چهارشنبهسوری را میتوان نخستین جشن سال نو دانست كه پیش از فرارسیدن سال نو برگزار میشود و برپایی آن نشانهی استقبال از سال نو و به پایان آمدن سال كهنه است.
برپایی این جشن در چند صد سال گذشته، در گوشه و كنار این مرز و بوم اهورایی به همراه آداب و رسومی ویژه كه هر كدام نشان از باوری كهن دارد، آن را درخور اندیشیدن و توجه میسازد. از آداب و رسوم آن میتوان فالگوشنشینی، كوزهشكنی، قاشقزنی، شالاندازی و بختگشایی را نام برد.
از دیرباز، زرتشتیان بهویژه در یزد و روستاهای پیرامون آن و در واپسین ساعتهای سال كهنه و پیش از دمیدن آفتاب، در روز اورمزد و فروردین ماه (پس از اسلام و در گاهشماری بدون كبیسه) به آتشافروزی بر بام خانه، آن هم بر بلندترین جای بام میپردازند. بر پایهی دیدگاه پژوهشگران و اندیشمندان، این كار نشانگر استقبال از فروهر نیاكانِ درگذشته است و این آتشافروزی با برپایی آتش در شب چهارشنبهی پایان سال نمیتواند بیارتباط باشد، هرچند دگرگونیهایی در شیوه و باور به برگزاری آن رخ داده است.
1- چهارشنبهسوری، باورهای عامه، واژهشناسی
چهارشنبهسوری آیینی است كه اكنون در شب واپسین سهشنبهی سال خورشیدی برگزار میشود (اینگونه نامگذاری به اشتباه وارد فرهنگ ما شده است. برای نمونه؛ مردم به پنجشنبه شب میگویند، شب جمعه!؟، كه این اشتباه است، زیرا در ایران آغازِ شبانهروز همزمان با برآمدن خورشید و آغاز روشنایی بوده است، در حالیكه در فرهنگ عرب چون آغازِ شبانهروز با غروب آفتاب و آغاز تاریكی است، پس ابتدا شب جمعه و سپس روز جمعه را خواهیم داشت) و با آتشافروزی و پریدن از روی آتش و گفتن چامهای(:شعری) با درونمایهی «سرخی تو از من و زردی من از تو» انجام میگیرد.
توضیح واژگانی چهارشنبه سوری به این گونه است كه؛ واژهی چهارشنبه كه یكی از روزهای هفته بوده و چنانكه در كتاب «المحاسن و الاضداد» نوشتهی «جاحظ بصری» آورده شده: (والاربعا یوم ضنك و نحس) یوم الاربعا (چهارشنبه) در ادبیات عرب نحس و شوم دانسته شده است و همچنین در گفتهها و پندارهای عامیانه نیز چهارشنبه نامبارك خوانده شده، كه حتا سفر و عیادت مریض نیز در این روند بد پنداشته شده و منوچهری در اینباره سروده است:
چهارشنبه كه روز بلاست، باده بخور به ساتكین می بخور تا به عافیت گذرد
بر پایهی پندار عامیانه، این آتشافروزی شب چهارشنبه برای سپردن درد و غم و نامباركیهای سال كهنه به آتش و آغاز سالی نو بدون درد و غم، با گرفتن سرخی و تندرستی و بیآلایشی از آتش انجام میشده و این خود از چامهای كه برخی هنگام پریدن از آتش بر زبان میآورند، پیداست. باور به نحوست این شب، چنان رسوخ یافته كه در برخی جاهای ایران از جمله نوروزآباد ایلام، كاشان و تویسركان، چهارشنبهسوری را در واپسین چهارشنبهی ماه صفر برگزار میكنند (بر پایهی گاهشماری قمری). كه این خود شاید همان دلیل نحس بودن چهارشنبه در ادبیات عرب را موجه نماید، ولی هنگامی که در واپسین چهارشنبهی سال در گردش خورشیدی برگزار میشود، نمیتواند دلیل این برگزاری تنها این باور باشد (به نظام گردشی ماهها درگاهشماری قمری توجه شود).
دستهای نیز آتشافروزی شب چهارشنبه را به قیام مختار ثقفی، از مدافعان نهضت امام حسین(ع) نسبت میدهند و باور دارند او هنگامی که از زندان رهایی یافت به خونخواهی امام حسین(ع) و یارانش بهپا خاست و برای اینكه موافقان را همراه كند به شیعیان گفت شبی ویژه بر بام خانهی خود آتش افروزند و این شبِ آتشافروزی همزمان با چهارشنبهی پایان سال بود كه پس از آن مرسوم شده است (عقاید ورسوم عامه مردم خراسان، تالیف شكورزاده ابراهیم، بنیاد فرهنگ ایران، تهران 1346).
اما چنانكه میدانیم چهارشنبه در گاهشمار ایرانی جایی نداشته و پس از چیرگی اعراب پدید آمده است. دیدگاهی كه در اینباره مطرح است و روانشاد دكتر بهار بدان اشاره میكند، این است كه چهارشنبه در پیوند با اعراب نیست و این «چهار» مطرح شده در چهارشنبه مهم است. وی آن را اشارهای به چهار فصل سال میداند و اساس آن را استورهای میپندارد که برپایی آتش، نشان از استقبال گرما و گرم شدن زمین وهوا دارد و سرخی، دلیل انرژی و حركت بوده و پس از جشن سوری خواب زمستانی به كنار میرود و فصل كار و انرژی و حركت میرسد (ازاسطوره تا تاریخ؛ بهار، مهرداد؛ نشرچشمه 1381).
اما دربارهی واژهی «سوری» چنانكه میدانیم در ادبیات فارسی به رنگ سرخ و هر چیز سرخ رنگ گفته میشود و گل سوری و میسوری به گل سرخ و می سرخرنگ گفته میشود (فرهنگ عمید، عمید حسن، انتشارات امیركبیر، چاپ 1369) و واژهی سوری به احتمال بسیار از واژهی «سوخرَ» اوستایی گرفته شده است كه برابر با واژهی سرخ فارسی نو است. در اوستا هر كجا «R» وجود داشته باشد انتظار قلب و جابهجایی حرفها را در واژگان داریم و بر این پایه «سوخرَ» برابر سرخ قرار میگیرد و برابرنهادِ پهلوی آن «سوریك» است به چَم(:معنی) سرخ كه «سور» برابر سرخ و «ایك» پسوند صفتساز است. این سرخ یا سور بیارتباط با چهارشنبه سوری نیست كه زمان آتشافروزی و رقص شعلههای قرمز رنگ آتش است. شایان گفتن است كه بر پایهی نوشتهی دكتر روحالامینی (آیین و جشنهای كهن در ایران امروز، انتشارات آگاه 1376) هنوز در برخی بخشهای ایران مانند اصفهان، چهارشنبهسوری را «چهارشنبه سرخی» نیز میگویند.
2- دیرینگی چهارشنبهسوری
چهارشنبهسوری را برخی در پیوند با جشن نوروز به چَم «باززایی طبیعت» دانسته و كار به ایرانی بودن آن نداشته و نوروز را نه سنتی ایرانی، كه بینالنهرینی یا دستکم بومی آسیای غربی و یا بومی خود ایران پیش از کوچ آریاییان میدانند و چنانكه گفته شد، باور دارند جشن چهارشنبهسوری برای استقبال از گرما انجام میپذیرفته است. برخی دیگر آنرا به همراه جشن نوروز، جشنی ایرانی میدانند و دلیلهایی بر برگزاری آن پس از اسلام از كتاب «تاریخ بخارا»، نوشتهی ابوبكر محمدبن جعفر نرشخی (درگذشته در سدهی چهارم مهی) آوردهاند كه امیر منصوربن نوح سامانی در سال 350 مهی (سدهی چهارم مهی) جشن سوری (چهارشنبهسوری) را بنابر عادت قدیم به جای آورده است.
3- چهارشنبهسوری و زرتشتیان
باید گفت كه زرتشتیان از دیرباز در پایان چَهرهی «هَمَسپَدمَیدیمگاه» و بامداد روز پس از آن (اورمزد و فروردینماه) برای پیشواز از سال نو و در ارتباط با فرود یا بدرقهی فروهر درگذشتگان بر بام خانه آتش میافروختند.
باور كنونی زرتشتیان آن است كه درسپیدهدم روز آتشافروزی، فروهر و روان نیاكان كه پنج روز پنجه یا به عبارتی، با احتساب پنجه بزرگ و پنجهی كوچك ده روز، به دیدار فرزندان و خانه و كاشانهی خویش میآیند و به مأمن خود بازمیگردند و با پاشیدن آب و آویشن پس از آتشافروزی بر پشتبام، هر خانواده به راهنمایی فروهرهای درگذشتگان خویش میپردازد تا به سرای خود فرود آیند و در روزگار خوشی و سال نو در همسایگی اخلاف خود باشند و در جشن فرودینگان (فُرودُگ) كه جشن ویژهی روان و فروهر درگذشتگان است از آنان به صورت همگانی و مفصل سپاسداری میشود. شایان گفتن است كه دراوستا «فرودین یشت، پارهی 49» آمده است:
«فروهرهای نیكِ توانای پاكان در هنگام هَمسپتمدم ازآسمان به سوی زمین فرود آیند و ده شب پیدرپی از برای آگاهی یافتن از بازماندگان در اینجا به سر برند.»
4- دیدگاه اندیشمندان
دكتر ژاله آموزگار باور دارد كه گاه نوروز، گاه فرود آمدن ایزدان به زمین است. از جمله ایزدان مهمی كه در این زمان فرود میآیند ایزد اساطیری رپیهوین (rapihwim- رپیتون) است كه گاه مقدس و سپنتای نیمروز بوده و نیمروز خود زمانی است كه همهی رخدادهای مهم استورهای در آن رخ میدهد. از جمله نیایش اورمزد و آغاز آفرینش، رستاخیز و همپرسگی اُشیدر و اُشیدرماه و سوشیانس، همه در این گاه صورت میگیرد. همچنین رپیتون نام یكی از پنج گاه نیایش در دین زرتشتی است و ایزد تابستان است كه بنابر بخشبندی فصلهای باستانی، تابستان بزرگ از نخستین روز فرودین تا سیام مهرماه ادامه دارد و در این هفت ماه، زندگی زایاست وبا آمدنش گرما و رویش و زایش طبیعت انجام میشود و میتوان برداشت نمود كه با این آتشافروزی به پیشواز این ایزد و ایزدان همراه میروند.
اما روانشاد استاد پورداوود باور دارد كه: آتشافروزی ایرانیان در پیشانی نوروز از آیینهای دیرین است و شك نیست كه افتادن این آتشافروزی به شب واپسین چهارشنبهی سال پس از اسلام رسم شده است، چون ایرانیان شنبه و آدینه نداشتند و همچنین عبارت «جاحظ بصری» نویسنده كتاب «المحاسن والاضداد» را نیز آورده است (آناهیتا؛ پورداوود، ابراهیم؛ انتشارات امیركبیر 1343)
روانشاد دكتر بهار نیز بر این باور است كه آتشافروزی و گذاشتن چراغ در كنار خوراک بر پشتبام به واسطهی جشن آمدن فروهرهاست و تنها به این روش همهی فَروشیها (فَروهرها) میآیند، نه یكتنه، بلكه همه با هم و به یاری هم میآیند و از سیلهای بهاری جلوگیری میكنند و میتوانند اگر دشمنی بخواهد به بازماندگان آسیب رساند او را دفع كنند. جشن بهار را هَمسپدمیدیم مینامیدند كه جشن آمدن فروهرهاست و ایشان میگویند كه در گذشته هرگاه جنگ خیلی مهمی در پیش بود، میكوشیدند كه جنگ را در بهار آغاز كنند چون فرَوَشیها (فروهرها) در بهار به یاری بازماندگان میآیند (كتاب ازاسطوره تا تاریخ؛ بهار، مهرداد؛ نشرچشمه 1381).
دكتر كتایون مزداپور نیز آتشافروزی بر بامها را به هنگام پیشواز از نوروز پیش از بامداد روز اورمزد و فروردینماه را برگرفته از امور سپندینه(:مقدس) دانسته و ریشهی این مراسم را كه در میان زرتشتیان و همچنین در روستاهای گوناگون ایران و حتا بیرون از ایران (روستاهای جنوب كشور رومانی) برگزار میشود را با هم در پیوند میداند و به گونهی كلی جوهرِ اصلی نوروز و جشن نوروز را چون روانشاد دكتر بهار، جشن ستایش و تجلیل از شهادت میداند و «سَمنوی نوروز» و «حلوای سِن» نزد زرتشتیان را از دیدگاه واژگانی از یك ریشه دانسته و آن را گونهای حلوا برای شهید میداند كه در اعتدال بهاری به جهان بازمیگردد (مجموعه مقالات نخستین همایش نوروز؛ پژوهشكده مردمشناسی میراث فرهنگی 1379).
روانشاد استاد فروشی در كتاب جهان فروری (انتشارات كاویان، 1367- ص 43) آورده است «این آتشافروزی درست پیش از آغاز جشن هَمسپثدم یعنی سیصد وشصتمین روز سال كه آغاز روزهای گاهانیك یا پنجهوَه است انجام میگرفته، زیرا ایرانیان برآن بودند كه فروهرهای نیاكان در آغاز این روزها به زمین فرود میآیند و بركت و نیكروزی برای خاندان میآورند. در همین روزها بود كه برای راهنمایی آنان به هنگام آغاز شب در بالای بام یا صحن خانهها آتش میافروختند و مایهی آتش را هم از آتشدان ویژهی خانه فراهم میآوردند تا آنها راه خاندان خود را بازیابند و به سوی خانواده شتابند.»
5- استورهی شهادت و نوروز
روانشاد دكتر بهار نیز دیدگاه «میرچا الیاده» را میپذیرد و باور دارد كه بهگونهی كلی آیینهای نوروز جهانیاند و نمیتوان آنرا ویژهی قوم و ملتی دانست. در همه جای جهان برای جشن سال نو چیزهای مشترك وجود دارد، ولی استورهی نوروزی بینالنهرینِ قدیم، بومی (در پیوند با آن سرزمین) است. بدین معنی كه بنابر این استوره، خدا شهید میشده و زنده شدن دوبارهی وی با جشن و سرور همراه بوده است. به گونهی معمول پیش از پنجه یا خمسهی مسترقه، از پنج روز پیش از نوروز مردم به آرامگاهها میروند. در گذشته هنگامی که به آرامگاهها میرفتند با خود چراغ نیز میبردند و به گریه و زاری میپرداختند. بردن چراغ بدین منظور بوده كه راه روان درگذشتگان را روشن كنند، بدین امید كه بازگردند (از اسطوره تا تاریخ؛ بهار، مهرداد؛ نشر چشمه 1381).
گفتن این نكته بایسته است كه هنوز هم در روستاهای زرتشتینشین هنگامی كه به آیین سیروزه و سال درگذشتگان میروند، چراغ به همراه خود میبرند كه افزون بر روشنایی راه، میتواند باور آیینی و استورهای بالا را به همراه داشته باشد.
6- نمونهی زندهی برپایی
در اینجا به یك نمونهی زندهی برپایی آتش در شامگاه نوروز در شهر سنندج و در راستای همان آتشافروزی زرتشتیان بر بام خانهها در بامداد روز اورمزد و فرودینماه اشاره میشود كه از باورهای مردمان این خطه دربارهی بازگشت روان ِدرگذشتگان از آسمان به زمین در روز نوروز نشان دارد. عبدالله گروسی در مقالهی «جشنها و آیینهای نوروزی در مناطق ایران» مندج در نشریهی كتاب ماه شمارهی 29-30 سال 1379 مینویسد:
«مردم شهرسنندج همانند تمامی مردم دهنشین و شهرنشینِ كُرد از چند روز قبل به جمعآوری هیزم و سرشاخههای هرسشدهی درختان باغها بر پشتبام خانههای خویش اقدام میكنند. در شب نوروز، پس از فرونشستن خورشید در پشت كوههای بلند و دلانگیز «آبیدر» به برافروختن آتش بر فراز بام میپردازند. در این هنگام چنانچه شخصی كه از گردونهی صلواتآباد كه به شهر مشرف است به شهر بنگرد، بر فراز تمامی بامها، لالههای سرخ و فروزان آتش كه برای استقبال از نوروز و روانِ درگذشتگان برپا میشود را میبیند كه این مراسم همراه با شادمانی و نشاط افراد خانواده برپا میشود.» ایشان درپاورقی مقاله یادآور شده است كه برگزاری این آیین از سوی مردم كردستان تَرك نشده است و امروزه نیز همچنان در سراسر كردستان برگزارمیشود.
7- نتیجهگیری
با وجود آیین آتشافروزی بر بام خانهها كه هنوز در میان زرتشتیان (در سحرگاه روز اورمزد و فرودینماه گاهشماری بدون كبیسه) مرسوم است، میتوان چنین نتیجه گرفت كه بنمایهی این جشن به آتشافروزی سحرگاه اورمزد و فرودینماه برمیگردد كه یادآور پذیرایی و راهنمایی فروهر درگذشتگان است.
ولی اینكه؛ چگونه این آتشافروزی به شب چهارشنبه منتقل شده است و با پریدن از روی آن اشعاری با درونمایههای موهن سر میدهند، نمیتواند پیوندی با زرتشتیان داشته باشد، چون؛ نخست در گاهشماری زرتشتی و باستانی ایران شنبه و چهارشنبه جایی ندارد و هر یك از سی روز، نام ویژهای دارد و دودیگر اینكه پریدن از روی آتش بیاحترامی به یكی از چهار آخشیج سپندینه (ایرانی- زرتشتی) به شمار میآید.
در مجموع میتوان گفت نَـفسِ آتشافروزی میتواند بازماندهی آتشافروزی پایان سال زرتشتیان و همراه و همسو با آن باشد، ولی بردن آیین آتشافروزی به چهارشنبه و پریدن از روی آن و خواندن چامههایی توهینآمیز را نمیتوان در مقولهی باور و فرهنگ زرتشتی-ایرانی گنجاند.
یارینامهها
1- اوشیدری، جهانگیر؛ دانشنامه مزدیسنا؛ نشرمركز، تهران 1371
2- بلوكباشی، علی؛ نوروز جشن نوزایی آفرینش؛ دفتر پژوهشهای فرهنگی، تهران 1380
3- بهار، مهرداد؛ از اسطوره تا تاریخ؛ به كوشش ابوالقاسم اسماعیلپور؛ نشر چشمه، تهران 1381
4- پورداوود، ابراهیم؛ آناهیتا؛ امیركبیر، تهران 1343
5- روحالامینی، محمود؛ آیینها و جشنهای كهن در ایران امروز؛ نشر آگاه، تهران 1376
6- شكورزاده، ابراهیم؛ عقاید و رسوم عامه مردم خراسان؛ بنیاد فرهنگ ایران، تهران 1346
7- عمید، حسن؛ فرهنگ عمید؛ انتشارات امیركبیر، تهران 1369
8- گروه مردمشناسی آیینی پژوهشكده مردمشناسی؛ مجموعه مقالات نخستین همایش نوروز؛ سازمان میراث فرهنگی كشور، تهران 1379
9- فرهوشی، بهرام؛ جهان فروری؛ انتشارات كاویان، 1364
مقاله
1- گروسی، عبدالله؛ 1379، جشنها وآیینهای نوروزی در مناطق ایران، كتاب ماه، 29-30 ، ص 89
سایر
1- دستغیب بهشتی، محمودرضا؛ درس اوستا (مبحث كلاسی، وندیداد 2)
2 پاسخ
بسیار موشکافانه و سودمند بود.
ممنونم از آگاهی رسانی شما