لوگو امرداد

بابک شهریاری نامزد انتخابات شورای شهر تهران شد

بابک شهریاری، یکی از کنشگران هازمان زرتشتی برای انتخابات شورای شهر تهران، در پنجمین روز از فروردین‌ماه ۱۳۹۶ خورشیدی نام‌نویسی کرد. در زیر گزارش تصویری از لحظه‌ی نام‌نویسی و همچنین گفت‌وگوی تارنمای امرداد با وی در این‌باره آمده است:

لطفا خود را برای خوانندگان ما معرفی کنید.

بابک شهریاری، زاده‌ی شهریورماه سال ۱۳۴۷ در بیمارستان فیروزگر تهران هستم و البته از سال ۱۳۵۱ به همراه خانواده در تهران ساکن شدم. دبستان را در مدرسه‌ای در نزدیکی محل زندگی خود سپری کردم. محله‌ی ما شهر زیبا نامیده می‌شد، شامل نزدیک به هزار دستگاه آپارتمان که بیشتر به یک شهرک سازمانی شباهت داشت. در دوران کودکی همیشه تصور من بر این بود که در زیباترین شهر جهان زندگی می‌کنم و نام شهر زیبا نیز در این تصور من البته بسیار تاثیرگذار بود.

چه شد که به مسایل و حل چالش‌های شهر تهران علاقه‌مند شدید؟

وقوع انقلاب در سال ۱۳۵۷ از یک سو و پایان دوران دبستان و ورود من به دبیرستان البرز تهران، تحولاتی شگرف را در من پدید آورد. به ویژه که رفت و آمد من تا میدان انقلاب با وجود اتوبوس‌های دوطبقه و راهپیمایی هر روزه از میدان انقلاب تا چهارراه کالج (و برگشت به همین ترتیب) مشقت‌های فراوانی را به همراه داشت. همین مشکلات چشم من را به روی واقعیت‌های متفاوتی گشود. بهبود ناوگان حمل و نقل عمومی موضوعی است که به باور من هنوز هم از خواسته‌های قشر متوسط و ضعیف جامعه است و مجموع ساعت‌هایی که وقت شهروندان تهرانی بر اثر ترافیک یا عدم کفایت ناوگان حمل و نقل و … هدر می‌رود، با بودجه‌ی برخی از کشورهای دنیا قابل مقایسه است و حل این مشکل کمتر از یافتن گنج نیست.

به شوند(:دلیل) شرایطی که در سال تحصیلی بعد وجود داشت، سال‌های دوم و سوم راهنمایی را دوباره در همان مدارس محله شهر زیبا به پایان رساندم. سال‌های آغاز جنگ تحمیلی و شرایط آن روزگار به من فهماند که شهر زیبا چندان هم شهر زیبایی نیست و شهرکی است بسیار آسیب‌پذیر که در صورت وقوع یک بحران، هیچ مدیریتی برای حل آن وجود ندارد. هنوز هم باور دارم که قرارگیری متخصصان در دایره‌ی مدیریت شهری می‌تواند به حفظ سرمایه‌های شهری ما کمک شایانی بکند و از میزان آسیب‌پذیری شهر بکاهد.

آیا توانستید برای این مشکلات راه‌کاری بیابید؟

سال‌های تحصیلی بعد را در دبیرستان فیروزبهرام گذراندم. آن هنگام از ترمینال پارک شهر، امتداد خیابان سی تیر را تا مدرسه پیاده می‌پیمودم و از دیدن موزه‌ی ایران باستان و موزه‌ی آبگینه و کلیسا و کنیسه و آتشکده و … متوجه پتانسیل بالای فرهنگی و تاریخی شهر تهران می‌شدم و با چشمانی باز تساهل چندصد ساله‌ی مذهبی را در این شهر می‌دیدم. در آن سال‌ها که هنوز جنگ در جریان بود مردمان این شهر جدای از دین و مذهب، همه و همه در کمک‌رسانی به جبهه‌ها فعالیت داشتند همه و همه یک دغدغه داشتند به نام «وطن». آری، تهران شهری است که غنای بسیاری دارد اگرچه کمبودهایی هم در آن مشاهده می‌شود. در آن سال‌ها باور کردم و هنوز هم باور دارم که حل مشکلات در یک واژه خلاصه می‌شود؛ «همبستگی» و همه‌ی ما یک دغدغه داریم به نام «ایران».

تحصیلات دانشگاه شما در چه زمینه‌ای است؟

از سال ۱۳۶۵ در دانشگاه شهید باهنر کرمان به ادامه تحصیل پرداختم. رشته‌ی مورد علاقه‌ی من مهندسی عمران بود و در همین رشته هم درس خواندم. پس از بازگشت به تهران در زمینه‌ی طراحی و اجرای بسیاری از پروژه‌های عمرانی شرکت داشتم و همواره کوشیده‌ام تا دانش خود را به روزرسانی کنم (اگرچه گاهی ناممکن می‌نماید).

تحصیلات شما چه پیوندی با هموندی در شورای شهر دارد و چه کمکی به بهتر شدن شهر می‌توانید بکنید؟

در این سال‌ها بود که نه با چشمانم، بلکه با همه‌ی وجودم می‌دیدم هیولایی به نام زلزله را که در کمین نشسته است. به تعقیب این هیولا پرداختم و دریافتم که در بسیاری از جاهای دنیا آشیان گزیده و مردان و زنان بسیاری را هر ساله به کام خود فرو می‌بلعد. اما دیدم مردمانی را در جای‌جای دنیا که این هیولا را به زنجیر کشیده‌اند. وقتی خوب به این زنجیرها نگریستم دریافتم جنس آن از فولاد نیست، بلکه فقط زنجیری از جنس دانش است که امکان مهار این پدیده را دارد. چالش اصلی من از آنجا آغاز شد که دیدیم در زمینه‌ی زلزله و همچنین مهندسی سازه، کشور ما دارای دانشمندان و اندیشمندان و نخبگانی است که جهانیان به آنها می‌بالند و بسیار شگفت‌زده شدم که با وجود این میزان دانش چگونه زلزله قادر است هر از گاهی جان هم‌میهنان من را بگیرد. پرسش این بود، کدام حلقه‌ی این زنجیر گسیخته شده و وظیفه‌ی چه کسی است تا این حلقه را محکم کند؟ این‌گونه بود که با تکیه بر تجاربم از نزدیک به ۱۰ سال پیش تدریس در سازمان نظام کاردانی ساختمان تهران را آغاز کردم و در همه‌ی این سالیان با آموزش معماران ساختمان همواره در ترمیم حلقه‌ی ضعیف این زنجیر کوشیده‌ام.

از دید شما شهر تهران به جز زلزله با چه خطرهای دیگری روبه‌رو است؟

نه مدرک مهندسی و نه پیشینه‌ی طراحی و ساخت و ساز، بلکه آموزگاری افتخاری است که به آن می‌بالم و البته در همه‌ی این سالیان تنها آموزش ندادم، بلکه هر روز از شاگردان خود آموختم و این‌گونه شد که نقاط ضعف در اجرای ساختمان‌های شهر هر روز بیش از پیش برای من روشن شد و نکات آسیب‌پذیر شهری که از چشم بسیاری پنهان است در برابر من نمایان شد. در همه‌ی این سالیان به یاری چشمان شاگردانم هیولای دیگری را دیدم، هیولای آتش‌سوزی. آری پدیده‌ی آتش‌سوزی در صنعت ساختمان ما بسیار مورد غفلت واقع شده و اگرچه در مقررات ملی ساختمان ایران به آن پرداخته شده است اما این موضوع آن گونه که باید و شاید مورد توجه قرار نمی‌گیرد و شوربختانه شاهد فجایع حاصل از آن چه در تهران و چه در دیگر شهرهای ایران بوده‌ایم.

برای این دو مشکل بزرگ چه راهکاری دارید؟

از آنجا که دو پدیده‌ی مهم زلزله و آتش‌سوزی ذهن مرا مشغول به خود داشت، با کمک تجربیات اجرائی و پژوهش‌های علمی که در طی این سالیان داشته‌ام، موفق به ابداع و ثبت اختراع شیوه‌ای برای احداث سقف‌ها شده‌ام که در عین سبک بودن، در برابر آتش‌سوزی نیز مقاوم است و امید آن دارم تا با فراگیر شدن آن زنجیرهای این دو اژدها محکم‌تر شود. همان‌گونه که مطابق اساطیر بانگ خروس بامدادی زنجیرهای ضحاک را در کوه دماوند محکم‌تر می‌کند، بانگ خروس، بانگ آگاهی و بیداری است و تنها با دانش است که می‌توان اژدهایان ناپاک را در بند کشید.

آیا در زمینه‌ی کمک به بازسازی شهری پیشینه‌ای داشته‌اید؟

نکته دیگری که دغدغه‌ی ذهنی من بوده و هست موضوع زیست‌بوم است که البته در این حوزه نه به عنوان یک کارشناس، بلکه به عنوان یک کنشگر اجتماعی کوشش نموده‌ام. در سال ۱۳۹۴ بخشی از فضای سبز منطقه‌ی قصرفیروزه واقع در شرق تهران در خطر نابودی قرار داشت، البته دلبستگی‌های خود من نیز شوند آن شد تا در زمینه‌ی احیای قناتی که در آن منطقه وجود داشت کار کنم. موفقیت در این موضوع بار دیگر به من درس‌های بسیاری آموخت، از جمله عاملی که منجر به موفقیت می‌شود اتکا به خداوند است و بس.  و این‌گونه است که مردم نیک‌اندیش و دهشمند هم دست یاری به انسان می‌دهند. قنات‌های ایران ثروتی هستند که از نیاکان ما به ارث رسیده‌اند و ارزش آنها بسیار بیش از جواهراتی است که سلاطین ستمگر برای جانشینان خود به یادگار می‌گذارند. قنات ایران سمبل دانش، تلاش و عشق مردم این سرزمین است و نگاه‌داشت آنها خویشکاری ملی ما است. قنات‌های تهران از این بابت بسیار مورد بی‌مهری قرار گرفته‌اند و باید فکری برای آنها کرد. پاک نگه داشتن آب‌ها چه در ایران باستان و چه پس از آن اهمیت بسیار ویژه نزد مردم ما داشته است و عدم رعایت آن نیاکانمان را از ما ناخشنود خواهد ساخت.

به باور من شایسته است مدیریت شهری، زیست‌بوم را دغدغه‌ی خود سازد همان‌گونه که زلزله، ترافیک و … صدالبته همان‌گونه که آثار باستانی این شهر باید دغدغه های مدیران لایق شهر ما باشد.

 1

2

3

4

5

6

فرتور از همایون مهرزاد است

1393

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

11 پاسخ

  1. امیدوارم ایشان در راهی که قدم برداشته موفق باشند و با رای بالا وارد شورای شهر شوند و باعث سربلندی جامعه شوند.

  2. حیف است که این همکیش در رقابت شورای شهر تهران سوخت شود. ایکاش او در آینده برای انجمن زرتشتیان و یا حتی نماینده نامزد شود.

  3. درود برای ایشان و تمامی کاندیدهای زرتشتی در شورای شهر در سراسر کشور آرزوی موفقیت و سربلندی دارم

  4. حتی اگر رای نیاورد، اسم یک زرتشتی در شهر مطرح میشود که مسلما باعث افتخار است.

  5. درود در کرمان هم دو نفر همکیش کاندید شدند امیدوارم تمام کاندیدهای زرتشتی موفق شوند

  6. از خواندن این خبر شادمان شدم. حالا انگیزه ای برای رای دادن دارم. نه تنها به خاطر اینکه بابک زرتشتی است، بیشتر به این دلیل که انسان شایسته و کاردانی است برای شورای شهر. امیدوارم که تا زمان انتخابات، بیشتر و بهتر خود و تواناییهای خود را معرفی کند و ما هم در این زمینه تلاش کنیم. ایدون باد!

  7. بابك عزيز از اينكه مانند هميشه فعال و كوشا هستى تبريك ميگويم، تندرست و پاينده باشى76

  8. درود به اقای مهندس شهریاری که در راه خدمت صادقانه به هموطنان خودپیش قدم شده است با توجه به تخصص و دانش تجربه و اندیشه نیک ایشان و پایبندی به آیین راستی درستی و گفتار پیامبر یکتا پرست آریایی (اشو زرتشت مهر اسپنتمان )که فرموده است خوشبختی واقعی از آن کسی است که خواهان خوشبختی دیگران باشد به یاری یزدان پاک رای بسیار خوبی هم می آورد و پیروزمیشود با سپاس از امرداد

  9. همکیش بودن به کنار.مهم حفظ هدف خدمت است و اینکه مردم پله های ترقی نباشند برای رسیدن به قدرتی که پاسخگویی به مردم و منفعت جویی را بر مردم برتر می داند .

  10. با تشکر و تشویق بسیار امیدواریم آقای شهریاری هم مانند آقای سپنتا نیکنام با رای بالا وارد شورا شوند و منشا خدمات خیر یرای همشهریان تهرانی و همکیشان شوند.

  11. با ارزوی پیروزی و تندرستی برای مهندس شهریاری ارجمند که به روشنی دلسوزه نه تنها همکیشان،بلکه ایران و ایرانی هستند.درود بر شما باد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-01-09