لوگو امرداد
نشستی درباره‌ی برگ‌های پراکنده‌ی شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی

نگاره‌هایی در آغوش باد!

رونمایی از کتابی درباره‌ی نگاره‌های (:مینیاتورهای) بازمانده از شاهنامه‌ای کهن که اکنون برگ‌های آن در سرتاسر جهان پراکنده است، دوستداران فرهنگ و هنر ایران را با یکی از کهن‌ترین تصویرگری‌های ایرانی (مکتب تبریز) آشنا کرد. ابوالعلاء سودآور، هنرشناس نامدار ایرانی، که سال‌ها درباره‌ی نگاره‌های این شاهنامه جست‌وجو و پژوهش کرده است، سخنران نشست «رونمایی کتاب شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی» بود.  
شاهنامه‌هایی که در سده‌های هفتم و هشتم مهی در روزگار ایلخانان مغول ، در ایران، نوشته و پرداخته شده‌اند به‌سبب نگاره‌هایی که دارند، از ارزش و اهمیت هنری بسیاری برخوردارند و خواستاران پُرشماری در نزد مجموعه‌داران دارند. در سده‌های گذشته نیز چنین شاهنامه‌های تصویری‌داری به دربارهای شاهی فرستاده می‌شد و هدیه‌ای گران‌بها به‌شمار می‌رفت. شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی (که به نام «شاهنامه‌ی دموت» نیز آوازه دارد) یکی از مهم‌ترین ِ این‌دست شاهنامه‌هاست که شوربختانه برگ‌هایش پراکنده شده است و اکنون همه‌ی آن در دست نیست. این شاهنامه در زمان پادشاهی سلطان ابوسعید بهادرخان ایلخانی (درگذشته‌ی 736 مهی) در کارگاه هنری تبریز و به‌ خواست وزیر دانشمند او –خواجه رشیدالدین فضل‌اله همدانی- به دستیاری شماری از هنرورزان ایرانی خوشنویسی و نگارگری شده است.
داستان پراکنده شدن آن شاهنامه چنین است که در سال 1910 میلادی، کشیشی فرانسویی به نام «ژرژ ژوزف دِموت» شاهنامه‌ی ایلخانی را به‌دست می‌آورد و با تصمیمی نابخردانه، آن را برگ‌برگ می‌کند و با ازمیان بردن متن شاهنامه برگ‌های نگاره‌ای آن را به چندین مجموعه‌دار و موزه‌ی جهان می‌فروشد! بدین‌گونه دموت یکی از شاهکارهای بی‌مانند هنر ایران را ویران می‌سازد. امروزه برگه‌هایی از این مجموعه را در موزه‌ی کیلولند اوهایو (آمریکا)، متروپولیتن (نیویورک)، دانشگاه هاروارد (آمریکا)، موزه‌ی بریتانیا، موزه نلسون اتکینز (آمریکا)، موزه‌ی هنرهای زیبای بوستون (آمریکا)، موزه‌ی لوور (فرانسه)، موزه‌ی رضا عباسی (تهران) و چند مجموعه‌ی خصوصی دیگر، می‌توان یافت.
ابوالعلاء سودآور- استاد هنرشناس ایرانی- چندین سال پیش با بررسی‌ای دانشورانه و زمان‌بَر، جُستاری درازدامن به زبان انگلیسی درباره‌ی شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی نوشت و در یکی از مجله‌های علمی آمریکا چاپ کرد. اکنون کیانوش معتقدی و علی‌رضا بهارلو آن جستار را همراه با چاپ رنگی همه‌ی نگاره‌های شاهنامه‌ی ایلخانی به فارسی برگردان و در کتابی پُربرگ منتشر کرده‌اند. نشست «رونمایی کتاب شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی» درباره‌ی همین کتاب و شاهنامه‌ی دموت بود که با سخنرانی سودآور و یکی از مترجمان برگزار شد.

سندی در شناخت هویت ایرانی
پیش از سخنان سودآور، کیانوش معتقدی (یکی از مترجمان کتاب یادشده) به معرفی کوتاهی از کتاب سودآور و شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی پرداخت. او در آغاز گفت: «شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی یکی از مهم‌ترین سندهای هویتی، تصویری و نسخه‌نگاری در ایران است. تا پیش از این نمونه‌ی ویژه، شاهنامه‌ی مصور دیگری به دست‌ ما نرسیده است. این سخن بدین معنا نیست که پیش از آن شاهنامه‌ی مصوری وجود نداشته؛ بی‌گمان سنت تصویرگری مهمی در ایران بوده است که سبب شده در ادامه‌ی آن چنین شاهکاری از هنر (شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی) آفریده شود. با این همه، دستنویس‌های تصویری اندکی از دوره‌ی پیش از ایلخانان در دست هست. از این‌رو چاپ نگاره‌های شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی کاری مهم و تعیین‌کننده بوده است و آغاز حرکتی در جهت پژوهش‌های شاهنامه‌نگاری و نسخه‌شناسی، دانسته می‌شود».
او سپس درباره‌ی شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی و سرنوشت آن گفت: «این شاهنامه تا دوره‌ی قاجار در ایران بود. سپس دلالی به نام ژرژ دموت آن را خریداری می‌کند و در کاری ناگوار، آن را ورق‌ورق می‌کند و مینیاتورهایش را به کتابخانه‌ها و موزه‌ها می‌فروشد. برای نخستین‌بار است که کوشیده‌ایم 72 نگاره‌ی به‌جامانده از این شاهنامه را در کتابی چاپ کنیم».
معتقدی درباره‌ی اهمیت کار و پژوهش ابوالعلاء سودآور افزود: «ایشان برای نخستین‌بار دریافت که گروهی از هنرمندان نگارگر و نقاش به سرپرستی خواجه رشیدالدین فضل‌اله همدانی –وزیر ایلخانان- شاهنامه‌ای را فراهم کرده‌اند که نگاره‌های آن هم داستان‌های شاهنامه را تصویر می‌کند و هم تاریخ مغول را؛ تا بدین‌گونه حامیان این نسخه (فرمانروایان مغول) بتوانند با شاهنامه‌پردازی مشروعیت سیاسی به‌دست آورند. از آن زمان به این سو است که سنت تازه‌ای در شاهنامه‌نگاری پایه‌گذاری می‌شود و در زمان‌های پس از آن نیز ادامه می‌یابد؛ آن‌چنان که در دوره‌ی تیموری شاهنامه‌ی بایسنقری را داریم و در دوره‌ی صفوی شاهنامه‌های تصویری بسیاری».

باستان‌گرایی نگاره‌های شاهنامه‌ی ایلخانی
معتقدی در ادامه افزود: «آقای سودآور دریافتند که نگاره‌های شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی دارای دو معناست: یکی روایت داستان‌های شاهنامه است و دیگر روایت تاریخی‌ای از ایلخانان مغول. کار شگفت‌آور ایشان آن است که همه‌ی منابع مغولی را دیده‌اند و به نوشته‌های تاریخنگاران ایرانی و چینی نیز توجه کرده‌اند تا بتوانند 52 نگاره‌ از آن را تحلیل کنند».
معتقدی در پایان سخنانش گفت: « شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی تصویری از شرایط سیاسی ایران ِ عصر ایلخانان مغول است و نشان می‌دهد که مغولان با آن شتاب و سنگدلی‌ای که وارد جهان ایرانی شدند، چگونه در دوسه نسل بعد از پشتیبانان فرهنگ و هنر ایرانی می‌شوند. این شگفتی هنر و فرهنگی ایران است که توانسته است حتا مغولان را مغلوب خود کند و آن‌ها را برانگیزد که پشتیبان فراهم آوردن شاهنامه‌ای مینیاتوری شوند. از سوی دیگر، مضامین و نقش‌مایه‌هایی باستانی و به‌ویژه ساسانی درنگاره‌های شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی هست که می‌توان آن را گونه‌ای باستان‌گرایی در نگارگری دانست».

شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی تبلور هنر ایران است
ابوالعلاء سودآور، هنرشناس نام‌آور، سخنران دیگر این نشست بود. او در آغاز گفت: «در چندهزار سال تاریخ، در دو سوی قاره‌ی آسیا دو اَبَرقدرت وجود داشته است که هم قدرتی اقتصادی و نظامی بوده‌اند و هم قدرتی فرهنگی و هنری. آن دو، یکی تمدن ایران بود و دیگری تمدن چین».
این سخنران سپس درباره‌ی چگونگی آشنایی و پژوهش‌اش درباره‌ی شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی، گفت: «در سال 1975 میلادی در آمریکا بودم و جوانان و بچه‌های ایرانی‌ای را می‌دیدم که جز بدگویی سخنی از ایران به گوش‌شان نخورده بود. درصدد برآمدم کاری کنم که آن‌ها با فرهنگ سرزمین‌شان آشنا شوند. رفتم موزه‌ی لس‌آنجلس و آقای لنز، رییس بخش باستانی و اسلامی موزه را دیدم و گفتم می‌خواهم درباره‌ی هنر ایران نمایشگاهی در این‌جا برپا کنم. او پذیرفت. تا آن‌که هفت سال بعد نمایشگاهم با عنوان “سیری در فرهنگ ایران” برپا شد. این نمایشگاه همزمان شد با کاری که یکی از دوستانم درباره‌ی فرهنگ ایران می‌خواست انجام دهد. او هم نمایشگاهی درباره‌ی هنر تیموری برگزار کرد. هرچند کسانی از ایرانیان لس‌آنجلس بودند که به او خُرده گرفتند که چرا به‌جای کوروش و داریوش، سخن از تیموری می‌گویی که آدم خونخواری بود؟! همین سبب شد که من بکوشم هنر مینیاتور را که این همه ستایش غربیان را برانگیخته است، بیشتر بشناسانم و بگویم که هرچند مقداری از این هنر از چین آمده، اما تبلور هنر ایرانی است و مغول‌ها به پیشرفت آن کمک کرده‌اند. قرار شد در این‌باره سخنرانی کنم».

ناخوشنودی پژوهنده‌ای انگلیسی‌ و سنگ‌اندازی او
سودآور ماجرای سخنرانی‌اش را درباره‌ی هنر مینیاتور ایرانی و نگاره‌های شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی چنین بازگو کرد: «دو سال روی این موضوع کار کردم تا آن ‌که آقای جولین ریبی که در آکسفورد مجله‌ای علمی درباره‌ی هنر اسلامی منتشر می‌کرد، به موضوع پژوهشی من علاقه‌مند شد و از من خواست در این‌باره سخنرانی کنم. چون می‌دانستم این موضوع برای انگلیسی‌ها ناخوشایند است و آن‌ها چنین پژوهش‌هایی را تنها در حیطه‌ی کار خود می‌دانند، کتابچه‌ای نوشتم که در آن برای هر نگاره‌ی شاهنامه‌ی ایلخانی استدلالی مفصل نوشته شده بود. این کتابچه را در چندین نسخه چاپ کردم و با خود بُردم. غافل از این که در پشت پرده، پرفسور سوانس که خودش را بزرگ ِ پژوهش‌های مغول‌شناسی در دنیا می‌دانست، از سخنرانی من ناخوشنود است و به او برخورده است که چرا بی‌اطلاعش نمایشگاهی درباره‌ی هنر مینیاتور برگزار کرده‌اند. رییس جلسه هم آقای چارلز ملویل بود. هنوز 10 دقیقه از سخنرانی‌ام نگذشته بود که به بهانه‌ای حرفم را قطع کردند و برنامه‌ای چیدند تا سخنانم را بی‌پایه بدانند؛ حتا آقای سوانس پرخاش کرد و گفت که سخنان تو اعتباری ندارد و اگر هم پنجاه نمونه بیاورَی من قبول نمی‌کنم و نمی‌پذیریم! بدین‌گونه کمر به نابودی من بستند! اما خوشبختانه آقای ریبی پافشاری کرد که سخنانم را بنویسم و او در مجله‌اش منتشر کند. من نیز چنین کردم و با دیدن همه‌ی متن‌های مغولی و مطالعه‌ی آن‌ها و متن‌های تاریخی ایرانی، پیوند نگاره‌ها را پیدا کردم و مقاله‌ام در آن‌جا چاپ شد و همین است که اکنون برگردان آن در ایران منتشر شده است».
سودآور در ادامه با اشاره به نگاره‌ی «برگزیدن مهران‌ستاد شاهدخت چینی را به همسری انوشیروان» که یکی از تصویرهای شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی است، افزود: «موضوع این نگاره در شاهنامه، فرستادن سفیری است از طرف انوشیروان به دربار چین تا شاهدختی را برای او خواستگاری کند و بدین‌گونه روابط ایران و چین استوارتر شود. با بررسی کتاب “جامع‌التواریخ” خواجه رشیدالدین فضل‌اله همدانی دریافتم که شاهزاده‌خانمی به نام کوکاجین در دربار قوبیلای قاآن در چین زندگی می‌کرده که او را به ایران می‌فرستند تا به همسری ارغون‌خان –فرمانروای ایران- درآید. اما زمانی که کوکاجین را به ایران می‌آورند، ارغون مُرده بود. پس او را به همسری پسر ارغون –غازان‌خان- درمی‌آورند، این سنتی مغولی بود که همسر پدر به ازدواج پسر درمی‌آمد. بدین‌گونه ارتباطی را میان نگاره‌ی شاهنامه (خواستگاری شاهدخت چینی برای انوشیروان) و آوردن کوکاجین از چین و ازدواجش با فرمانروای مغول، می‌یابیم».

رستم در جامه‌ی امپراتور چین!
سودآور در ادامه با اشاره به نگاره‌ی «کشتن رستم شغاد نابرادر را» که یکی از مینیاتورهای شاهنامه‌ی ایلخانی است و اکنون در موزه‌ی بریتانیا نگهداری می‌شود، پیوند آن را با تاریخ ایلخانان چنین دانست: «این، تصویری کلیدی است. در زمان نگارگری شاهنامه در کارگاه رَبع رشیدی خواجه رشیدالدین فضل‌اله، متوجه می‌شوند که این داستان شاهنامه شباهتی با یکی از رویدادهای مغولان دارد، و آن چنین بوده که زمانی که قوبیلای‌قاآن امپراتور کل مغول می‌شود برادر کوچکش با او مخالفت می‌کند. آن دو رودرروی هم قرار می‌گیرند و پس از جنگ میان دو لشکر، برادر کوچک‌تر اسیر می‌شود او را در قفسی می‌اندازند که تیغ‌تیغ بوده است. پردازندگان شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی درمی‌یابند که این رویداد با داستان مرگ رستم همانندی مستقیم دارد. چرا که رستم نیز به‌دست نابرادر –شغاد- در چاهی می‌افتد که آکنده از شمشیرهای بُرنده بود. بنابراین زمانی که این تصویر را در شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی می‌گذارند، به رستم لباس امپراتور چین را می‌پوشانند.
سودآور به نگاره‌ی دیگری از شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی اشاره کرد که در آن تصویر دقیقی –حماسه‌سرای روزگار سامانی- و کشته‌شدن او آمده است. سودآور این نگاره را از آن سبب که تصویری خیالی از شاعر را به‌دست می‌دهد و کاری نوآورانه است، درخور اهمیت دانست. در این نگاره هم نگارگران کارگاه رَبع رشیدی کوشیده‌اند جهان سلطنتی ایلخانان را نمایش بدهند.
سودآور در پایان سخنانش خوشنویس اصلی شاهنامه بزرگ ایلخانی را هنرمندی به نام عبداله صیرافی نام بُرد و ویژگی هنر او را در بازی با نقطه‌ها دانست و این را درخور ارزش هنری قلمداد کرد. او سپس به نقش مهم خواجه رشیدالدین فضل‌اله همدانی در پدیدآوردن شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی توجه داد و گفت: «در ایران نقش وزیران و دیوانیان بسیار مهم بوده است. در دوره‌ی ایلخانی نیز وزیران ایرانی مغولان خونخوار را به سمت فرهنگ و هنر ایران جلب کردند و از آن‌ها عاشقان این فرهنگ ساختند. چون این وزیران هم ادیب بودند، هم پشتیبان فرهنگ و هم این‌که می‌خواستند سرمایه‌گذاری کنند و چنین شاهنامه‌ی گران‌بهایی را نقش بزنند».
در آغاز نشست رونمایی کتاب شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی، رکنی، از مسوولان موزه و کتابخانه‌ی ملک، در سخنان کوتاهی رونمایی از این اثر و چاپ نگاره‌های شاهنامه‌ی ایلخانی را رویدادی مهم دانست و بدین نکته اشاره کرد که می‌توان از چگونگی پدیدآمدن شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی و نیز پراکنده شدن نگاره‌های آن فیلم‌ها و مستندهای جذابی ساخت؛ کاری که در همه‌ی جهان درباره‌ی آثار هنری‌شان انجام می‌دهند و ما از آن غافل هستیم.

آیین «رونمایی کتاب شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی» پسین سه‌شنبه یکم آبان‌ماه 1403 خورشیدی در تالار اجتماعات موزه و کتابخانه‌ی ملک با باشندگی شماری از دوستداران هنر و فرهنگ ایران برگزار شد. رونمایی از برگردان فارسی کتاب ابوالعلاء سودآور درباره‌ی شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی، پایان‌بخش این نشست و سخنرانی پُربار آن بود.

1 64 2 64 3 63 4 59 5 58 6 54 8 49 9 50 10 51 11 49 12 46 13 42 14 39 15 36 16 37 17 34 18 31 19 34 20 30 21 29 22 26 23 22 24 22 25 22 26 17 27 16 28 15

فرتور از مهربان افسر کشمیری است.
6744

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

یک پاسخ

  1. با درود و سپاس از کوشش‌های دست اندکاران تهیه این اثر ارزنده و توضیحات سخنرانان در این خصوص، خوب بود اشاره ای هم به شاهنامه شاه طهماسبی می شد، که آن هم آنطور که خوانده ام با تصاویر بسیار زیبا و گویایی تزئین شده بوده و بدبختانه به همان سرنوشت برگ برگ شدن و پراکنده گشتن آن برگها در موزه های گوناگون یا کلکسیونهای این وآن دچار شده است. البته این نکته هم شایان بررسی است که آیا تصاویر آن شاهنامه به نحوی تحت تاثیر تصاویر این شاهنامه قرارگرفته است یا نه. شاد باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-09-18