لوگو امرداد
یادداشت به قلم بابک شهریاری

افسون و افسانه انجمن

babakدر مدتی که عضویت کمسیون مالی انجمن زرتشتیان تهران را در کارنامه خود داشتم با چالش‌ها، تجربیات و انتقادات فراوانی روبه‌رو بوده‌ام که هر کدام در رشد من تاثیرات مثبتی داشته‌اند و از این بابت یزدان را سپاس دارم.
از جمله چالش‌ها اینکه ساختارهای انجمن به شدت فرسوده و قدیمی هستند و این موضوع نه تنها در جنبه‌هایی مانند مکانیزم اداری برای اعضای هیات مدیره آشکار است بلکه از ظاهر ساختمان و دفتر دبیرخانه و سایر اماکن انجمن نیز برهمگان هویداست. ناگفته پیداست که تغییر این وضعیت به شرایط مطلوب یکی از مهمترین خواسته‌های هر فرد دلسوزی است دلسوزانی که گاه آستین بالا می‌زنند و میدان‌داری می‌کنند و گاه در قالب مشاور، انجمن را یاری می‌رسانند.
گروهی از دلسوزان نیز منتقدانی آگاه هستند که درد را آشکارتر می‌کنند و با انتقادات خود نور را به زوایای تاریک نادیده‌ها می‌تابانند. در این میان برخی دلسوزان منتقد هم هستند که آگاهی چندانی از چون و چرای شرایط انجمن ندارند توان میدان‌داری هم ندارند اما به واسطه ذهن پویای خود با شجاعت و بدون پنهان کردن چهره، زبان را گشوده و قلم را به جولان وا می‌دارند این گروه از منتقدان در نهایت تحت فشار (با حمایت) افکار عمومی ناچار به پذیرش مسوولیت‌هایی در هازمان می‌شوند که این اتفاق خجسته از یک‌سو منجر به بالاتر رفتن سطح آگاهی ایشان شده و از سوی دیگر مشق میدان‌داری می‌کنند، باشد تا آزموده‌تر شوند.
در گروه منتقدان (معمولا از نوع کم‌آگاه) هستند کسانی که چهره خود را در پشت نقاب اسامی مستعار می‌پوشانند و نه تنها به درستی نمی‌دانند که موضوع چیست بلکه فرصت دانستن را نیز از خود می‌ستانند و به واسطه ناشناخته بودنشان هیچگاه میدان‌داری به آنان نمی‌رسد تا در کوره عمل آبدیده شوند یا بتوانند مورد قضاوت افکار عمومی نیز قرار بگیرند (امیدوارم ایشان نیز در زمره دلسوزان باشند). اینان در فضای مجازی انتقاداتی را متوجه انجمن می‌دانند که تطبیق چندانی با واقعیت‌ها ندارد. این گفته‌ها از سوی سایرین شنیده شده و در فضای واقعی نیز باز تولید می‌گردد به همین دلیل افسانه‌هایی سراییده می‌گردد و دهان‌به‌دهان و گوشی‌به‌گوشی می‌چرخد و می‌چرخد و این چرخه چندان تکرار می‌گردد که در باور مردمان می‌نشیند.
از جمله مهمترین این افسانه‌ها ثروت بی‌کران انجمن است، مهمترین دلیلی که این افسانه را باور‌پذیر می‌کند، دارایی‌ها غیرمنقول انجمن از قرار زمین و آپارتمان و املاک است که بیننده خارج از سیستم را به این نتیجه می‌رساند که انجمن زرتشتیان تهران از درآمد ماهیانه و سالیانه هنگفتی برخوردار است و درصورتی که سپرده‌های خود را از بانک (مثلا بانک ملی) خارج کند بانک ورشکست خواهد شد و از این روی ریاست محترم بانک هر روز طی تماس تلفنی سرسلامتی به ریاست محترم انجمن زرتشتیان تهران می‌دهد تا مبادا مهر از دلش بیرون شود.
لیکن واقعیت با آنچه در ظاهر دیده می‌شود آنچنان متفاوت است که انسان را به شگفتی وا می‌دارد. مهمترین واقعیتی که مردمان در زندگی خود بارها آن را تجربه کرده و می‌دانند، اما وقتی که انجمن را می‌نگرند از چشم آنها پنهان می‌ماند، تفاوت بین دریافت پول با درآمد است. برای هر یک از ما پیش آمده که دوستی، عزیزی، قوم و خویشی یا هر کسی پولی را به ما داده تا به نیابت از او به بیمار یا مستمند یا به دست هر کس دیگری برسانیم و همه ما می‌دانیم که این پولی که از او دریافت نمودیم درآمد نیست بلکه بدهی است آری بدهی! ما از لحظه‌ای که پول را دریافت کردیم به بیمار یا مستمند یا ….. بدهکاریم تا زمانی که بالاخره پول را به او پرداخت نموده از زیر بار این دین (بدهی) خارج شویم.
مسلما اگر از طرف آن دوست یا عزیز خواسته شده پول را به مستمند برسانیم حق نداریم آن را بابت وام بلاعوض در اختیار کارآفرینان قراردهیم، این موضوع که حمایت از کارآفرینان اهمیت دارد این حقیقت که ایجاد شغل باعث توانمندی آحاد جامعه می‌گردد و به واسطه آن مشکل مستمندان مرتغع می‌گردد کاملا صحیح است اما ما وظیفه داریم پول را به مستمند برسانیم و نه هیچ کس دیگری . هیچ تعبیر و توجیهی برای مصروف کردن آن بجز نیت خیر اندیش جایز نیست.
تصور کنید شخصی پیش از مرگ منزل خود را به شما اهدا کند با این شرط که پس از فوت او از محل اجاره‌ی آن، برای او مراسم سال و سی روزه بپا دارید و تا سی سال سالگرد او را به‌جای آورید و پس از آن گهنبار بپا دارید (هر چقدر اجاره بیشتری گرفتید گهنبار بزرگتری برپا کنید) و پس از خودتان این وظیفه را به فرزندان خود بسپارید. در چنین شرایطی به اطمینان اجاره‌هایی که از مستاجران آن ملک دریافت می‌کنید (یا فرزندان شما در آینده دریافت می‌کنند) درآمد شما نیست بلکه بدهی شما نسبت به تعهدی است که به متوفی داده‌اید و با هر بار برگزاری گهنبار (هزینه کردن کل مبالغ دریافتی از محل اجاره) بدهی شما نسبت به این تعهد صفر می‌شود و این چرخه ادامه می‌یابد. قاعدتا قبول چنین مسوولیتی در قبال شخص ثالث برای خودمان و فرزندانمان (آن‌هم تا ابد) چندان عاقلانه به نظر نمی‌رسد مگر آنکه آن شخص برای ما بسیار عزیز بوده باشد و آنچنان خود را مدیون او بدانیم که این مسوولیت را بپذیریم (معمولا والدین ما از چنین جایگاهی برخوردارند که وجود خود و فرزندانمان را و تمام نسل‌های آینده خود را تا ابد مدیون ایشان می‌دانیم)، احتمالا پس از آنکه سند آن منزل به نام ما منتقل می‌گردد از دید کسانی که از خارج به موضوع می‌نگرند ما صاحب درآمدی پایدار شده‌ایم اما خودمان به نیکی می‌دانیم که به درآمد ما افزوده نشده بلکه تعهدات ما فزونی یافته‌اند و با هربار دریافت اجاره بدهکار می‌شویم. درواقع نسبت به انجام تعهدی که به عهده گرفته‌ایم بدهکار می‌شویم‌. دریافت اجاره‌ها در چنین شرایطی ایجاد درآمد نمی‌کند بلکه ایجاد بدهی می‌کند و این همان واقعیت شگفت‌انگیزی است که در ابتدا از آن سخن گفتم «املاکی که به جای درآمد، بدهی می‌آفرینند».
این موضوع که ساختمان موصوف درآمد آفرین نیست و بدهی آفرین است به خودی خود نه تنها برای ما مشکلی نیست بلکه باعث افتخار نیز هست. این‌گونه بدهی‌ها در واقع ثروت ما هستند، تعهد به انجام کارهای نیک بزرگترین ثروت برای هر انسانی یا هر سازمانی است.
مشکل می‌تواند از آنجا پدیدار گردد که به آن شخص تعهد داده‌ایم تمامی مبلغ اجاره را صرف برگزاری گهنبار کنیم و قاعدتا حق نداریم به هیچ شکل دیگری آن را هزینه کنیم، حتاا نمی‌توانیم هزینه‌های تعمیرات ساختمان را از محل اجاره آن بپردازیم. بر اثر این بی‌احتیاطی (حاصل از عدم نگرش همه جانبه در تعهدی که سپرده‌ایم) مجبور خواهیم شد اجازه بدهیم تا به مرور زمان ساختمان فرسوده گردد یا اینکه از منابع مالی خودمان جبران مافات کنیم. حتا اگر برای جبران فرسودگی ساختمان از جیب خود هم هزینه کنیم مطمین نیستیم که رضایت آن عزیز درگذشته را فراهم کرده باشیم. چه بسا که اگر در گیتی حضور می‌داشت یا این امکان را داشت که پیامی به ما بدهد بطور روشن ما را از این کار برحذر می‌داشت. از کجا مطمین هستیم که روان او از ما گلایه نمی‌کرد که چرا نوادگان او (فرزندان خودمان) را به زحمت انداخته‌ایم و باری بر دوش ایشان گذاشته‌ایم. قاعدتا هدف هیچ خیراندیشی این نیست که نام او از جیب دیگران جاودانه گردد که اگر چنین باشد که ……
اگر شما باشید کدام راه را انتخاب خواهید کرد؟ اجازه می‌دهید ساختمان فرسوده شود یا از سایر منابع مالی خود جبران می‌کنید؟ شاید با توسل به عرف و شرع و عقل و منطق و …… سرانجام بتوان راهی یافت تا هزینه‌های ساختمان از محل اجاره‌ها پرداخت گردد و مازاد آن را هزینه گهنبار کنیم و به این واسطه نه مجبور باشیم از جیب هزینه کنیم و نه اجازه بدهیم که ساختمان فرسوده شود، اما به هر حال نمی‌توان از این واقعیت گریخت که خواسته آن عزیز با عملکرد ما دچار اندکی زاویه می‌شود و ما هرگز تا وقتی در قید حیات هستیم نمی‌توانیم میزان این تفاوت زاویه را دریابیم، پس از رهایی از این قید هم مسلما قادر به تصحیح آن نیستیم.
لذا باید مراقب باشیم که حتا اگر به والدین خود چنین تعهدی می‌سپاریم به نحوی دقیق و همه جانبه و بلند مدت موضوع را بنگریم تا در زمانی که امکان اخذ مجوز مجدد از شخص ایشان وجود ندارد با چالش روبه‌رو نگردیم و همواره مطمین باشیم که ما و فرزندانمان و….. همان‌گونه عمل می‌کنیم که همان‌گونه از ما خواسته شده است.
جوامع بشری همواره خیراندیشانی را در دامان خود پرورده که نه تنها در دوران حیات خود به دیگران سودرسان هستند بلکه تمایل دارند که بعد از مرگ نیز ماترک ایشان در راه خیر مصروف گردد، علی‌رغم اینکه مشارکت در این امر خیر افتخاری بزرگ است اما کمتر کسی است که با شناخت بار سنگین این تعهد، حاضر به قبول آن گردد. لذا یکی از بنیادی‌ترین دلایل وجود انجمن‌های زرتشتیان (کلیه انجمن‌های خیریه) تعهداتی از این قبیل است، تعهداتی که کسی حاضر به پذیرفتن آنها نیست. انجمن زرتشتیان نقش فرزند را در قبال آحاد جامعه دارد، فرزندی که به والدین خود (خیراندیشان) تعهد می‌دهد که نام آنان را جاودان نگاه دارد. درک این موضوع که انجمن فرزند جامعه است همچون کلیدی است که ذهن ما را برای حل مشکلات می‌گشاید، در مقابل، این تصور که انجمن پدر جامعه است قفلی است که بر ذهن ها زده شده و موجب بدگمانی‌ها و کج‌اندیشی‌ها می‌گردد.
انجمن بنا به وظیفه فرزندی با چنین همکیشانی رای‌زنی‌هایی می‌کند و به آنها مشورت‌هایی می‌دهد تا بتواند مجوز داشته باشد بخشی از مبلغ اجاره را صرف هزینه تعمیرات خود ساختمان بکند یا این‌که همه باقی مانده مبلغ اجاره را هزینه گهنبار بزرگداشت وی ننماید بلکه بخشی از آن را به نامگانه آن مرحوم مصروف نیازمندان یا بیماران نماید و غیره. این رای‌زنی‌ها بابت این نیست که این فرزند سهم بیشتری را برای خود می‌طلبد بلکه به این خاطر است که می‌خواهد نام پدر خود را گسترده‌تر و بلندآوازه‌تر کند و آن را هرچه طولانی مدت‌تر حفظ نماید‌. چرا که هیچ‌کدام از این توصیه‌ها موجب درآمد انجمن نمی‌شوند بلکه بدهی انجمن نسبت به تعهداتی خواهند شد که در قبال بیماران یا نیازمندان برای خود ایجاد خواهدکرد. این مجوزها به این دلیل اخذ می‌گردد که انجمن بتواند تا بازه زمانی هرچقدر بلندتری آن ساختمان را آباد نگاه دارد و نام و یاد آن خیراندیش را زنده نگاه دارد. اگر خیراندیش مجوز می‌دهدکه فلان سهم از اجاره هزینه تعمیرات شود این سهم تعهدی است که انجمن نسبت به تعمیر همین ساختمان دارد و انجمن حق ندارد این پول را صرف هزینه هیچ ساختمان دیگری بکند یا آن پول را مثلا صرف چاپ کتاب نماید یا به دانشجویان وام بدهد و غیره. هرچند که از دید من و شما چاپ کتاب یا وام دادن به دانشجویان کاری ارزشمند و حتا ارزشمندتر محسوب گردد.
حال تصور فرمائید به هر دلیلی اینگونه رای‌زنی‌ها در ابتدا با خیراندیش صورت نپذیرفته باشد و آپارتمانی چند واحدی به انجمن اهدا شده باشد تا رایگان (در حد رایگان) در اختیار همکیشان قرار گیرد، به مرور که ساختمان فرسوده می‌گردد آیا انجمن می‌تواند تعمیرات آن را به عهده نگیرد، اگر به عهده بگیرد از کدام منبع باید این هزینه ها تامین گردد آیا انجمن حق دارد از محل صندوق شاه‌ورهرام ایزد که به وضوح واژه نیازمندان و بیماران بر آن درج شده (و خیراندیشان به همین نیت پول در صندوق انداخته‌اند) در این راستا هزینه نماید. آیا حق دارد از محل اجاره ساختمان دیگری که خیراندیش آن انجمن را ملزم کرده دریافت مازاد بر هزینه‌های ساختمان را صرف (مثلا) چاپ کتاب کند، برداشت نماید؟
این مثال می‌تواند ما را به این باور برساند که دارایی‌های غیرمنقول باارزش میلیاردها تومان نه تنها لزوما درآمد کلانی را برای انجمن ایجاد نمی‌کنند بلکه قاعدتا بنا به مندرجات نیت‌نامه موجب ایجاد تعهد و بدهی (نسبت به موضوعاتی عام‌المنفعه) برای انجمن می‌شوند و گاهی در برخی شرایط نه تنها ایجاد بدهی (تعهد) برای انجمن می‌کنند (که موجب افتخار انجمن است) بلکه چنانچه در نیت‌نامه آنها آینده‌نگری ژرف وجود نداشته باعث افزایش هزینه های انجمن نیز می‌گردند هزینه‌هایی که منابع کافی برای جبران آن وجود ندارد (که موجب سرشکستگی انجمن است) و به همین دلیل این‌گونه دارایی‌ها در طی زمان به شدت فرسوده شده و کارآمدی خود را از دست می‌دهند.
از این روی همه ما وظیفه داریم به تمامی خیراندیشان آگاهی‌رسانی کنیم در صورتی که می‌خواهند زمین و ملک و آپارتمان خود را به مجموعه‌ای مانند انجمن زرتشتیان تهران در جهت اهداف نیک‌اندیشانه اهدا کنند می‌بایست نیت‌نامه آن را به نحوی تنظیم نمایند که امکان تداوم عملکرد در طول زمان و درجهت اهداف ایشان وجود داشته باشد.
خوشبختانه در سالیان گذشته و بر اثر تجارب ذی‌قیمت، نسبت به این موضوع آگاهی‌هایی بوجود آمده و از این روی است که نیت‌نامه برخی از املاک انجمن به نحوی تنظیم شده که نه تنها کمتر دچار این‌گونه ایرادات می‌گردند، بلکه جور برخی از دیگر هزینه‌های انجمن را نیز می‌کشند. که اگر چنین نبود تا کنون درهای انجمن بارها بسته شده بود و امور جامعه در قالب کمیته‌های خانگی اداره می‌شد با همان روش‌هایی که در طی بیش از هزار سال (تا همین حدود صد سال پیش) انجام می‌شدند. فراموش نکنیم انجمن ناچار به دارا بودن ساختار پرسنلی برای پیگیری و رسیدگی به امور املاک و ساختمان‌ها و همکیشان پاسخ به خواسته مراجعین و غیره است. هر چند توفیق خدمت‌گزاری برای هازمان زرتشتی برای هر کسی افتخاری بی‌مانند است اما فراموش نکنیم که این پرسنل برای گذران زندگی هزینه دارند و باید حقوق و دستمزد دریافت کنند. اعضای هیات مدیره انجمن (21 نفر) که با رای جامعه و برای مدتی محدود انتخاب می‌شوند به‌صورت افتخاری و بدون دریافت دستمزد خدمت‌رسانی می‌کنند اما نمی‌توان (و نباید) از کارمندان و پرسنل ثابت انجمن چنین انتظاری داشت.
تا حدود صد سال پیش نه انجمنی وجود داشت و نه کارمندانی داشت که بصورت موظف به مشکلات هازمان رسیدگی کند بلکه همه چیز در قالب تشکلات سنتی و با همت اعضای جامعه حل و فصل می‌شد. با ظهور اولین طلیعه‌های مشروطه‌خواهی زرتشتیان با انقلابیون همراه شدند و به سبب رشادت‌ها و پایمردی‌هایی که داشتند همزمان با دگرگونی‌های جامعه ایران شرایط جدیدی را برای خود رقم زدند، از جمله می‌توان به تاسیس انجمن‌های زرتشتیان در سراسر کشور اشاره کرد که بنیادهای نوینی برای اداره جامعه به شمار می‌رفتند. در ابتدا بزرگان و ثروتمندان جامعه عهده‌دار این‌گونه مسوولیت‌ها شدند قدر مسلم با وجود شخصیتی مانند ارباب رستم گیو و تاسیس رستم باغ از سوی ایشان هیچگاه قرار نبود انجمن وظیفه فراهم کردن اسکان برای همکیشان را به عهده بگیرد و لذا وظایف انجمن محدود به امور دینی و آیین‌ها و کارهای فرهنگی و رسیدگی به امور درگذشتگان و غیره بود و به همین دلیل بدنه پرسنلی انجمن بسیار نحیف بوده و دستمزد پرسنل موضوع مهمی برای انجمن محسوب نمی‌شد و چه بسا که روسای انجمن از جیب خود این ناچیزها را پرداخت می‌کردند و انجمن را سرپا نگاه می‌داشتند. این اشتباه شناختی نسبت به جایگاه انجمن و این تصور که انجمن نقش پدر را برای جامعه دارد نیز از همان‌جایی ناشی می‌شود که کسانی بر مسند ریاست انجمن نشسته بودند که اگر از پدر برای هازمان بزرگتر نبودند قطعا کمتر از پدر هم نامی بر آنها نمی‌توان نهاد به همین دلیل باور نکردیم که انجمن پسر ما است بلکه تصور کردیم انجمن پدر جامعه است. در واقع از ابتدا نه تنها در جامعه زرتشتی تفاوت جایگاه‌ها با افرادی که در آن جایگاه‌ها قرار دارند به‌درستی تبیین نشد، بلکه این اشتباه شناختی در کل جامعه نوپای مدنی در ایران وجود داشت و هنوز هم وجود دارد .
واقعیت غیرقابل انکار اینکه انجمن در آن موقع نیز درآمد چندانی نداشته و اگر بزرگانی که بر مسند انجمن بودند از آن حمایت نمی‌کردند انجمن بسته می‌شد. به هر روی چرخ چرخید و آنها که سوار بودند پیاده شدند و دیگرانی بر چرخ بالا رفتند و چون از بالا نگریستند تازه متوجه شدند که چه مشکلاتی وجود دارد که از آن پایین دیده نمی‌شد باید از تازه‌داماد و تازه‌عروسان حمایت می‌کردیم باید خیل عظیم متقاضیان مسکن را که در پشت درهای رستم باغ جا مانده بودند حمایت می‌کردیم باید به آموزش کودکانمان رسیدگی می‌کردیم باید مردگانمان را به خاک می‌سپردیم باید مدارس را پابرجا نگاه می‌داشتیم …… خلاصه زندگی با شدت هرچه تمام‌تر جریان داشت.
پدر نبود، جامعه سردرگم و خسته از پسر بزرگ خود (انجمن) انتظار داشت تا خانواده را در کنف حمایت خود گیرد.از این روی بود که انجمنیان به تکاپو افتادند و خیراندیشان حمایت کردند و ساختمان‌ها با نیات خاص به انجمن سپرده شد و انجمن مهدکودک به راه انداخت انجمن سالن پذیرایی را به عهده گرفت انجمن خبرنامه چاپ کرد انجمن آپارتمان ساخت و به همکیشان داد و انجمن بسیار کارهای دگر کرد تا حداکثر حمایت از جامعه را به عمل آورد. انجام این فعالیت‌ها نیاز به بدنه پرسنلی فربه‌تری داشت لذا نیروی بیشتری را جذب کرد، در ابتدا اصرار بر جذب نیروهای همکیش بود که در همه جا از سالن پذیرایی گرفته تا سایر اماکن به کار گمارده می‌شدند. سال‌های دهه شصت به پایان رسید و از یک‌سو موج انفجار جمعیت که سراسر کشور را در نوردیده بود فرونشست و از سوی دیگر موج مهاجرت‌ها در جامعه زرتشتی شروع شد و هازمان را به پیری کشاند جامعه زرتشتی به شدت از جوانان تهی گشت اصولا از جمعیت تهی شد اما دیگر نمی‌شد خدمات را متوقف کرد اندک‌اندک اجرای بسیاری از خدمات را به غیرهمکیشان سپردیم و از پرسنل غیرهمکیش سود جستیم، هرگز هم قادر به لاغرکردن این بدنه فربه نشدیم. وقتی که به گذشت زمان می‌نگریم به نیکی درمی‌یابیم که ساختمان‌های انجمن که اکثرا طی آن سال‌ها زاده شدند، امروز تا چه حد فرسوده هستند، آنها متوسط عمر بالای چهل سال دارند (برخی عمر هفتاد ساله دارند شاید هم صد ساله) ساختمان‌هایی که هیچ منبعی برای نوسازی آنها وجود ندارد و برخی به علت نوع نیت‌نامه‌ای که دارند اجاره آنها تکافوی هزینه‌های تعمیرات سالیانه آنها را نمی‌کند. اما انجمن وظیفه دارد مطابق نیت‌نامه از آنها بهره ببرد و به احترام خیراندیش هزینه‌های مازاد آن را خودش بپردازد. با درآمد نوزده و خرج بیست قطعا نمی‌توان ادامه داد و مصداق این موضوع سرنوشت پذیرشگاه پارسایی است. بر فروهر پاک خیراندیش ارجمندی که چنین ملکی را در اختیار انجمن گذاشته باید درود فرستاد. سال‌های متمادی غبار خستگی از تن مسافران همکیش زدوده و به آنها خدمت رسانده اما این ملک اکنون فرسوده شده و خود نیاز دارد تا غبار از او زدوده شود همه ما این را می‌دانیم اما: از کدام منبع مالی؟ پرسشی است که هیچکدام پاسخش را نمی‌دانیم. مبلغ دریافتی از مسافران در این سال‌ها در حدی بوده که به زحمت دستمزد سرایدار و لوازم مصرفی را تامین میکرده چه برسد به تعمیرات ساختمان ، هرچند انجمن به‌طور ادواری رنگ و نقاشی و برخی تعمیرات آن را هم از منابع دیگر تامین نموده اما با سقف چوبی فروریخته و موریانه و چندین دهه قدمت چه باید کرد؟
روان‌شاد مهربان پارسایی به پول امروز ملکی چندین میلیارد تومانی را به جامعه سپرده که چند نسل از آن بهره بردند، امروز ما چه میزان حاضر هستیم به زنده نگاه‌داشتن نام مهربان پارسایی کمک کنیم؟ آیا نسبت به آن بزرگوار و همسرش احساس دین می‌کنیم؟ یا انتظار داریم دوباره فرزندان ایشان آستین همت بالا بزنند؟ همه کسانی که در این سال‌ها از پذیرشگاه استفاده کرده‌اند بارها پرتره مرحوم پارسایی و همسرشان را دیده‌اند آیا همسرش مادر ما نبود؟ آیا مهربان پارسائی در حق ما پدری نکرده؟
اگر امروز همه ما همازور گردیم و هر یک به سهم خود آبادانی این یادگار ارزشمند را در خویشکاری خود بدانیم نه تنها پدر و مادرمان (مهربان و شیرین پارسایی) بلکه فروهر تمام آنان که در این چند نسل از این مکان خاطره داشتند و امروز در بین ما نیستند از ما خوشنود خواهند شد. این همازوری در سایه آگاهی رخ می‌دهد هازمان زرتشتی باید به این آگاهی برسد که انجمن پدر جامعه نیست بلکه فرزند جامعه است، این پدر است که باید ستون خانواده را استوار دارد این ما هستیم که چند هزار سال بار امانت را به دوش کشیده‌ایم و هنوز هم وظیفه داریم در حفظ و حراست آن بکوشیم.
بیایید تا افسون تفرقه را بشکنیم و افسانه همازوری را خلق کنیم. افسانه‌ای که فرزندان ما برای هم نقل خواهند کرد، آنها از پدران و مادرانی یاد خواهند کرد که به دیدگاه‌های متفاوت هم احترام می‌گذاشتند و نه تنها حاضر به پذیرش یکدیگر بودند بلکه با یاری هم مشکلات را از سر راه بر داشتند.
ایدون باد بابک شهریاری امرداد 1402

 

 

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

21 پاسخ

  1. درود بر زنان و مردان نیکو کار گذشته، اکنون و آینده. آنها را نیایش می کنیم.
    همازوری افسانه نیست. اشویی است. اشویی در کردار نیازمند راستی، دانستن و آگاهی است. برنامه کوتاه، میان و بلند مدت انجمن را به آگاهی هازمان برسانید. سپاس اورمزد.

    1. انجمن در دین زرتشتی شاید تاریخ هزارساله دارد نگاه به تاریخ که ثبت شرکت در ایران آغاز به کار کرد نکنید برنامه های انجمنها آموزش دینی و فرهنگی و حفاظت از آتشکده ها و اوستاها و کتب دینی بوده است

      1. بسیار طولانی و تکراری در جامعه امروز ایا ما نیازمند گهنبار هستیم یانیازمند یاری رساندن و مرمت و نوسازی در جامعه و ساختمان ها هزینه هایی که اگر چندین سال پیش تر شده بود بسیار کمتر میشد ادریان نیمه کاره کوشک نیمه کار مارکار نیمه کار پزیرش گاه تعطیل انجمن و افکار پوسیده تاچه حد نوسازی انجام داده انجمن چند نفر رو سر کار بردن چند نفر رو صاحب شغل کردن تاریخ بنیان گزاران انجمن اول اشتغال زایی بود و پرورش جوانان سپس اییین و مراسم شفاف سازی ها در امور مالی انجمن و دادن بیلان وظیفه انجمن میباشد و بسیاری وظایف دیگر من یک منتقدم و دلسوزی در جامعه نمیبینم موفق باشید سپاس از زحمت هایی که کشیدید

  2. روزخوش به آقای شهریاری و دست اندکاران انجمن در مورد املاک و زمینها و چیزهای وقفی که گفتید فقط تنها چیزی که مشخص نشد این بود که اگر انجمن فرزند جامعه است چرا فرزند خلف نباشد. یعنی اینکه اگر در قدیم پولدار یا سرمایه داری دست به وقف میزده و حتی عده ای هزینه میکردند چرا این شکلی ادامه دار شده و افراد کنونی انجمن این فرزند هیچ کاری انجام نمیدهد تا پدر و ارواح اون درگذشتگان را شاد نماید. یعنی همه چیز روهم خراب شود که درگذشته روحش شاد باشد و حتی دیگر کسی یادی هم از ان ملک نکند؟ یعنی وقتی خود انجمن( فرزند ) کارهایی انجام داده حال میگه نمیشود. باید پول تزریق شود خب این همه ملک وقفی است یکی را بفروشید و دیگری را زنده کنید و اسم وقف کننده ی ملک قبلی را در این ملک ذکر و یادآوری کنید و برایشان سال و هرچه درخواست متوفی بوده را اجرا نمایید. به نظرم با خراب نشان دادن املاک و فرسوده بودن این املاک فقط نه تنها کاری مثبت انجام نمیشود بلکه قصور نیز در اعمال حضار انجمن میباشد. در هرصورت مثالی که برای پذیرشگاه پارسایی زدید باید پذیرشگاه کوبیده و ساخته شود. اگر کسی هم کمکی نکرد باید مکانی وقفی دیگری را فروخت و این مکان را برای همکیشان بعنوان پذیرشگاه زنده نگاه داشت حتی بنام اشخاص خرج دهنده ی زمان. به نظرم ردح درگذشتگان در گذرگاه زمان شادتر خواهدبود. برای مثال باغ شهدا را هم درخواست کردید که سرمایه گذاری شود. تا باغ شهدا باغ یا گلخانه شود. به نظرم از خود مسئولین انجمن باید شروع کرد و سرمایه بگذارند و باغ را کمی آباد کنند و بعد از دیگران توقع داشته باشند که به باغ شهدا رسیدگی شود. خب شماهایی که حقوق از انجمن میگیرید چرا قدم جلو نمیگذارید. فکر کنید زمین خودتان است. محصول را هم به هر کسی که خواستید بفروشید اول همکیش بعد دیگران. امتحان کنید جای دوری نمیرود. خیر رسانی کار خوبی است. بجای نون خشک در قصر میوه بفروشید. خیلی هم خوب و پسندیده میباشد. به امید بهترینها برای همه. روح درگذشتگان هم شاد باشد.

  3. همکیش عزیز سپاس از راهنمایی های شما فقط چند مورد هست که اگر تشریف بیاورید انجمن و حضوری گفتگو کنیم احتمالا با آگاهی بیشتری میشود تصمیم گرفت . این موراد به ترتیب زیر هستند
    1- آیا درست متوجه شدم : ملک وقفی دیگری را بفروشیم و خرج ملک دیگری بکنیم ؟! ظاهرا نه تنها اشراف شما به مسائل وقف درخور توجه است بلکه ژرفای ادراک شما از مطلبی که بنده نوشم از خود من هم بیشتر بوده است.
    2- با توجه به اینکه قاعدتا منظور از جمله ” شما ها که حقوق میگیرید ” اعضاء هیئت مدیره انجمن و بطور اخص شخص من بوده !! لازم میدانم خدمت شما عرض کنم در برابر چنین وسعتی از آگاهی که شما دارید بنده در پاسخ قاصر هستم .
    3- لازم است از شخص شما پوزش بطلبم چرا که تا بحال فکر میکردم استفاده از نام مستعار مترادف با کم آگاهی برای نویسنده مطلب است در حالی که شما به من ثابت کردید که اینگونه نیست و نباید از پیشوند “کم” استفاده میکردم . در دایره واژگان زبان فارسی قطعا کلمات مناسب تری را میتوانستم پیدا کنم کم کاری از من بود باید ببخشید . بابک شهریاری

  4. آقای شهریاری درود لطفا یکبار خودتان این نوشته را بخوانید نه به عنوان رییس امور مالی بلکه به عنوان یک همکیش مخاطب
    همه کسانی که ناشناس پیام میگذارند ناشناس نیستند شاید از آنچه که فکر کنید به سازوکار انجمن نزدیک تر هستند. قصد میدان داری ندارند نوری می اندازند به گوشه کنار شاید روشن شوند آنانی که قصد خدمت دارند. ولی گویا هیچ قصدی برای روشن شدن ندارید بلکه با به میدان کشیدن فرعیات راهی برای گریز پیدا می کنید.
    آقای شهریاری چگونه میتوان این وقفیات را از عهده انجمن پس گرفت؟ چگونه میتوان امانتی هایی که نزد انجمن هست از منقول و غیرمنقول از حساب بانکی از انجمن پس گرفت. راهکار را نشان دهید همگی اقدام کنیم راضی نیستیم زیر این بار مسوولیت آشفته خاطر شوید. از این پس هم ترجیح میدهیم زحمتی برای شما و آیندگان شما نداشته باشیم. انجمنی که بدون برنامه و بودجه بندی هست چشم اندازی برای آینده ندارد فقط به دنبال گذران روزمرگی هست بیش از این هم از امور مالی آن انتظار نمی رود
    تمام موقوفات نیت نامه دارد بخش بندی شده فقط به گهنبارخوانی خلاصه نشده تا امروز به ما آموختند گهنبار دادودهش هست نمیدانستیم این دادودهش سربار هم می شود
    سالن خسروی نیت نامه دارد فقط برای مراسم کم برخوردار استفاده شود الان شده محل کسب و کار و الی آخر
    آقای شهریاری آیا به درستی این بخش از نوشته خودتان فقط این بخش اعتماد دارید (آیا انجمن حق دارد از محل صندوق شاه‌ورهرام ایزد که به وضوح واژه نیازمندان و بیماران بر آن درج شده (و خیراندیشان به همین نیت پول در صندوق انداخته‌اند) در این راستا هزینه نماید.
    کجایند نام آوران جامعه اندوختند ساختند به آیندگان سپردند به سادگی چند خط نوشته هم نبوده خون دلها خوردند برای جامعه از خود و خانواده گذشتند خطر کردند جان دادند از آبرو و سرمایه خود گذشت کردند تنها برای اینکه دانسته مسوولیت پذیرفته بودند میدانستند چه می کنند و چه میخواهند. پشتوانه این انجمنی که به قدمتش فخر می کنید همان نامداران بودند و هستند و صد سال دیگر هم بگذرد همان نامها خط مشی انجمن را روشن نگه میدارند.

  5. ای دوست از ماست که برماست. بسیار خرسندم که بالاخره یکی پیدا شد به این قشنگی گفتاری ارائه نمود که شاید صحبت خیلی ها بوده باشد. بله من در صحبت دوست عزیز متوجه شدم که بدهکار انجمن هم شده ایم. اما اینچنین نیست روزی نیاکانی سرمایه ی خود را با سختی جمع نموده و برعهده ی انجمنی زرتشتی در تهران یا شهرستان قرار داده تا همکیشان زندگانی آسایشمندی را در کنار یکدیگر داشته باشند. اما اکنون همه چیز برای انجمن دردسر ساز شده است. دوست عزیز صحبتشان بسیار درست است اموال را به صاحبانش پس داده شود تا او برای خود و داد و دهش خود فکری درست انجام دهد. یا به حساب همکیشان ناتوان و فقیر و دردمند ارائه کردد . چرا اینهمه گره در گره کارها پیش میرود. باور کنید همه قدردان زحمات همکیشان و انجمنی ها میباشند اما گره ای که با دست باز میشود نباید با دندان باز نمود. خصوصا آن دندان عاریه ای هم باشد. 😀در انتها فقط خواستم بگویم اگر آیندگان ملکی .زمینی وقف میکنند در راستای آن نیت نامه ها درست ارائه گردد تا چالشی اینچنینی برای همکیشان و انجمنیها بوجود نیاید. سپاس .شاد و تندرست باشید.

  6. دوست عزیز سپاس از نوشته شما و اینکه یادآور کردید “کسانی که ناشناس پیام میگذارند ناشناس نیستند ” و همچنین به من آموختید که مشکل پذیرشگاه پارسائی یک موضوع فرعی است و از شما پوزش میطلبم که با پیش کشیدن آن راهی برای گریز خود یافته ام . از اینکه نوشتید ” سالن خسروی نیت نامه دارد فقط برای مراسم کم برخوردار ” به من اطمینان دادید که واژه “کم آگاه” واژه مناسبی برای کسانی که با نام مستعار مینویسند نیست مجددا پوزش میطلبم . از اینکه مطلب من را به دقت مطالعه کردید و حتما متوجه شدید که نوشته بودم “این‌گونه بدهی‌ها در واقع ثروت ما هستند، تعهد به انجام کارهای نیک بزرگترین ثروت برای هر انسانی یا هر سازمانی است ” و نتیجه گرفتید که منظورم این بوده که ” این داد و دهش سربار میشود” بسیار سپاسگزارم زیرا به من آموختی که بعضی مردمان آنچان توانمندند که از هر گفته ای میتوانند هر نتیجه ای را بگیرند و لذا بر همه ما واجب است که آرامش درونی خود را حفظ کنیم . از من پرسش کردید که چگونه میتوان این وقفیات را از انجمن پس گرفت و در پی آن اشاره به حسابهای بانکی نمودید که این نیز از آگاهی شما نشان دارد که میدانید حسابهای بانکی ماهیت وقف دارند ! باشد تا همگان از شما بیاموزند . در اینکه پشتوانه انجمن همان نامداران هستند بنده هم با شما موافقم قطعا بی نام ونشانها هیچوقت پشتوانه انجمن نبوده ، نیستند و نخواهند بود . اما پاسخ به این پرسش اساسی که چگونه میشود این اموال و پولها و …. را از انجمن پس گرفت باید به عرض برسانم ، بسیار ساده شاید هم ناممکن . ناممکن از این بابت که مملکت قوانینی در مورد مالکیت و همچنین وقف و همچنین بسیاری موارد دیگر دارد که اگر فرصت کردید و مطالعه بفرمائید متوجه خواهید شد که چنین خواسته ای در حد غیر ممکن است . بسیار ساده از این بابت که همیشه افرادی هستند که شجاعت کافی دارند و از سایه بیرون می آیند و بدون نام مستعار بلکه با نام واقعی خودشان را در معرض قضاوت افکار عمومی قرار میدهند و به هیئت مدیره راه پیدا میکنند ، شما هم میتوانید یکی از آنها باشید . سپاس از تو دوست نام آور من – بابک شهریاری

  7. لطفا اینقدر ساده به همه چیز نگاه نکنید برای فروش هر موقوفه نیاز به تشکیل مجمع است ، و مردم در مجمع باید با فروش موافقت کنند اما اکثر جامعه از فروش می ترسند !!!!!!! در صورتیکه واقعا بهترین کار همین پیشنهاد شماست که آنچه را که سودی ندارد بفروشیم و با پولش جاهای دیگر را تعمیر کنیم . من هرگز عضو انجمن نبوده ام اما بارها دیده ام که انجمن پیشنهاد فروش ملکی را به مجمع می آورد و مجمع آنرا رد می کند .

  8. درود به بابک شهریاری گرامی،به حق نوشته شما یکی از اثر گذار ترین نوشته های است که در حوزه معضلات هازمان زرتشتی جهت چاره جویی به رشته نگارش در آمده است.شناسایی درد نیمی از درمان است و به حق شما یکی از درد های ناگفته انجمن را بیان داشته آید.روزگارتان نیک باد.هازمان زرتشتی به نگارش توانای شما احتیاج فراوان دارد

  9. آقای شهریاری بسیار سپاسگزارم زیرا به من آموختی که بعضی مردمان آنچان توانمندند که از هر گفته ای میتوانند هر نتیجه ای را بگیرند و لذا بر همه ما واجب است که آرامش درونی خود را حفظ کنیم .
    از اول نوشته هر آنچه خودتان در ذهن پرورانده بودید را برداشت کردید فرعیات یعنی شما با تاکید بر بی نام و نشانها قصد دارید همه ناشناس ها را ناآگاه قلمداد و به مخاطب معرفی کنید در نوشته من کجا نام از پذیرشگاه پارسایی بردم . بقیه موارد هم دیگر نیاز به توضیح نمیدانم برداشت شماست و آزاد هستید. از دید شما همه نا آگاه و در بازی با کلمات کم آگاه و همه بی نام و نشان ها ناتوان هستند. فعلا در جامعه افراد در سایه بیشتر تاثیرگذار هستند کسانی که شاید حتا شما نامشان را ندانید ولی هدایتتان می کنند. هدف شما از این نوشته بلند بالا چیست اینکه همه را نا اگاه معرفی کنید این نیاز به دلیل و ادله نیست شما آگاه. در نوشته قبلی هم گفتید وقتی رای دادیم پس کار را سپردیم به آگاهان . خیر پیش دیگر چکار به مشتی نا آگاه دارید.
    لطفا نیت نامه ها را در یک نمایشگاه یک روزه به نمایش بگذارید همه سهامداران انجمن حق دارند از ناگفته ها خبر داشته باشند اینکه در ظاهر چه هست همه میدانیم می بینیم و همزمان در یک عصر و زمانه زندگی میکنیم

    1. سند سهام انجمن اگر دارید بفرمایید ما هم بگیریم در ضمن در زمان ارباب رستم گیو و ارباب کیخسرو شاهرخ در همان زمان خودشان خیلی از همکیشان بهشان فحش و تهمت میزدند الان بعد پنجاه سال تشکر میکنند و قدردانند شما با مطالعه تاریخ میتوانید بفمید این بزرگان دین زرتشتی در زمان خودشان همین همکیشان چه بر سرشان می آوردند و میخواستند بکشنشان.خلاصه هر جا اتفاقا در ایران تعریف کردند بترسید هر جا بد گفتند با خیال راحتتر زندگی کنید آیا از انجمنها شهرهای دیگر و نهادهای دیگر زرتشتی شما فعالیتی دیدید؟

  10. جناب شهریاری تمام قصورهایی که گفتید فقط مسخره کردن امثال ما همکیشان میباشد. حال با لحنی این چنین موضوع را عوض نخواهد کرد. اگر توان کاری نیست خب استعفا دهید. نگذارید بیش از این چیزی گفته شود. چون آنچنان شما انجمنیها خود را با آب و گلاب میشورید که به مرده و سنگ قبرش هم رحم نمیکنید و اشتباهاتتان را به گردن نمیگیرید . پس بهتر است همان همکیش باقی بمانیم. سپاس. اگر انجمن توان هزینه ی کارمندان خود را دارد حتما توان خرابی و تعمیرات و ساخت و ساز ملک و زمین وقفی و تعویض سنگ قبر را نیز به هر طریقی خواهد داشت. سپاس.شاد و تندرست باشید.

  11. دوست عزیز باور بفرمائید قصد من از این نوشته ناآگاه جلوه دادن کسانی نیست که با نام مستعار کامنت میگذارند ( زحمت این کار را اغلب خودشان به عهده میگیرند ، مراجعه کنید به نظرات درخشان همکیش عزیز در مورد حقوق بگیر بودن اعضاء انجمن و سایر بیانات ایشان) بلکه موضوع مورد توجه بنده پذیرشگاه پارسائی بود . هرچند از کسانی که در تاریکی پناه میگیرند و به من که در روشنایی ایستاده ام سنگ میزنند دل خوشی ندارم . مثلا شما الان میدانید که من کیستم و به راحتی به گفته ها و نوشته های قبلی من استناد میکنید (چقدر مربوطه یا نامربوط موضوع دیگری است) اما من نمیدانم شما کیستید و کارنامه اجتماعی شما چه کیفیتی دارد و فبلا چه گفته هائی را بیان داشته اید .لیکن از اینکه گمان میکنید انجمن سهامدار دارد و درخواستهایی که مبنی بر ” وقف منو پس بده ” یا “برپایی نمایشگاه نیت نامه” و … دارید تقریبا میتوانم در مورد میزان اطلاعات شما حدس و گمانهائی بزنم . در نهایت از شما درخواست دارم اعلام کنید برای حل مشکل پذیرشگاه که مقاله برای آن نگاشته شده چه راه حلی دارید و خود شما در این راستا چه حمایتی میکنید ؟ دست شما را به گرمی میفشارم و از اینکه درقبال هازمان بی تفاوت نیستی بسیار سپاسگزارت هستم . از بقیه منتقدین (مخصوصا از نوع ناشناس) هم درخواست میکنم بنده را قضاوت نکنند و وقت عزیر خود را مگیرند که من نیک میدانم روسیاهی بیش نیستم ، انحمن را هم قضاوت نکنند چرا که منجر به همازوری نمیگردد ، راه حل ارائه کنند و مسئولانه نقشی را برای خود قائل گردند .

  12. درود ، اول اینکه از همه اعضای انجمن سپاسگزارم که افتخاری و رایگان وقت ارزشمندشون رو برای حل امورات جامعه میگذارند. دوم آقای شهریاری زمانی که من سهامدار انجمن میفهمم چکی با مبلغ… کشیده میشود ولی از فاکتور خبری نیس یا انجمنیها به درآمدزایی (اجاره مارکار به گروه فیلمبرداری) نه میگویند پس وضع مالی انجمن خوب است پس کاسه چکنم برای چیست؟ وقتی مردم تنها برای دیدن حیاط آتشکده حاضرند ورودیه بپردازند و ما این جاذبه ارزشمند رو داریم که درآمدزایی کنیم چرا کوتاهی میکنید. مدارس ما از ساعت ۲به بعد در اختیار انجمن است چرا از قابلیتهای آنها برای درآمدزایی استفاده نمیشود؟ و….

  13. تنها چاره ی اعضای انجمن جمع اوری کرایه ی ملکهای شخصی خود و سرمایه دارهای اقوام خود میباشد که چند سالی بعنوان قرض با رسید به انجمن دهند تا پذیرشگاه پارسایی ساخته شود و هیچ کس مدیون شخص دیگر نباشد.

  14. همکیش عزیز درود بر شما نه من و نه هیچکس دیگری قادر به مسخره کردن شما نیست اصولا نمیشود کسی که معلوم نیست کیست را مسخره کرد .
    دوست انجمن ، تا آنجا که به خاطر دارم از زمان ارباب کیخسرو تا امروز هیچوقت انجمن سهام نداشته تا سهام انجمن به کسی منتقل گردد و مندرجات روزنامه رسمی در طی این سالها نیز موید چنین چیزی نیست . قاعدتا موضوع چک بدون فاکتور که مطرح کردید نیز اعتباری در حد سهام هائی دارد که متعلق به شماست. در مورد درآمد زائی با آن روشهایی که گفتید گرچه خوب است و گرچه در انجمن هم دوستان پیگیر هستند اما اگر هزینه های ساختمان سازی را با آنها مقایسه کنید قطعا پیشنهاد بهتری را ارائه خواهید کرد.
    منوچهر جان ، از یک چیز مطمئن هستم و آن اینکه تمام افراد جامعه زرتشتی به نوعی با هم نسبت فامیلی دارند لذا از خود شما به عنوان یکی از اقوام خودم درخواست دارم اولین کسی باشی که در این امر خیر پیش قدم میشوی امروز دوشنبه ساعت 12 منتظر حضور گرم شما در کمسیون مالی هستم .

  15. دوست عزیز جناب شهریاری چرا از انجمن موبدان با لیست بلند بالای و مبالغش برای حل مشکلات انجمن و تزریق پول جهت پذیرشگاه پارسایی استفاده نمیشود. و راه دیگر گرفتن وام بانکی توسط سند ملکی پذیرشگاه جهت تعمیرات و ساخت وساز آن. گرچه خیلی از همکیشان چیزی از این وقف ها و نیت نامه ها آگاه نمیباشند. و من خودم شخصا چیزی نمیدانم اما راههای جدید همینها میباشد خصوصا جناب شهریاری در ساخت و ساز دست و توانایی وافری را برعهده داشته و دارند. یا بودجه ای که در اختیار اقلیتها قرار میگیرد میتواند کمی یاری دهنده ی این املاک باشد. موفق باشید.

    1. انجمن در دین زرتشتی شاید تاریخ هزارساله دارد نگاه به تاریخ که ثبت شرکت در ایران آغاز به کار کرد نکنید برنامه های انجمنها آموزش دینی و فرهنگی و حفاظت از آتشکده ها و اوستاها و کتب دینی بوده است. بودجه انجمن تهران از طرف نماینده مجلس سالی پنجاه میلیون تومان است. وام گرفتن در اساسنامه انجمن وجود ندارد چون اساسنامه مربوط به دوران ارباب کیخسرو شاهرخ بوده است و نمایندگان مجلس بعدی اصلا حقوقدان و دلسوز جامعه نبودند. شما به عملکرد نماینده مجلس در دوازده سال نگاه کنید ببینید چه کرده است؟دوره انجمن هر گردش فقط سه سال است

  16. جناب تهمورس احساس میکنم شما باید فردی ۸۰.۹۰ ساله باشید که به همه ی امور انجمن و نمابندگان و امور دینی فرهنگی زرتشتیان بطور کامل آگاهی دارید. اما با این همه آگاهی چرا راهکاری برای خانمها و آقایان انجمنی پیشنهاد نمیدهید. تا آنجایی که من در بچگی به یاد دارم هرکسی وقف کننده ی ملک و زمین خود نبود. و برایم همیشه جای سوال بود که چرا عده ای بسختی گذران زندگی میکنند و عده ای هم از زیاده خواهی و زیادی داشتن برای خوب نشان دادن خود و خانواده اش این همه جانفشانی میکنند که اموال خود را وقف کنند. حال این اعمال انجام شده است اما سالها از موجودیت این املاک گذشته است و حتی استفاده هایی هم برای همکیشان شده است. اما اکنون چه باید کرد. راهکار شما چیست؟ من شخصا هیچ فعالیتی در انجمن ندارم اما وقتی اینهمه ناهماهنگی و نابسامانی میبینم شگفت زده میشوم که با این تعداد کم و خارج از دین بودن و مهاجرت و پیری و فوت شدن دیگر چه باید کرد!! ؟ واقعا مقصر اصلی کیست؟ جبر زمان یا علت دیگر یا همان خودسالاری افراد در راس کارهای موجود. پس همه سالاری را باید پیش کشید تا این سختیها برای همه رفع شود. لطفا انجمن را با آگاهی های لازم و شایسته راهنمایی کنید و به بهبود هرچه بیشتر جامعه مان توسط همکیشان کمک شود. به امید روزهای خوب و زیبای جامعه ی زرتشتی.

  17. آقای طهمورث – آقای شهریاری
    به راستی هدفتون کشاندن به فرعیات هست. به هر دارنده کارت شناسایی انجمن زرتشتیان تهران سهامدار انجمن می گویند میدانیم از انجمن با تعریف نیکوکاری سهامی به اعضای خودش خیرات نشده و نمیشه. از الان بیایید دستکم ساخت و ساز را در قالب سهامگذاری اعضا را با انجمن شریک کنید. همانگونه که گفتید «وقت عزیر خود را مگیرند» به شخصه وقت عزیز خودم را نمیگیرم. از همان همفکرهایی که قدردان اثر گذار ترین نوشته های شما در حوزه معضلات هازمان زرتشتی جهت چاره جویی به رشته نگارش در آمده، هستند چاره جویی بفرمایید. یقین پیدا کردم شما برای چاره جویی مقاله بلند بالا ننوشتید. به راستی هدف شما چیست؟!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-12-30