بعد از مدتها یک مجمع همگانی پر شور را شاهد بودیم که باعث خرسندی تمامی کنشگران هازمان بود. چرا که در سال مالی قبل از تعداد تقریبا 80 نفر شرکتکننده در مجمع بیشترین رای داده شده به نفر اول (آقای مهرداد کاویانی ) 66 نفر بوده (کسب حدود 80% آرا) اما اینبار مجمع با 256 نفر شرکتکننده برگزار شد که نفر اول (آقای فرشاد خورشیدیان) 138 رای کسب کرد (حدود 54%) . مقایسه آمار حاضران نشان از رشد قابل توجه حساسیت نسبت به مسایل انجمن در بین همکیشان دارد. علیرغم فرازونشیبی که در ماهیت اینگونه مجامع وجود دارد، حضور همکیشان و حساسیتی که در مباحث مختلف داشتند نشان از پویایی جامعه داشت.
صد البته محاسن پر شمار دیگری را میتوان در مورد این مجمع برشمرد اما آنچه که خامه را در جستوجویش روان نمودم بر شمردن این محاسن نیست چرا که آنچنان پیدایند که نیازی به نمایاندن آنان نمیبینم. اما در این میان نقصانهایی هم مشهود بود که میبایست همه بر آن باشیم تا این نواقص را به سوی کمال رهنمون گردیم و از این روی چارهای جز تاباندن هر چه بیشتر نور بر آنها نیست.
مهمترین موضوعی که بر این مجمع سایه انداخته بود، عدم گزارش بازرسان محترم بود که منجر به تعیین وقت دیگری در آینده جهت بررسی تراز و بیلان گردید تا جایی که من به یاد دارم چنین موضوعی نه تنها در انجمن تهران بلکه در کل انجمنهای سطح هازمان بیسابقه بوده است.
قطعا بازرسان سال مالی 1401 با توجه به دانش بسیط خود مواردی را در گزارش مالی هیاتمدیره مجهول یافتهاند که دانستن آن بر بازرسان ادوار گذشته پوشیده بوده است. البته پرسشی که مطرح میگردد این است که آیا این مجهولات قدیم هستند یا حادث (متعلق به قبل از شروع سال مالی 1401 هستند یا در طی این دوره مالی به وقوع پیوسته اند). چنانچه وجود این مجهولات در ازل (پیش از سال مالی 401) نبوده و در سال مالی 1401 حادث شده حتما باید نعل به نعل این سال مالی را با سال مالی پیش از آن مقایسه کرد و دریافت که اگر خزانهدار همان است که در سال قبلی بوده، رییس همان است که در سال قبل سکان را به دست داشته و کارمندان حسابداری بر اساس همان روشهای قبلی اسناد را ثبت کرده و گزارشات را تهیه نمودهاند چگونه شده که در سال مالی پیشین چنین مشکلی را نداشتیم و اکنون چنین شده. اگر این مشکلات و مجهولات قدیم هستند (پیش از سال مالی 401) که قاعدتا خزانهداران و روسا و همچنین بازرسان ادوار گذشته میباید نسبت به عملکرد خود پاسخگو باشند که چرا بهجای حل مشکلات آنها را به دورههای مالی بعد انتقال دادهاند .
آنچه که به واسطه پیگیریهایی که انجام دادهام دستگیر این حقیر شده مبنی بر این است که بخش اعظم موارد مورد اعتراض حادث نیستند بلکه قدیمند، اما آنچه که دستگیرم نشده پاسخ به این پرسش است که : «اگر در دوره یکی از خزانهداران محترم در ادوار گذشته ایرادی وجود داشته و مجهولی بدون پاسخ باقی مانده چگونه امکان دارد که ایشان علیرغم دانش بسیط و توانمندی قابل ستایشش بجای رفع آن مشکل در دوران زمامداری خود (زمانی که در موضع پاسخگویی قرار داشته) تغییر وضعیت به موضع پرسشگر داده باشد و پرسشهایی را از هیات مدیره گردش 45 طلب کند که خود بهتر از هر کس دیگری پاسخ آنها را میداند؟» چه کنم گاهی پرسشهایی به ذهنم خطور میکند که یافتن پاسخ آنها بس دشوار است .
به هر تقدیر به علت همین مشکلات (قدیم و نه حادث) بود که موضوع تراز و بیلان از دستور جلسه خارج شد و مجمع به سراغ بحث انتخاب بازرسان رفت. هر چند ذات مفهوم بازرسی منجر به این میگردد که این تیم سه نفره از تیم بیستویک نفره هیات مدیره تفکیک گردد اما به نظر میرسید که بعضی از کاندیداهای بازرسی خود را در مقام اپوزسیون انجمن قرار داده باشند و مایه بسی تعجب بیشتر آنکه گزارش عملکردی که از طرف انجمن ارایه شده بود نیز این نگرش را تقویت میکرد بخشی از گزارش انجمن به نقد عملکرد بازرسان و تشریح مکاتبات ایشان اختصاص یافته بود که به باور من نیازی به انعکاس چنین مواردی نبود.
این اشتباه که کاندیدای بازرسی جایگاه بازپرس برای خود قایل باشد و همچنین این اشتباه که بخشی از بدنه اعضای هیات مدیره انجمن گروه بازرسان را در تقابل خود ببیند هرچند نگرانکننده است اما اولاتر از آن بینش عجیبی است که برخی از حاضران در مجمع داشتند من نمیدانم آیا این برخی فراموش کرده بودند که همین چند ماه پیش در انتخابات هیات مدیره انجمن گردش 45 شرکت کرده و همین هیات مدیره را به نمایندگی از طرف خود انتخاب کرده بودند تا مدافع حقوق آنان باشند؟ اگر فراموش نکردهاند پس چرا گمان میکنند وظیفه بازرس این است که از حق آنها دفاع کند، آن هم تا آخرین قطره خون؟ سوال اینجاست که از حق جامعه در برابر چه کسی یا چه چیزی تا آخرین قطره خون دفاع خواهد کرد؟ ظاهرا دفاع از جامعه در برابر نمایندگانی که قبلا همین جامعه (940 نفر رای دهنده) به ایشان رای داده است؟!
آیا هیات مدیره انجمن شامل 21 نفر اعم از پیر و جوان، مهندس و دکتر و دیپلم و …، کوتاه و بلند و چاق و لاغر، زن و مرد، کرمانی و یزدی و …. علیرغم تمام شباهتها و تفاوتها بر اساس رای آحاد جامعه دور هم جمع شدهاند تا حق آحاد همین جامعه را پایمال کنند و این بازرس است که باید حق را از آنان بستاند و به اینان بسپارد؟! بسی شگفتی.
به هر تقدیر رایگیری بازرسان هم انجام شد و به باور من شایستهترین افراد برای این پست انتخاب شدند، هرچند که چون منی تیغ انتقاد بر آنها برکشد.
پس از آن وارد موضوع بعدی دستور جلسه شدیم، توضیحات از طرف رییس انجمن داده شد و پرسشها آغاز گشت. پرسشهایی که شنیده میشد در مقابل پاسخهایی که شنیده نمیشد. این وضعیت را قبلا تجربه کرده بودم اما چه کنم که از یک زرتشتی انتظار دیگری دارم، چرا که هر زرتشتی میداند که وظیفه دارد «بهترین سخنان را به گوش بشنود و ….. » لذا تصمیم از قبل گرفتن و اصرار بر مخالفتکردن پدیده عجیبی بود که در برخی به وضوح دیده میشد. تاکید میکنم برخی اینگونه بودند و اتفاقا اکثریت با کسانی بود که در نهایت رای موافق دادند .
این پدیده که برخی مخالف بودند و گوش نمیدادند و برخی موافق بودند و آنها هم گوش نمیدادند هرچند با تعالیم اشوزرتشت در تضاد است لیکن به عنوان یک نهاد در طبیعت انسان قابل پذیرش است و نباید باعث دلسردی گردد بلکه میباید که با پذیرش و شناخت نسبت به رفع آن کوشید.
به باور من در گیرودار موافقتها و مخالفتها هیاترییسه مجمع در هدایت جمع ضعیف عمل نمود و لذا وقت از دست رفت و مجمع نتوانست به سایر موضوعات بپردازد. در واقع انجمن پیشنهاد مشخصی را در مورد یکی از املاک خود مطرح نموده بود که قطعا مانند هر پیشنهاد دیگری نقاط قوت و ضعفی را دارا بود و مخالفان و موافقان میتوانستند و میبایست در مورد این نکات صحبت کنند و این در حالی بود که اولا موافق و مخالف تفکیک نشدند تا به نوبت سخن بگویند و عملا به مخالفان پر سر و صدا نسبت به موافقان خاموش فرصت بیشتری داده شد تا نظر خود را بیان کنند. موافقان دلیلی بر فریاد و اعتراض نمیدیدند چرا که از یک سو طرح را در جهت منافع جامعه میدیدند و از سوی دیگر بدترین اتفاق ممکن بی عملی بود (ناشی از عدم تصویب طرح)، کاری که دهها سال است انجام شده و زمین هم به آسمان نیامده. اما مخالفان که عمدتا به علت عدم اشراف به طرح پیشنهادی نگران از دسترفتن منابع جامعه بودند فریاد وا مصیبتا به راه انداخته بودند، هیات رییسه هم به ناچار تریبون را در اختیار آنها میگذاشت. جالبتر اینجا بود که برخی از مخالفان گمان میکردند در مدت زمان حدود 30 دقیقهای که در آن شرایط پر استرس، منفردا در این مورد فکر کردهاند به راه حلی دست یافتهاند که اعضای انجمن با خرد جمعی و با صرف چندین و چند ساعت از وقتشان نتوانستهاند به آن راه حلها حتا فکر کنند. به همین دلیل بود که اصرار بر راه حل خود داشتند. البته بر من روشن نشد عزیزانی که اینگونه دلسوزانه فریاد میکشیدند چرا هفته قبل در جلسهای که انجمن مختص همین موضوع خاص ترتیب داده بود حضور نیافته بودند و راه حلهای خود را ارایه نداده بودند.
نکتهای که باعث دلگرمی بود اینکه در این میان چهرههایی فرصت قرارگرفتن در پشت تریبون و انتقاد را یافته بودند که پیش از این در هیچ فعالیت اجتماعی دیده نشده بودند (یا اینکه حداقل بنده افتخار آشنایی با ایشان را نداشتم) لذا ضمن تبریک و خوشآمدگویی، میخواهم به همه این عزیزان اطلاع دهم که سال از 365 (تا حداکثر 366 ) روز تشکیل شده و به همین دلیل نیازی نیست فقط در روز مجمع عمومی به هدایت هیات مدیره انجمن همت گمارند، بلکه میتوانند در طی روزهای متعدد سال (حتا روزهای تعطیل) در فعالیتهای اجتماعی شرکت نمایند تا به این واسطه نه تنها باری از روی دوش کنشگران جامعه بردارند بلکه هازمان زرتشتی را نیز هر چه بیشتر از وجود خود بهرهمند گردانند.
در پایان آرزومندم افرادی که بنا به شناخت وظیفه اجتماعی خود در انتخابات هیاتمدیره شرکت کرده بودند در مجمع عمومی آینده منتخبان خود را تنها نگذارند. به یاد داشته باشیم تک تک اعضای هیات مدیره انجمن گردش 45 (حتا بخشی از اعضای علیالبدل) به پشتوانه تعداد آرایی بیش از کل حاضران در مجمع تیرماه (256 نفر) بر کرسی انجمن تکیه زده اند. فراموش نکنیم در انتخاباتی که منجر به انتخاب اعضای هیات مدیره گردش 45 شده بود به نظر میرسد که هیچ کاندیدایی نبود (اعم از اعضای اصلی یا علی البدل یا آنانکه در این گردش جای نگرفتند) که رای او کمتر از کل باشندگان مجمعی که بازرسان سال مالی 1401 طی آن انتخاب شدند (حدود 80 نفر)، باشد. بازرسانی که قدرت خود را در خارجکردن یکی از مهمترین موضوعات از دستور کار مجمع (برای اولین بار در تاریخ ) بکار بردند و موفق هم شدند.
مطمئنا به علل پر شمار وارد بحث فنی از نظر صحت و سقم ایرادات و دلایل ایشان نخواهم شد چرا که نیک میدانم بسیاری را، مطمئنا هیچ توصیهای هم که بر مصلحتاندیشی استوار باشد نه به ایشان و نه به شما ندارم چرا که نمیدانم مصلحت چیست؟ اصولا رند عافیت سوز را با مصلحتاندیشی چه کار. اما اگر شما مصلحتاندیش هستید یا نیستید اگر میدانید آنچه را که من میدانم یا نمیدانید یا اگر هر قضاوتی دارید یا ندارید باید به یک چیز باور داشته باشید این اتفاق خوب یا بد انتخاب خود شما بوده.
خلاصه کلام: حضور شما در مجمع (که تصمیمات کلان جامعه به آن سپرده میشود) میتواند به عدم تحمیل خواست اقلیت بر اکثریت منجر گردد.
ایدون باد
بابک شهریاری تیر ماه 1402
3 پاسخ
روز خوش
آقای بابک شهریاری با همه احترامی که براتون قائلم و میدانم در جایگاه عضو انجمن خیلی دلسوزانه برای جامعه تلاش میکنید اما با این نظرتون موافق نیستم که چون به 21 نفر رای دادم پس اعتماد کنم و اجازه دهم هرکاری میخواهند بکنند. شما بهتر میدانید از این انتخابهای اشتباه بسیار در جامعه ما و بیرون اتفاق افتادهو شما و چند عضو دیگر بارها گفتید، همون 21 نفر انجمنی منتخب مردم اجازه دسترسی به اطلاعات گذشته و نو را بهتون نمیدهند چه انتظاری دارید که مردم با آرامش به کار خود باشند و نگران چیزی نباشند چون رای دادند دیوارها گوش دارند و اطلاعات به راحتی به بیرون درز میکند زمینهای با ابهام فروخته شد خانههای با ابهام اجاره داده شده، چکهای کشیده شده بدون فاکتور و هزینههای سالن که با ابهام گرفته شده و….
بارها در مجمع شرکت کردم
همیشه و هربار سوالات تکراری با پاسخهای تکراری
چرا هیچ راهکاری نیست چرا پرسشها را پاسخی نیست
چرا همان هیات مدیره که می فرمایید باید به آن اعتماد کرد چون با رای ما پذیرفته شدند، رای دهندگان را ندید میگیرند و سعی نمیکنند برای مشکلات تکراری پاسخی داشته باشند
موقع مجمع دعوت می کنید جمع شوید بی تفاوت نباشید ولی خروجی مجمع چیست؟
آقای بابک شهریاری در مورد زمین اهرستان منتخبان مردم چگونه عمل کردند که گرفتاری پیش آمده و آیا درس گرفتیم که در مورد زمین تجریش گرفتار نشویم. چرا همیشه باارزش ترین و ساده ترین، انتخاب می شود زمین تجریش عین یک جواهر بین این همه زمین انجمن است که هر زمان قابل استفاده ، قابل ساختن و هزار کار دیگر است. این زمین همینطوری هم رها شود هر روز قیمتش افزایش می یابد حالا در چنین شرایطی که نحوه عملکرد انجمن در مورد مولدسازی سرمایههای غیر مولدش شفاف نیست چرا باید این زمین قربانی شود. روند درست همان طرح توجیهی است که خانم بازرس گفتند اینکه اولا در قالب یک کار کارشناسی مشخص شود چرا باید این ملک به مشارکت گذاشته شود و مهمتر اینکه به صورت شفاف و روشن به مناقصه گذاشته شود. کجای این درخواست بازپرسی است و کدام بازرس خود را جای بازپرس گذاشته است. خود شما خوب می دانید زمینی با این موقعیت، هرکاری که انجام شود جای هزار تا حرف و حدیث دارد به خصوص در شرایطی که تجربه قبلی در مورد زمین اهرستان خوب نبوده و هنوز انجمن گرفتار آن هست. چرا فکر می کنید رای گرفتید اجازه دارید در اتاق دربسته هر کاری که صلاح دانستید انجام دهید. اتفاقا ساختار بازرسی و مجمع برای همین است که شماها فراموش نکنید کجا هستید و به کی باید پاسخگو باشید