شهرستان دشتستان در استان بوشهر، یکی از مراکز تمدنی در دوران هخامنشی به شمار میآید که تاکنون آثار سه کاخ از این دوره در شهر بُرازجان، مرکز دشتستان بهدستآمده است. برازجان، دومین شهر بزرگ استان بوشهر از دید جمعیت است و در 65 کیلومتری شمال خاوری (:شرقی) بندر بوشهر و بر سر راه ارتباطی و بازرگانی شیراز به بوشهر جای گرفته است.
به گزارش اَمرداد، ارزش راهبردی (:استراتژیک) و بازرگانی دریای پارس (خلیجفارس) و پیوند آن با شهر راز، شیراز که یکی از خاستگاههای هخامنشیان بوده است، برکسی پوشیده نیست. از همین روی، هخامنشیان در نزدیکی دریای پارس به پایگاه بزرگ و نیرومندی نیاز داشتهاند. در نتیجه بُرازجان را میتوان پیونددهندهی شهر راز هخامنشی با دریای پارس دانست. پارسها شهری بزرگ را در بُرازجان و یا پیرامون شهر امروزی برازجان با نام باستانی «تَموکن» پدید آوردند. امروزه از آن شهر بزرگ و پایگاه نیرومند، تنها برجایماندههای سه کاخ هخامنشی در بُرازجان و روستاهای پیرامون آن، بیشتر به دست نیامده است. اما همین سه کاخ هخامنشی برای هویت و نامداری یک شهر، بَسَنده (:کافی) است. همچنین میتوان از دیدگاه رونق گردشگری و درآمدزایی و پدیداری اشتغال بهویژه با رشد روزافزون بیکاری در جنوب، به آن نگاه کرد.
اما از آنهمه شکوه و بزرگی کاخهای هخامنشی امروزه جز تَلی از خاک چیزی بر جای نمانده است و همین بخشهای برجایمانده نیز در بدترین شرایط حفاظتی و نگهداری به سر میبرند. وضعیت هر سه کاخ هخامنشی بُرازجان اندوهبار است و مورد بیمهری مدیران و سرپرستان (:مسوولان) میراث فرهنگی جای گرفته است. اما برجایماندههای کاخ نامدار به «سنگ سیاه» نه تنها اندوهبار، بلکه مایهی سرافکندگی بوده و دیدن آثار آن، اشکهای هر دوست دار تاریخ و فرهنگ ایرانی را درمیآورد. هنوز همزمانی که یاد چند روز پیش و وضعیت غمبار «سنگ سیاه» میافتم، اشکهایم روان میشود. حتا اکنون که این گزارش را مینویسم، باورش برایم سخت است که ما اینگونه با یادمانهای ملی خود که دستاورد دسترنج گذشتگان پاکنهاد ما بوده، بیگانه هستیم و ذهنم پیوسته درگیر آن صحنههای تکاندهنده است و اشکهایم روان. و نمیدانم بهراستی چه باید نوشت و چگونه باید این درد بزرگ را فریاد زد، فریاد زد تا شاید کسی از خواب برخیزد، شاید … کاخ هخامنشی سنگ سیاه ، بَختش بسیار سیاهتر از آن است که بخواهی دربارهاش چیزی بنویسی. درواقع دیگر چیزی از آن برجای نمانده است! همهی سنگها و پایه ستونها و سنگهای کف درگاههای هخامنشی شکسته شده و یا به تاراج رفته است. آنچه هم برجایمانده در گوشهای در میان زمینهای کشاورزی و بر لب جاده، بدون هیچ محافظتی در زیر آفتاب سوزان جنوب و باد و باران بر رویهم به بدترین روش اَنباشته شده است. انبوه کندوکاوهای غیرمجاز، خَراش با اشیای نوک تیز بر روی آثار هخامنشی و به تاراج رفتن بیشتر سنگها و پایه ستونها، سوگنامهی (:تراژدی) دردناکی است که همانند خاری بر چشمهایت فرو میرود. سنگ سیاه، نه حریم دارد، نه عَرصه و نه دلسوزی. سنگ سیاه امروز، بختش تیرهتر از هر سیاهی است! سنگ سیاه تنها من و تو را صدا میزند و فرامیخواند تا شاید…
شناخت و پیشینهی پژوهشی کاخ «سنگ سیاه»
نصرالله ابراهیمی، باستانشناس بوشهری با گرایش هخامنشی دربارهی شناخت کاخ سنگ سیاه به اَمرداد گفت : « کاخ سنگ سیاه در سال 1350 خورشیدی بهوسیلهی دکتر علی اکبر سرفراز شناسایی، بررسی و تصویربرداری شده و گزارش کوتاهی از آن نوشته میشود. در سال 1356 احسان یغمایی به کاوش در آنجا میپردازد. در این کاخ وارون (:خلاف) کاخهای هخامنشی دشتستان، رسوبگذاری کمتری در آن انجام گرفته و به نوعی پایه ستونهای آن نمایان بوده است. سنگ سیاه دربرگیرندهی یک تالار مرکزی و تالارهای جانبی بوده است. تالار مرکزی دارای دو ردیف 8 تایی پایه ستون و چهار درگاه ورودی بوده که از سنگهای سیاه و سپید در ساخت آن بهره برده شده است. اندازههای (:ابعاد) پایه ستونها وارون کاخ «بَردَک سیاه» و چَرخاب کمی زمختتر و بزرگتر است. آنچه در کاوشهای این کاخ بهدستآمده، پایه ستونهای تالار مرکزی و سنگ کف درگاههای ورودی بوده و هیچ آگاهی از ساقه ستونها در دست نیست و نمیدانیم که ساقه ستونها از چه کاراسته هایی (:مصالحی) بوده است. گمان میرود این کاخ دارای چهار ایوان جانبی بوده که با تالار مرکزی در پیوند بوده است».
این دانشجوی دکترای باستانشناسی در دنبالهی سخنانش افزود : « آنچه که کاخ سنگ سیاه را از کاخ بَردک سیاه و چرخاب جدا و برجسته میسازد، نقشهی (:پلان) آن است که در کاخ سنگ سیاه قرینهسازی در آن رعایت شده است. اما در کاخهای بردک سیاه و چرخاب، ارتباط تالار مرکزی با ایوانهای جانبی در گوشهی تالار بوده و در میانهی تالار نیستند، همانند کاخ اختصاصی کورش در پاسارگاد. در کاخ سنگ سیاه از بستهایدم چلچلهای برای به هم رسیدن سنگها، بهره برده شده است. ولی در دو کاخ دیگر چنین چیزی دیده نمیشود. در هر سه کاخ هخامنشی بُرازجان از سنگهای سیاه و سپید و به گونهی خشکهچین و از شیوهی زبره تراشی و نر و مادگی بهره برده شده است. در هر سه کاخ روشن نیست که چه کاراسته هایی در ستونها به کار رفته است. همچنین کف سازی در این سه کاخ نمایان نیست. اما آنچه مهم است، نقشه و اندازهی کاخ سنگ سیاه است که نسبت به دو کاخ دیگر هم متفاوتتر بوده و هم بزرگتر است».
پاسخ به وضعیت اندوهبار «سنگ سیاه» : آن زمان ما نبودیم!
جانشین (:معاون) سازمان میراث فرهنگی گردشگری و صنایعدستی بوشهر دربارهی وضعیت ناهموار کاخ سنگ سیاه به اَمرداد گفت : « همانگونه که گفته شد، کاوش این کاخ در سال 1356 انجام شده و پس از آن تاکنون به حال خود رها شده است! این محوطه در زمینهای مالک شخصی به نام آتشی جای گرفته که شوربختانه (:متاسفانه) در اوایل دههی 70 برای گسترش (:توسعه) زمینهای کشاورزی و بدون در نظر گرفتن هشدار سازمان میراث فرهنگی اقدام به گردآوری پایه ستونها کرده و در نتیجه نابودی آنها رقم میخورد و نقشه و فضای مِهرازی (:معماری) آنها را بر هم میزند. اما با نگرش به ثبت ملی آن به شمارهی 4043 در تاریخ 10 مهرماه 1380 و هشدارهای جدی به مالک از پیشرفت باغها و زمینهای کشاورزی پیشگیری شد. در سال 1393 بررسی ژئوفیزیک برای شناسایی آثار دیگری در محیط پیرامون آن کاخ انجام شد و امسال نیز با تشکیل پایگاه پژوهشی کاخهای هخامنشی که مدیریت آن بر دوش من است، با نگرش به اعتبارات مصوب امسال، برنامههای پژوهشی، حفاظتی و زیرساختی در برنامههای این پایگاه است که تا اعتبارات به این پایگاه برسد، کار را آغاز خواهیم کرد. زیرا یکی از کارهای امسال پایگاه، دیوارکشی (:حصار) عرصه و زمینهای کاخ سنگ سیاه است. همچنین در برنامههای دیگر ساماندهی مجموعه را در دست داریم».
ابراهیمی در پاسخ به این پرسش که در نگارههایی (:تصاویری) که از گذشتهی نهچندان دور موجود است، بیشتر سنگها و پایه ستونها سالم بوده و در جای خود قرار داشته و بیگمان در چند سال گذشته آسیبدیده و به تاراج رفته است، گفت : « راست داستان آن است که شوربختانه ما گزارش درست و دقیق و استواری از کاوش کاخ سنگ سیاه در دست نداریم. حتا نگارههای آن زمان که کاوش انجام گرفته و چگونگی وضعیت آن را نیز نداریم. در آن زمان هم ما نبودیم که چه بلایی بر سر این کاخ آمده است. و از زمانی که من در میراث فرهنگی بوده ام، به همین وضعیت این محوطه را دیدهام تا هماینک! اما بر اثر گردآوری و آسیبهای وارده در این مجموعه، روشن است که برخی از سنگها شکسته شدهاند. بههرروی این کاخ از سال 1356 تا 70 رها بوده و همه گونه رُخدادی را باید برای آن در نظر گرفت».
اما آنچه روشن است در فضای مجازی و اینترنت نگارههای فراوانی را میتوان از این محوطهی هخامنشی دید و یافت. همچنین هم کاوش گر این کاخ و هم اسناد بایگانی شدهی این اثر در پژوهشکده باستانشناسی کشور در دسترس است. از سویی، دستیابی به دیگر همکاران این پروژهی کاوش هم چندان سخت به نظر نمیرسد. بااینهمه، تنها چیزی که میتوان گفت این است که، کاخ سنگ سیاه نهتنها فراموششده است، بلکه به گفتهی احسان یغمایی، کاوش گر آن، مرده است و باید به سوگ آن نشست. در پایان این گزارش به این نتیجه میرسم که، اگر سنگ سیاه بهجز ویران سرا نیست ، من این ویرانه سرا را دوست دارم!
به گزارش اَمرداد، کاخ هخامنشی سنگ سیاه در 12 کیلومتری برازجان و در روستای جَتوط، بخش سعدآباد در میان باغها و زمینهای کشاورزی جای گرفته است.
در زیر نگارههایی را که چند روز پیش گرفته شده است، ببینید :
وضعیت اندوهبار جایگیری یادگارهای ارزشمند ملی دل هر دوستدار تاریخ را به درد می آورد
انبوه حفاری های غیرمجاز نشان از بی توجهی میراث فرهنگی به یادمان های ملی است
وضعیت بسیار اسفبار سنگ کف درگاههای هخامنشی
بیشتر پایه ستون ها و سنگ های هخامنشی شکسته شده است
تاراجگران یکی یکی سنگ های تاریخی و پایه ستون ها را از جای خود در آورده و برخی را ربوده اند و مدیران میراث همچنان در خواب زمستان
نابخردان فرومایه هر کدام از سنگ ها و پایه ستون هایی را که نتوانسته اند به با خود ببرند، شکسته اند؟
خاکستر آتش معتادان و ولگردان نشان از رفت و آمد همیشگی نا بخردان و به تاراج بردن یادمان های ملی است
هویت و شناسنامه نسلی که لب جاده و در بدترین شرایط حفاظتی رها شده است
جای خالی پایه ستون های هخامنشی که ربوده شده است و در واقع هویت و شناسنامه مردمی با فرهنگ به تاراج رفته است
بر روی سنگ های هخامنشی با اشیای نوک تیز خراش داده و یادگاری نوشته اند
نگاره ای قدیمی که نشان می دهد پایه ستون های زیادی در این محوطه بوده که هم اینک به تاراج رفته است
فرتورها از سیاوش آریا است.
6744
یک پاسخ
حداقل همه رو جمع کنند ببرند تو موزه سنگ چرا ولش کردن که دزدیده بشه