موسسهی اطلاعات در یکی از سلسله نشستهای «کتاب معیار» خود با عنوان عرفان و معنویت ایرانی، به رونمایی و بررسی کتاب «از مانویت به تصوف» نوشتهی دکتر نصرالله پورجوادی، استاد دانشگاه تهران پرداخت. این کتاب بهتازگی از سوی نشر بَرسَم چاپ و منتشر شده است،. در این نشست افزون بر نویسندهی اثر، دکتر اصغر دادبه، استاد زبان و ادبیات فارسی و دکتر سعید کریمی از سخنرانان بودند.
کتاب «از مانویت به تصوف» در 9 فصل به بررسی آیین مانی و اثرپذیری تصوف ایرانی از آن، میپردازد. در این کتاب، در آغاز، از جدایی معنایی «زندگی» و «زندگانی» در زبان فارسی و عرفان ایرانی سخن به میان آمده و اندیشههای خرقانی، غزالی و سنایی در این زمینه بررسی شده است. پس از برشمردن نکتههایی باریکبینانه، از خِرد و دانش در نزد مانی، مانی و خورشیدباوری، جامهی درویشان و اهل تصوف، حکمت اشراق و آیین مانی، نوشتارهایی پژوهشگرانه در اختیار خوانندهی اثر گذاشته شده است. فصل پایانی کتاب نیز ویژهی «داستانهای دوران کودکی مانی و تاثیر آن بر تصوف» است.
پژوهندگان غربی و نادیدهگرفتن ایران
دکتر نصرالله پورجوادی، استاد دانشگاه تهران و فلسفهپژوه، سخنران نخست این نشست بود. او که نویسندهی کتاب «از مانویت تا تصوف» است، در آغاز سخنانش گفت: « نخست میخواستم دربارهی وحدت ادیان، که به گمان من امروزه خیلی مهم است، سخن بگویم، اما پیش از آن، اشارهای به مانویت میکنم.»
او سپس افزود:«چیزی که میخواهم بگویم این است که دو رشته پژوهش در دینشناسی هست که امروزه فرنگیها دنبال میکنند. این دو رشته، مربوط به ما هم میشود. یکی آیین مِهر است و پژوهشهایی که دربارهی میترایسم میشود و یکی هم دربارهی مانی و دین او.
پژوهشهای بسیاری بهویژه در سده بیستم هم دربارهی آیین مِهر و هم در مانیشناسی شده است. بیشتر این پژوهشها (و بلکه همهی آنها) از دیدگاه غربیهاست. بیشتر محققان غربی وانمود میکنند که هم آیین میترا و هم آیین مانی ربطی به ایران ندارد. می گویند آیین مهر به اروپا آمده و ارتباطش با ایران بهتمامی قطع شده است. کاری به “مهریشت” هم که پایهی اندیشه و فلسفهی مِهر است، ندارند و آن را نادیده میگیرند. غربیها میگویند که میتراییسم هیچ ربطی به مهریشت و اوستا و ایران ندارد و همهاش فرنگی است و ما باید پژوهش دربارهی میتراییسم را در همان منابعی دنبال کنیم که در زبانهای فرنگی هست. بسیار کم پیدا میشوند پژوهشگرانی که نیمنگاهی هم به ایران و منابع پارسی و اوستا بیندازند.»
پورجوادی در ادامهی با اشاره به پژوهش غربیها دربارهی مانی، گفت: «دربارهی مانی هم تا اندازهای همانگونه است و غربیها میگویند زبان مانی ایرانی نبوده و مانی اهل بابِل بوده. هیچ هم توجه نمیکنند که بابِل زمانی جزو ایران بوده است. توجه هم نمیکنند که کتاب مهم مانی، “شاپورگان”، به زبان پهلویِ دورهی پارتی بوده و اصطلاحات و مفاهیم آن همه مربوط به آن زبان است. ما هم در ادبیات خودمان تنها میگوییم که مانی نقاشی بوده و سفری به چین رفته است و این را فردوسی و نظامی گفتهاند. به هر روی، نه از دید فلسفی به مانی توجه میکنیم و نه از دید دینی. کاری هم به این نداریم که “شهرزوری” (دانشمند فلسفهدان) و حتا “شهرستانی” (نویسندهی کتاب المللوالنحل) زمانی که از مانی یاد میکنند، او با عنوان “حکیم مانی” نام میبرند. اصلا مفهوم “حکمت” از مانی آغاز میشود. خِردی هم که مانی میگوید همان است که در دورهی اسلامی به آن حکمت گفته میشود.»
به سخن پورجوادی، این کاری است که فرنگیها میکنند و منکر ایرانیبودن مانی میشوند. حتا یک محقق یهودی هست که میگوید مانی متاثر از یهودیت بوده است! در حالی که مانی از همهی پیامبران نام میبَرد جز موسی. فرنگیها حتا زبان فارسی را نادیده میگیرند. در حالی که زبان فارسی پُر از اصطلاحات و مفاهیمی است که از آیین میترا و آیین مانی وارد آن شده است.
پورجوادی افزود: «چندی پیش داشتم نوشتهای میخواندم دربارهی هانری کُربن فرانسوی. نقل کرده بودند که کُربن باور داشت که اصل همهی ادیان یکی است. این ایده و تفکر، چیزی است که در ایران بوده و ایرانیان به آن باور داشتند. در تصوف و عرفان ما به این سخن باور داشتند و اگر کُربن چنین می گوید تحت تاثیر عرفان ایرانی است که این را می گوید. در دورهی اسلامی “ابوالعباس ایرانشهری” هم همین نظر را دارد که اصل ادیان یکی است.»
پورجوادی دربارهی یگانگی ادیان گفت: «ادیان چه میخواستند بگویند؟ این مستلزم آن است که یک نگاه باطنی داشته باشیم، نه ظاهری. امروز جوانان به دین توجهی ندارند. این دین ظاهری است که امروزه پذیرفته نمیشود. ما نیاز داریم که با نگاه معنوی و مینوی به دین نگاه کنیم و اگر با این نگاه به دین نگاه کنیم درک خواهیم کرد که اصل همهی ادیان یکی است و ما یک آفریدگار داریم که به آن یا میگوییم اهورامزدا، یا الله، یا این که میگوییم ورای هر اسمی است. این حقیقتِ واحد است که دارای صفاتی است که در عالم مینوی و نیز در این گیتی، مظاهر و ظهوری دارد که یا به آن میگویند امشاسپندان یا در دورهی اسلامی به آن گفتهاند صفات و اسماء الهی. یک تجلی هم دارد که آن تجلیِ ذات خداوند است. آن تجلی ذات، به اسماء مختلف خوانده شده و این چیزی است که در آغاز در ایران مطرح میشود. دین ایرانی یعنی همین.»
او در پایان سخنانش گفت: «اصل تمام ادیان مطابفت دارد با همین مساله که: یک حقیقت داریم که هم در صفاتِ خودش تجلی میکند و هم در ذاتِ خودش. ابتدا در عالم مینوی و سپس در گیتی. این پایه و اساس اندیشهی فلسفی، عرفانی و دینی ایران است که همینگونه پیوستگی و تداوم داشته است. ما باید به همین حقیقت برگردیم. اگر با ظاهر و تفسیرهای ظاهری به دین نگاه کنیم، راه به جایی نمیبریم.»
مانی همواره نادیده گرفته شده است
اصغر دادبه، استاد ادبیات عرفانی و زبان و ادبیات فارسی، نیز کتاب پورجوادی را «کممانند و شایسته» برشمرد و اثر او را ارشنهادن به چهرهی مانی و رهآورد فرهنگی اوست که به باور دادبه همواره در تاریخ نادیده گرفته شده است. او بر این نکته پافشاری کرد که نباید ارزشها پیشینیان را نادیده بگیریم و انکار کنیم. اگر میخواهیم بمانیم و شناسه و هویت خود را نگهداریم، باید به میراث گذشتگان توجه کنیم.
سعید کریمی نیز به ارزشهای کتاب پورجوادی اشاره کرد و بررسی او دربارهی واژهی «زندهگری» را که از واژگان کلیدی آیین مانی است، مهم دانست. به سخن کریمی، این واژه در تصوف ایرانی با عنوان «زندگی» نام بُرده میشود. کریمی در پایان سخنانش امتیاز بزرگ کتاب پورجوادی را در روشنساختن اثرگذاری مانویت بر تصوف و عرفان ایرانی برشمرد.
این نشست چهارشنبه 10 آبانماه 1402 خورشیدی، در نمایشگاه دائمی کتاب موسسهی اطلاعات برگزار شد.
چاپخانه و ساختمان اداری روزنامه اطلاعات
دبیر جلسه، مسعود رضوی
چهره راست، دیناز دهنادی مدیرمسئول انتشارات برسم
رضا رفیع، نویسنده، طنزپرداز، روزنامه نگار
دکتر نصرالله پورجوادی نویسنده کتاب از مانویت به تصوف
چهره چپ، سیدعباس صالحی وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران و مدیر مسیول روزنامه اطلاعات
چهره میانی، حجت السلام حجتی
دکتر اصغر دادبه
سعید کریمی
چهره راست: هومن ظریف، مستندساز
سخنران حجت السلام حجتی
سپاسداری دیناز دهنادی مدیر مسئول نشر برسم از نویسنده کتاب
فرتورها از همایون مهرزاد است.
2393