آدینه 4 خردادگان 1403 با توجه به هماهنگی از پیش انجام شده، بسوی «شیان لینگ» (کمتر از 100 کیلومتری شهر شیان) به همراه یک مترجم راه افتادیم. هماهنگی بیمانند، دوستی همیشگی، کمترین بهانهای بود که شخص رییس موزه و معاونان در درب ورودی (اصلی) مهمان نوازی فرموده و در تمام ساعات بازدید تا ناهاری بیادماندنی بنده را شرمنده کردند؛ اما این گزارش (نخست) در اینجا به یک نگاره بیادماندنی میپردازد، که یادآور دوستی ژرف و تاریخی دو کشور بزرگ ایران و چین است؛ این اثر، به پذیرش بخش کوچکی از میراث هنری و فرهنگ ایران بر کشور بزرگ و ریشه دار چین به دوره تانگ، با فروپاشی ساسانیان شگفتانگیز، بازمیگردد.
بیگمان خوانندگان نیک میدانند که با تازش تازیان به میهن و خیانتهای سیاه و غمانگیز در عدم پشتی از یزدگرد سوم و دودمانیانش تا خیانتها به میهن، ایران را به دست اعراب داد. با مرگ یزدگرد به سال 651 میلادی دودمان شاهی به فرجام به چین رفت. پیروز، فرزند یزدگرد به همراه دودمانیان و هزاران نوازنده، رقاص، ارتشتاران بلندپایه و…به «چانگ آن» (خمدان: پایتخت) وارد و با استقبال گرم امپراتور گائوزنگ (Lizhi)، امپراتور تانگ، روبهرو شد. ساسانیان باشکوه زرتشتی هم در دین خود آزاد بودند و هم از پشتی سیاسی-ارتشتاری (نظامی) امپراتور چین برخوردار شدند. آتشکدههای زرتشتی در دوره تانگ، تا به لشکرکشی پیروز به ایران با پشتی امپراتور، کمترین گواهی این سخن است. کوتاه سخن اینکه، مهاجرت سیاسی به چین، برخلاف مهاجرت دینی به هند، سرفصلی نوترین در پیوندهای دوسویه شد؛ هنر و فرهنگ ایرانی چنان بر آن کران اثرگذار افتاد که مرزهای ژاپن و سیلا را نیز به لرزه انداخت.
نگارنده در یادداشت کوتاه زیر به معرفی اثری در موزه «شیان لینگ (Qianling Museum)» میپردازد که به گمانی در ایران یا دیده نشده (که بنده ندیدهام) یا بسی کم دیده شده است. یکی از میراث ساسانیان در دربار تانگ، بدون هیچ گمانی «بازی چوگان» بوده است. بازی چوگان، بازی کهنیک ایرانی در جای جای متون و میراث کهنسال پارسی قابل فهم است.
امپراتور فقید یعنی گائوزنگ، دارای فرزندان و نوههایی بوده است که آنان نیز به ایران و میراث باشکوه ساسانی عشق ورزیدند و نیاکان غربتنشین ما را، بسی در جای خود نشاندند. نگارنده ترجیح داده است تا از آرامگاه فرزند (دوم) آن شاه و شهبانوی نامدارش سخن بگوید.
با وجود این، آرامگاه (ها) در «شیان لینگ» در زیر زمین (به مانند سردابه) قرار دارند. همه آرامگاهها بر روی بازدیدکنندگان باز نیست. آرامگاه شاهزاده «ژانگ هوآی ( Zhanghuai: 653-684 AD.)»، با راهروی بلندی به بلندای بیش از 82 متر (با شیب تند) از سطح زمین ما را به سوی انتهای این تونل برد که آرامگاه در فرجام آن قرار داشت. به دلیل وجود رطوبت و عدم کنترل دما در گذشتهها، نقاشیها به شدت آسیب و از همین روی کارشناسان با دقت بیمانند، آنها را به موزه منتقل کرد اما رونوشت (:کپی) آنها در همان محل و به مانند ساختار اصلی نگه داشته شده است. در دو طرف به ویژه سمت چپ ورودی، نگارهای به بلندای بیش از پنج متر به بازی چوگان پرداخته است. هر چند ما در ایران با چنین نگارههای رنگی به دوره ساسانی روبهرو نیستیم اما به یاری میراث دوره تانگ با آن آشنا میشویم. این نگاره بس زیبا و زنده یادآور: چگونگی نشستن بر اسب، گرفتن چوب چوگان، شکل آن، هجوم برای توپ، ساختار چوب چوگان، رنگ، توپ بازی، بازیکنان، اسب، رنگ اسبان دو تیم، میدان بازی و … است.
نگارنده سه عکس زیر (با حق کپی رایت) زیر را با خوانندگان این یادداشت کوتاه به اشتراک میگذارد.
راهروی (تونل) ورودی
رنگ اسبها و چگونگی یورش برای توپ بازی
شکل چوب چوگان و بازیکنی که با قدرت تمام به سوی توپ یورش میبرد
به فرجام، نگارنده با تحسین فردوسی بزرگ و دیگر ستارگان ادب ایرانزمین، به نمونهای از توصیف چوگان در «کوش نامه» از «ایرانشان بن الیالخیر» میپردازد که کار سترگش با چین درهم آمیخته است:
- به میدان چو گوی اندر انداختند / ز هر سو سواران بدو تاختند
- ز چوگان چنان داد پرتاب گوی / که نیز آبتین را ندیدند روی
- چنان گوی بر چرخ پرواز کرد / که با ماه گفتی همی راز کرد…
ما ایرانیان باوری داشتیم یا داریم که: «دوست آن بود که به سختی و تنگی دستگیر دوست باشد». به فرجام سخن، به احترام «امپراتور گائوزنگ» کلاه از سر برمیدارم و برای آنچه که در حق نیاکان پر فر و شکوه غربتنشین ما کرد، به احترام میایستم.
داریوش اکبرزاده – چین، 5 خردادگان 1403
*دکتر داریوش اکبرزاده هموند (:عضو) هیات علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی،
فرتورها رسیده است.
4090