سالها پیش (در پایان دههی شصت خورشیدی) دکتر مهرداد بهار در جستاری که در یکی از مجلههای روشنفکری آن زمان چاپ شد، این سخن را به میان کشید که: «عمر کارکردهای اجتماعی شاهنامه بهسر رسیده است»؛ سپستر در گفتوگو با زندهیاد هوشنگ گلشیری که پس از درگذشت آن دو در کتاب «ما و جهان اساطیری» (نشر نیلوفر،1397) انتشار یافت، دوباره آن سخن را بهگونهای دیگر بازگو کرد و گفت که شاهنامه نمیتواند «معیاری اخلاقی برای روابط اجتماعی اکنون ما» باشد! (رویهی 86 همان کتاب).
آیا شاهنامه متنی زنده و پویا است که به کار امروز ما میآید یا کارکردهای کهن خود را از دست داده است؟
این پرسش با دو تَن از استادان شاهنامهشناس درمیان گذاشته شد.
دکتر ابوالقاسم اسماعیلپور: مهرداد بهار میگفت شاهنامه کارکردهای سنتیاش را از دست داده است، اما سنتی یعنی چه؟ یعنی شاهنامهخوانیها و نقالیهایی که در گذشته در قهوهخانهها و در میان مردم کوچهوبازار انجام میگرفت و اثرگذاری اجتماعی داشت، سنتی بود که دیگر نیست و اکنون به شکل هنری درآمده است. البته نقالی هنوز هم هست، اما سویهی هنری و تشریفاتی پیدا کرده است. با این همه، اگر خوب بنگریم، در دهههای گذشته و در این سالها، در سراسر ایران، در شهرستانها و حتا شهرهای کوچک، خواندن شاهنامه بسیار گسترش یافته است. در هر کوی و برزن، میبینیم که انجمنی یا گروهی هستند که دور هم گِرد میآیند و شاهنامه میخوانند. به گمان من، این همان کارکرد اجتماعی شاهنامه است. به سخن دیگر، بهدستآوردن هویتی است که فردوسی در سدهی چهارم زندهاش کرد. نسل جوان کنونی، آن هویت و فرهنگ را نیاز خود میبیند. از همینرو، اقبال بسیاری به شاهنامه میشود. از این دید، و از نگاه کارکرد اجتماعی و جامعهشناسی، شاهنامه درخور بررسی است. باید دید چرا شاهنامهخوانی گسترش پیدا کرده؟ در حالی که در سیچهل سال پیش چنین گسترشی نداشت و کمیاب بود …
دکتر قدمعلی سرامی: از یک دید، پاسخ باریکبینانه و پژوهشگرانهای برای این پرسش نیست؛ چون داری از من میپرسی و من کسی نیستم که پشتگرم (:متکی) به زیرساخت و اندیشهای ویژه باشم. اما چون دربارهی شاهنامه چند کتاب نوشتهام و بیش از سیصدبار سخنرانی کردهام و پیوند بیشتری با شاهنامهدوستان داشتهام، میتوانم بگویم که باور من این است که شاهنامه نهتنها بهرهها و کارکردهای اجتماعی خود را از دست نداده و هنوز هم در ذهن و روان ما جای دارد، بلکه کتابی باز است و پروندهای است که بسته نمیشود. به سخن دیگر، میتوانیم بگوییم که شاهنامه هنوز به پایان نرسیده؛ چرا؟ چون خواننده در پایانبخشی یک اثر نقش دارد و شاهنامه هنوز هم خوانده میشود و خوانده خواهد شد. شاهنامه کتابی نیست که از یاد برود. پس زندگی دارد و کارکردهایش را از دست نمیدهد. همچنان که دیوان حافظ و مثنوی مولوی هم کتابهایی هستند که بسته نمیشوند …
آنچه دربالا آمده است بخشی از نوشتاریست با عنوان «آیا شاهنامه کارکردهای اجتماعی خود را از دست داده است؟» از شهداد حیدری در گفتوگو با دکتر ابوالقاسم اسماعیلپور و دکتر قدمعلی سرامی، که در تازهترین شمارهی امرداد چاپ شده است.
متن کامل این نوشتار را در رویهی چهارم (شاهنامه) امرداد 475 بخوانید.
«امرداد» شمارهی 475 از دوشنبه، 10 مهرماه، 1402 خورشیدی، در روزنامهفروشیها و نمایندگیهای امرداد در دسترس خوانندگان قرار گرفت.
خوانندگان میتوانند برای دسترسی به هفتهنامهی امرداد افزونبر نمایندگیها و روزنامهفروشیها از راههای زیر نیز بهره ببرند.
فروش اینترنتی فایل پیدیاف شمارهی 475 هفتهنامه امرداد
فروش اینترنتی نسخهی چاپی شمارهی 475 امرداد
اشتراک ایمیلی هفتهنامهی امرداد