آیین نکوداشت دکتر میرجلالالدین کزازی، چهره ماندگار زبان و ادب فارسی به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و با حضور و سخنرانی جمعی از استادان برجسته دانشگاه برگزار شد.
در این آیین، جمعی از استادان و صاحبنظران حوزه زبان و ادب فارسی درباره جایگاه و نقش تأثیرگذار میرجلالالدین کزازی در سپهر فرهنگی و ادبی ایران سخنرانی کردند.
بزرگداشت کزازی گرامیداشت فردوسی و شاهنامه است
محمود شالویی، فرنشین انجمن آثار و مفاخر فرهنگی گفت: کیست که استاد کزازی را نشناسد و به او دلبستگی نداشته باشد؟ عشق و دلبستگی استاد به این مرز و بوم، دانش فراوان، لحن شیرین که چون سخن میگوید گویی سعدی و حافظ در این روزگار با ما سخن میگویند. بزرگداشت کزازی گرامیداشت فردوسی و شاهنامه است، گرامیداشت شاهنامه گرامیداشت فرهنگ دیرینه، اصالت و هویت ملی است. امروز در جهان به همین فرزانگان و فرهیختگان شناخته میشویم و از برجستهترین همین فرزانگان کزازی است. ما امسال، سال فردوسی را به مدت ۱۰ روز و روز حافظ را به مدت یک هفته و بیشتر برنامههای ادبی را از زمان یک روزه سالنما به چند روز بالا بردیم.
سرودههای کزازی بسیار شنیدنی است
مهدخت معین، فرزند استاد محمد معین و استاد بازنشسته دانشگاه علامه طباطبایی گفت: دست مریزاد میگویم به خنیاگر گرامی استاد کزازی. در طی چهل و چندسالی که با کزازی آشنا هستم بسیار از این استاد آموختهام. هر دو فرزندم بهگونهای شاگرد کزازی بودند. چند مقاله در حافظپژوهی در مجله بخارا منتشر کردم که به کتابهای منتشر شده کزازی درباره حافظپژوهی مراجعه کردم. جملهها در زیبایی به نوعی پیچیده است که به زیبایی آثار میافزاید. کتابهای کزازی بنمایه بسیاری از مقالات من و بسیاری دیگر بوده است؛ کتابهایی که در زمینه حافظپژوهی و شاهنامهپژوهی هستند. استاد طبع شعری نیز دارد و سرودههای وی بسیار شنیدنی است. سفرنامههای کزازی نیز کشش دارد، واقعی است و شما را دقیقاً به همان سرزمین میبرد.
آثار گرانسنگ کزازی در زمینه شاهنامهپژوهی و حافظشناسی
محمدحسن حسنزاده نیری، مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی نیز در سخنانی گفت: تصویر هر کسی را در آیینه آثار او میتوان دید. یکی از نامورترین تعریفهای وجود در فلسفه این است که وجود را از آثار وجود میشناسی یعنی اگر اثری نداریم وجودی نداریم. بنابراین وقتی از آثار صحبت میکنیم گویی بخشی از او را به خوانندگان معرفی میکنیم. آثار و نشانههای کزازی هم متنوع و هم متعدد است.
نخستین اثر، خانواده گرامی، فرزندان برومند و تحصیلکرده و مفید برای ایران و جهان، بانو سیمیندخت بانوی گرامی کزازی که همه هستی خویش را فدای خانواده کرده است. دومین دسته شاگردان استاد هستند. وجود و ذهن استاد به شاگردانش انتشار یافته و جاودانه خواهد ماند. من از نخستین شاگردان استاد هستم. از استاد پیروی میکنم و به این پیروی مباهات میکنم. سومین دسته از آثار استاد آثار مکتوب هستند. تنها برخی قلمروهایی که استاد در آنها قلم زده است؛ شاهنامهپژوهی، حافظشناسی، خاقانیپژوهی، ایرانشناسی، شعر، سفرنامهنویسی و ترجمه آثار گرانسنگ جهان به فارسی و بسیاری دیگر است.
حسنزاده بیان کرد: کزازی همیشه به قلهها میپردازد و امثال سعدی، حافظ، فردوسی، خاقانی و بزرگان این چنینی را مورد بررسی قرار داده است. همه رویه و همه سویه به متن میپردازد و از هیچ نکتهای غافل نمیشوند و به همه جنبهها از جمله واژهشناسی و زیباییشناسی میپردازد. چهارمین دسته، وجود خود استاد کزازی است. استاد ذهنی بهسامان دارد. تمام ساحتهای وجودی کزازی از جمله افکار و آرزوها با یکدیگر هماهنگ است و همه اینها با ساخت بیرونی یعنی رفتار و کردار هماهنگ است و این همان صداقت است. آنچه از قلم او برداشت میکنیم همان چیزی است که در رفتار او میبینیم.
کزازی محصول شاهنامه است
روحالله هادی، استاد دانشگاه تهران و از شاگردان کزازی نیز گفت: ما امروز جمع شدیم تا با افتخار یکی از فرزندان ایران را بشناسیم و بزرگ بداریم. کزازی محصول شاهنامه است. سراغ خاقانی رفتن وقتی هیچ شرحی درباره او نبود کار بسیار دشوار و ارزشمندی است. شمار استادانی که به بلاغت فارسی میپردازند از انگشتان دو دست کمتر است و نکته دیگری که در چشم من استاد را یه این درجه از بزرگی رسانده این است که هیچ حوزهای در زبان و ادبیات فارسی وجود ندارد که کزازی در آن وارد نشده باشد و کار نکرده باشد. در همه این حوزه وارد شد و سرافراز بیرون آمد. وی فضل و فضیلت را باهم دارد. برای کزازی ایران بهشت است؛ در جهانی که او برای خود ساخته بهشت یعنی ایران فرهنگی و تاریخی. او ذوق خودش را در سروده و نثر هم نشان داده است، در لحظه شعر میگوید. او میر ایران و زبان فارسی و فرهنگ ایرانی است. کزازی بیش از عمر خود زیسته است.
در ادامه مراسم کیخسرو دهقانی شاهنامهخوانی کرد و سپس مصطفی سلطاننژاد، پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی از شوخ طبعی استادکزازی سخن گفت و با لحن گفتاری میرجلالالدین کزازی شوخی کرد و به بیان خاطره پرداخت.
ایران به راستی سرزمین دلرباست
در ادامه مراسم پس از اهدای تندیس و لوح تقدیر و هدایایی به میرجلالالدین کزازی، این چهره پیشکسوت زبان و ادبیات فارسی در سخنانی گفت: به راستی نمیدانم چه میباید گفت در برابر این همه مهربانی و شور و شراب و این مایه گرمخویی و بزرگواری که من از شمایان میبینم در این بزم بهین و بهآیین؟
بارها گفتهام من کاری برای ایران نکردهام و شما به پاس این سرزمین سپند اهورایی مرا دوست میدارید و ارج مینهید. آنچه برای ایران کردهام، نخست به پاس خویشتن بوده است. کاری بوده که هر ایرانی راستین میباید کرد. من باور خویش را در خویش سنجه گرفتهام. آنان من را واداشتهاند و ناگزیر گردانیده اندکی درباره سرزمین ورجاوند بیمانند، این گاهواره فر و فروغ و فرزانگی و سرزمینی که به نظر دانشوران در فرهنگ و هنر در جهان بیهمتاست و شکوفاترین و درخشانترین کانون فرهنگی جهان است، بنگارم.
سرزمین ایران به راستی سرزمین دلرباست و بسنده است به فرهنگ ایرانشناسی نگاهی بیندازید که هزار تن در گوشه جهان زندگیشان را در کار شناختن و شناسانیدن ایران کردهاند. بارها گفتهام ایران را دهش ایزدی میدانم. اگر به داد در خویشتن بنگرم، در آنچه کردهام شرمسار میشوم، خود را شایسته این مایه مهر و مردمی نمیدانم.
من به هرجای سرزمین میروم، حتی روستاهای دور با گرمخویی و مهربانی پذیرای من میشوند. این جادوی ایران است. هرکسی با این سرزمین پیوند داشته باشد، نه تنها نزد ایرانیان، نزد جهانیان، جهان فرهیخته و دانشآموخته و نیکاندیش و جهان خردمند گرامی است. من ایران را شیفتهوار دوست میدارم زیرا اندکی آن را میشناسم، هرکسی ایران را بشناسند به ناچار دل بدان میبازد. این بزم پرشور و بهآیین درست است به نام من است اما به پاس ایران برگزار شده است.
این استاد پیشکسوت زبان و ادبیات فارسی با تاکید بر پاسداشت محیط زیست گفت: همه ما تبهکاریم بیآنکه بدانیم. سیاهترین گونه تبهکاری این است که مام خویش را بیازاریم و زمینه نابودی آن را فراهم آوریم مامی که زندگانی ما در گرو اوست مام زمین این گوی گرامی گردان که در پردههای سپهر هزار سال است میگردد ما بر این مام ستم روا میداریم. زمین در نشیب نابودی است ما نشانههای آن را میبینیم.
نیم نگاهی به زندگی استاد کزازی
میرجلالالدین کزازی در دیماه ۱۳۲۷ خورشیدی در شهر کرمانشاه در خانوادهای فرهنگی و فرهیخته زاده شد. خوگیری به مطالعه و دلبستگی پُرشور به ایران و فرهنگ گرانسنگ و جهانی آن را از پدر که مردی آزادمنش و فراخاندیش و مردمدوست بود به یادگار ستاند.
دوره دبستان را در مدرسه آلیانس کرمانشاه گذرانید و از سالیان دانش آموزی با زبان و ادب فرانسوی آشنایی گرفت. سپس دوره دبیرستان را در مدرسه رازی به فرجام آورد و آنگاه برای ادامه تحصیل در رشته زبان و ادب پارسی به تهران رفت و در دانشکده ادبیات فارسی و علوم انسانی دانشگاه تهران دورههای گوناگون آموزشی را سپری کرد و به سال ۱۳۷۰ در این رشته دکتری گرفت.
او افزون بر زبان فرانسوی که از سالیان خُردی با آن آشنایی یافته است، با زبانهای اسپانیایی، آلمانی و انگلیسی نیز آشناست و تاکنون دهها کتاب و نزدیک به دویست مقاله نوشته است و چندی را نیز در اسپانیا به تدریس ایرانشناسی و زبان فارسی اشتغال داشته است. استاد کزازی گهگاه شعر نیز میسراید و نام هنریاش در شاعری «زروان» است.
امیر رهام فرزند استاد کزازی در ورودی انجمن آثار ملی
بنای تاریخی مسکونی امیربهادر در زمان قاجار
برخی آثار استاد کزازی
مرشد خواجهوندی
محمدامیر جلالی، دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی، مجری
استاد دکتر میرجلالالدین کزازی
دکتر شالویی
از راست: کیخسرو دهقانی، صدرخان رییس آیکوم پاکستان، پروفسور سیدحسن امین، دکتر قدمعلی سرامی
دکتر مهدخت معین، فرزند استاد محمد معین
اجرای نقالی از سوی نیکی واحدی
دکتر حسن زاده نیری
دکتر روح الله هادی
کیخسرو دهقانی، شاهنامه خوان
دکتر مصطفی سلطانینژاد
دکتر حبیبی
چهره میانی سیمیندخت دیدهدار، همسر استاد کزازی
استاد کزازی
خسروی کارخانهدار کاغذ سنگی، تولید برای حفاظت از محیط زیست
راهروی اندرونی و بیرونی بنای تاریخی
فرتور از همایون مهرزاد است.
2393