یادم میآید در آذرماه ۱۳۹۱ خورشیدی، آیین بزرگداشتی برای زندهیاد خداداد شهریارزاده ناصری در فیروزبهرام برگزار شد. در این جشن، بسیاری از دانشآموختگان و همکاران ایشان حضور داشتند. پس از پایان آن نشست، از جناب شهریارزاده خواهش کردم خاطراتشان را بنویسند و به من بدهند.
پس از چند هفته با هم قرار گذاشتیم؛ در ایستگاه اتوبوس خط یوسفآباد در خیابان کارگر شمالی. بخشی از خاطراتشان را نوشته بودند و کپی آن را برای من آوردند، همراه با مقالهای درباره تاریخ زرتشتیان. گفتند بقیه خاطرات را هم خواهند نوشت و به دست من میرسانند.
آنچه در زیر میخوانید بخشی از خاطرات ایشان در زمانیست که مدیریت فیروزبهرام را برعهده داشتند، و آن را به مناسبت فرارسیدن سیروزه ایشان منتشر میکنم. به امید اینکه در آینده بتوانم همه آنچه را ایشان نوشتند، انتشار دهم.
صفحهای از دستنویس خاطرات شهریارزاده
در تابستان سال ۱۳۵۷، در حالی که رییس و معاون وقت دبیرستان فیروزبهرام ، هر دو استعفا کرده بودند و امتحانات تجدیدی شهریورماه و برنامهریزی برای شروع سال تحصیلی آینده در پیش بود، به پیشنهاد یکی از اعضای انجمن وقت زرتشتیان تهران و تایید اکثریت، برای ریاست دبیرستان فیروزبهرام نامزد شدم. (نفر دیگری هم بود ولی ایشان خود را کنار کشیدند. شرایط پیشآمده و تظاهرات ۱۷ شهریور شاید مسبب آن بود.) چگونگی گزینش چنان بود که انجمن شخص داوطلب این سمت را انتخاب میکرد و برای صدور ابلاغ رسمی به آموزش و پرورش منطقه مربوطه معرفی مینمود و پس از صلاحدید، آموزش و پرورش مرکزی ابلاغ صادر میکرد.
ریاست انجمن در آن زمان به عهده آقای دکتر بوذرجمهر مهر و رییس دبیرخانه انجمن هم آقای کیخسرو کشاورز بودند.
ابلاغ رسمی من با همه مشکلات و از آن جمله انتقال از منطقه یک به منطقه دو آموزش و پرورش، در تاریخ ۱۶ شهریور ۱۳۵۷ به دست من رسید.
از همان روز در دبیرستان حضور یافتم. امور دفتری در آن موقع به عهده آقای رشید سپنتا بود و سرایدار دبیرستان هم آقای مهربان فرودی بود. امتحانات شهریورماه (تجدیدیها) از ۱۷ شهریور شروع شد و دو هفته تا بازگشایی دبیرستان نمانده بود.
برگزاری امتحانات تجدیدی و اعلام نتایج، ثبتنام دانشآموزان برای سال آینده، ناآشنایی با محیط، دانشآموزان و همکارانی که سالیان سال در دبیرستان تدریس میکردهاند، کسریها و مشکلات گوناگون و بسیار موارد دیگر و از آن جمله نردهکشی حاشیه بر خیابان هم مزید بر علتها بود و غیرقابل کنترل، همه در پیشرو بود.
جای درنگ و تحمل نبود. آدرس و تلفن همکاران قدیم دبیرستان گرفته شد و کسریها نیز کموبیش از همکاران جدید تامین گردید. برنامهریزی صورت پذیرفت و اول مهر، دبیرستان افتتاح و کلاسها باز شد و رسمیت یافت. نیمکتهای چوبی چهارنفره و میزهای چهارنفره دوباره پیچ شد و میخها محکم شد. (روانشاد مهربان فرودی جعبهای با خود داشت پر از میخ و پیچ و چکش، به همه کلاسها سر کشید و موجودیها را کنترل نمود.)
مدت خدمت در دبیرستان فیروزبهرام، دو سال و چند هفته بود. در این مدت بسیار روزها همراه با تعطیلات اجباری به علل گوناگون و از آن جمله نداشتن سوخت بخاری (که در آن سالها بخاریها همه نفتی بودند و قبل از آن حتی ذغال سنگی) و اعتصابات و زدوخوردهای قبل و بعد از انقلاب، همه گسستگیها ایجاد میکرد، که جای خود دارد.
در زمان تعطیلات اجباری مدارس، به همت و پشتکار همکاران و دوستان، از همه موجودیهای وسایل آزمایشگاهی مفصل دبیرستان و همچنین از کتب انباشته در قفسهها که بسیاری از آنان را خود نویسنده به کتابخانه مدرسه هدیه داده بود و نقشهها و مولاژهای دروس کلاسی صورتبرداری شد و در چند نسخه تهیه گردید.
یک دستگاه بخاری بزرگ (از نوع کارگاهی برای سالن دبیرستان) و یک دستگاه یخچال بزرگ ارج، همه هدیه آقای مهندس رستم یگانگی بر موجودی دبیرستان اضافه گردید.
آزمایشگاه، کتابخانه و اطاق سینما (که یک دستگاه آپارات قدیمی داشت) توسط خود دانشآموزان و کمک برخی همکاران سروصورت گرفت. همه دانشآموزان معرفیشده به امتحانات پایان سال تحصیلی دبیرستان در خرداد ۱۳۵۸ پذیرفته شده بودند (رشته علوم تجربی).
سال اول ۱۳۵۷، دبیرستان رشته ریاضی کلاس چهارم نداشت و مقدماتی چیده شد تا سال بعد، یک کلاس چهارم دبیرستان نیز افتتاح شود. در مکاتبات با انجمن (به منظور تامین مالی) متاسفانه پذیرفته نشد و سال بعد هم که دیگر همه چیز تغییر یافت و دگرگون شد و از آنجمله آموزش و پرورش همه دبیرستانها را زیر پوشش و نفوذ خود گرفت و به جای رشته ریاضی، رشته بازرگانی جایگزین شد و اساس مدرسهها کلا عوض شد.
در اواخر شهریور ۱۳۵۹، در یکی از روزها جوانی ریشوپشمدار به دفتر دبیرستان که در طبقه اول بود وارد شد و از جیب پیراهن خود پاکتی درآورد و نامه درونی آن را ارائه داد. رونوشت ابلاغ آقای محسن افشار بود که به سمت مدیر جدید دبیرستان فیروزبهرام انتخاب شده و برای تحویل و تحول و اطلاع آمده بود. کپی نامه به انجمن فرستاده شد که در آن موقع زمامش را گروه جدیدی به نام «گروه هفت نفره» به خود گرفته بود و کسی از آنان صلاحیت و مسئولیت حضور در مراسم تحویل و تحول را در خود نمیدید.
اسناد دبیرستان شامل دفاتر امتحانی سالیان گذشته، دفتر ثبتنام و دفاتر اموال همه از سوی آقای رشید سپنتا (مدیر دروس و دفتردار دبیرستان) و شخص من تحویل داده و گرفته شد و حفظ بقیه اموال دبیرستان نیز به عهده سرایدار (آقای مهربان فرودی) قرار گرفت و صورتجلسه تهیه و امضاء شد.
از روز بعد، دیگر من سمتی در دبیرستان فیروزبهرام نداشتم. اولین صبح اول مهرماه ۱۳۵۹، برای معرفی رییس جدید دبیرستان حضور یافتم و پس از معرفی آقای افشار به این سمت، از همه دانشآموزان قدیم و جدید و همه همکاران خداحافظی نمودم و از دبیرستان خارج شدم.
نشسته: خداداد شهریارزاده ناصری
ایستاده از راست: آرش کاویانی گوهری رییس شورای دانشآموزی – زندهیاد صادق سمیعی رییس جامعه فیروزبهرام – منوچهر جاوید یزدی رییس وقت مدرسه – خداداد راسخی خرمی رییس پیشین – منوچهر معیری عضو جامعه فیروزبهرام – خدامراد مزداپور عضو انجمن اولیا و مربیان
عکس مربوط به سال ۱۳۹۱ است
فرتورها از آرشیو بوذرجمهر پرخیده است.
6744
یک پاسخ
درود بر شما جناب آقای پرخیده گرامی. بسیار نوشتار ارزشمندی است. این گونه نوشتارها فقط بیان خاطرات نیست بلکه ذره ای از تاریخ یک شخص و یک سازمان و یک دبیرستان تاریخی ایران است. دست شما سبز باد