها راه چاره هست .

  4. برای بسیاری از واژگان پارسی از دست رفته، برابرهایی در زبانهای کردی و بی گمان در دیگر زبان های کهن ایران هم اکنون وجود دارند. نمی دانم چرا پارسی دوستان به جای ساخت واژه های نو از آن ها استفاده نمی کنند؟

    پسندیده و نیکوست که در فرهنگستانها یا انجمنهای غیررسمی، تلاش شود از حضور نمایندگانی از مناطق کرد، بلوچ…نشین هم استفاده شود که افزون بر باززنده کردن واژگان کهن، باعث دلخوشی هرچه بیشتر اقوام ایرانی گردد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-01-09