لوگو امرداد

جایگاه نخست تک‌نوازی کمانچه در منطقه 6 تهران برای نوجوان زرتشتی

22 2دنیا خدادادی نوجوان هنرمند زرتشتی، در رشته‌ی تک‌نوازی کمانچه به جایگاه نخست سی‌وهشتمین مسابقه‌های فرهنگی و هنری منطقه‌ی ۶ آموزش و پرورش استان تهران دست یافت.
دنیا خدادادی دانش‌‌آموز پایه‌ی نهم از دبیرستان دوره‌ی یکم گشتاسب، در سال تحصیلی 99-1398 توانست به جایگاه نخست تک‌نوازی کمانچه در منطقه‌‌ی 6 آموزش و پرورش تهران دست یابد.
دنیا از 6 سالگی با نوای ساز پدر دلبسته‌ی موسیقی می‌شود و به عنوان نخستین تجربه، نواختن فلوت را فرا می‌گیرد. وی در این باره می‌گوید: پدرم بسیار دوستدار موسیقی است و در نواختن سازهای زهی تار و سه تار و حتا ساز کوبه‌ای دف مهارت دارد. این‌ تشویقی بود تا من هم به موسیقی رو بیاورم. نخستین سازی که آغاز کردم فلوت بود که نزد استاد پرچم‌دوست، خصوصی آموختم، اما پس از سه سال به خواست پدرم که باید ساز را حرفه‌ای ادامه دهم و به پیشنهاد او فراگیری ویولن را انتخاب کردم تا به صورت حرفه‌ای نوازندگی را پیگیری کنم. پس از چند سال با بزرگ شدن من و کوچکی ویولن کودکی‌ام، آموختن نوازندگی کمانچه، ساز موسیقی ایرانی را در پیش گرفتم. استادی که به من آموزش می‌دهد و چهار سال است، در حال یادگیری و ادامه‌ی کار با او هستم، استاد اشکان مرادی، ساز کمانچه را حرفه‌ای کار می‌کند.
دنیا، در برنامه‌های درون مدرسه‌ای، جشن شب چله در آموزشگاه موسیقی و جشنواره موسیقی کانون دانشجویان زرتشتی به نوازندگی کمانچه پرداخته و به دعوت آموزش و پرورش منطقه در مسابقه‌ی فرهنگی هنری دانش‌آموزی شرکت کرده است. وی از چگونگی داوری جشنواره‌ی موسیقی کانون دانشجویان ابراز ناخرسندی می‌کند و در این باره می‌گوید: در جشنواره‌‌ی موسیقی، هنرمند با دو سال تجربه‌ی نوازندگی را با هنرمندی که 20 سال پیشینه‌ی فعالیت هنری دارد، مقایسه می‌کنند و اجرای آنها را یکسان داوری می‌کنند.
موسیقی برای دنیا هدف است و در این راستا تصمیم به ادامه‌ی تحصیل در هنرستان موسیقی و پیگیری آموختن هنر موسیقی در خارج از کشور را در ذهن می‌گذراند ولی با کسب موفقیت‌های بسیار و رتبه‌ی برتر در درس، رشته‌ی تجربی را انتخاب می‌کند و برآن است که پزشک شود.
این هنرمند نوجوان به هم سن‌های خود سفارش می‌کند که در آغاز علاقه‌مندی و استعداد خود را پیدا کنند و با تمرین و پشتکار در تقویت آن بکوشند.
دنیا خدادادی فرزند مژگان شاهمردانی و فرشید خدادادی زاده‌ی نهم شهریورماه 1384 خورشیدی است. برادر چهار ساله‌ی دنیا مشتاقانه بیننده‌ی هنرنمایی خواهر است و با علاقه به آوای ساز گوش می‌دهد.

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

3 پاسخ

  1. به به شادباش فراوان و باعث افتخار برای خود و جامعه هستند

  2. بادرودوسپاس به پیشگاه سپندتان.
    هنرمندپاک نژاده آریایی،ای ماه ایرانی نژاد دنیاخدادادی
    استادورجاوندفرمندفرهمندهنرمند کیمیای جان موسیقی،هنری که جایگاه راستین اسپنتمان امشاسپنداهوررایی است،درزمینه موسیقی زبان حهانی،زبانی که درمیان ملل گیتی ارجمنداست ،درچندروزه قرنطینه کرونایی مطالعاتی داشتم که گزیده ای از آن راپیشکش می نمایم.
    خنیا(موسیقی)یکی ازفعالیت های بشراست که سبب انقلاب روان می گردد.شادی اهورایی وبزرگداشت جلوه های مینوی وگیتوی آفریدگار با دادودهش وهمازوری سپندارینه ورزان هماوردموسیقی به بارمی نشیندوگردهای گسسته نشانی و شکسته نامی وپوچ آیینی راازاستوره ها وآرمانشهرمیهنمان می زداید.
    کرونا تو کمک کردی تا پرستاران ما، بدون نگرانی از مؤاخذه، در بیمارستان‌ها برقصند، تا ما دریابیم که موسیقی بخشی از انرژی سرشار دوران مدرن را آزاد می‌کند و … موسیقی همزمان با جریان زندگی، فرصتی برای بازسازی روان و کسب آرامش به ما می‌دهد.
    نیچه:
    زندگی بدون موسیقی یک خطای بزرگ است.
    آلبرت انشتین:اگرمن فیزیکدان نبودم موسیقیدان می شدم،من زندگیم درارتباط باموسیقی می بینم.بدون موسیقی زندگی سفری دردل بیابان برهوت است.
    موسیقی چه در لحظات غمگین و چه در لحظات شاد می تواند یک دوست خوب و یار دلنشین باشد و باعث بهتر شدن حال روحی می شود.
    موسیقی هنر اندیشیدن با نغمه هاست. هنری که همگام با کلام و حتی فراتر از کلام، بیانگر احساسات انسانی است.
    زیرا وقتی کلام، کرانمندمی شود و دیگر به کار نمی آید، آنگاه موسیقی زبان می گشایدیابه قول ((شکسپیر ))حتی سینه های وحشی و دور از احساس نیز سحر شوند و به آرامش می رسند. به همین دلیل، هنر موسیقی را راهی برای همدلی و همزمانی مردم پنج قاره می دانند.
    در فرهنگ ما ایرانیان نیز موسیقی در تمام وقایع مهم زندگی انسان از تولد و ازدواج گرفته تا جشن خرمن و دامپروری و شیوه های کاشت و داشت و برداشت و بالاخره مراسم سوگ و سوگواری، حضوری جاودانه دارد.
    چون به یاری موسیقی می توان سختی کار را از یاد برد، عشق را در قلب ها شکوفا کرد و رنج های روحی و جسمی را سبک نمود. برای مثال، در میان ایلم،بختیاری ها، ناف بچه ها را با آوای چنگی ها می برند و مردگان را با موسیقی به خاک می سپارند. یا در لرستان، آوای “چمری” نغمه بسیار دلنشینی است که ضمن سخن از سوگ و اندوه، ماتم زدگان را به آرامش می رساندو درایلم بختیاری حضور موسیقی درهمه مراسمات یک اصل پایداروبنیادین محسوب می شودوباورمندندکه هرقومی که ترانه ندارد وجودندارد.
    “تاریخ سرزمینم”: پیش و پس ازیورش تازیان کتاب ارزشمند از زنده یاد دکتر عبدالحسین زرین کوب نویسنده مطرح بختیاری چه زیبا گفته است:* پیش ﺍﺯ یورش اعراب ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ، ﻣﯿﺮﻗﺼﯿﺪﯾﻢ… ﺑﺎﺩ ﻣﯿﻮﺯﯾﺪ ﺑﻪ ﺧﺮمنگاﻩ میرﯾﺨﺘﯿﻢ ﻭ ﻣﯿﺮﻗﺼﯿﺪﯾﻢ… ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﻣﯿﺸﺪ ﺟﺸﻦ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯿﻢ ﻭ میرﻗﺼﯿﺪﯾﻢ… ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﻣﯿﺸﺪ ﺟﺸﻦ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯿﻢ ﻭ ﻣﯿﺮﻗﺼﯿﺪﯾﻢ… ﺯﻣﯿﻦ ﻫﺎﯼ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ ﺭﺍ ﺩﺭﻭ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ میرﻗﺼﯿﺪﯾﻢ… ﺯﻣﯿﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ میکاﺷﺘﯿﻢ میرﻗﺼﯿﺪﯾﻢ… ﺩﻓﻊ ﺑﻼ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺑﮑﻨﯿﻢ جشن ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯿﻢ… ﻣﺎﻩ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯿﺸﺪ میرﻗﺼﯿﺪﯾﻢ… ﻣﺎﻩ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻣﯿﺸﺪ میرﻗﺼﯿﺪیم… ﺧﻼﺻﻪ ﺟﺸﻦ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺭﻗﺺ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩ و ﺷﺎﺩﯼ… ﺗﯿﺮﮔﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﻬﺮﮔﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺁﺑﺎﻧﮕﺎﻥ ﻭ ﺁﺫﺭﮔﺎﻥ ﻭ ﺑﻬﻤﻦﮔﺎﻥ ﻭ ﺍﺳﻔﻨﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﻓﺮﻭﺭﺩﮔﺎﻥ ﻭ ﺍﺭﺩﯾﺒﻬﺸﺖ ﮔﺎﻥ ﻭ ﺧﺮﺩﺍﺩﮔﺎﻥ… ﺳﺪﻩ،امردادگان،ریپتون ﺑﻮﺩ ﻭ ﺳﻮﺭﯼ ﻭ ﺳﺮﻭﺵ… ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯿﺮﮔﯽ ﮐﯿﻨﻪ ﻭ سنگدﻟﯽ ﺑﺮ ﭘﺎﮐﯽ ﻭ ﺳﻮﮒ ﺳﯿﺎﻭﺵ! ﻣُﺮﺩﮔﺎﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺳﻮﮔﻨﺎﻣﻪ ﺳﯿﺎﻭﺵ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﻣﯽ ﺳﭙﺮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﻧﻤﺎﺩ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﯼ ﺑﻮﺩ. ……… اعراب ﮐﻪ ﺁﻣﺪند… ﺳﺮﺍﺳﺮ ﮔﺮﯾﻪ ﺷﺪﯾﻢ! ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﺑﻐﺾ ﮔﻠﻮﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻋﺬﺍﺏ ﻗﺒﺮ، ﺍﺷﮏ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎنماﻥ ﺣﻠﻘﻪ میزند! ﺑﺎﺩ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻭﺣﺸﺖ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺩﺭ ذهنمان ﺗﺠﻠﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﻭﺣﺸﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﯿﻢ! ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻝ ﺭﺍ ﮔﺮﯾﻪ ﺑﺮ ﺭﺧﺴﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﺒﻨﺪﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺳﺎل مرﮒ، ﻋﺰﺍ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﻟﻬﺎ ﻭ ﻟﺒﻬﺎﯾﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﻧﺸﺎﻧﯿیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1404-01-28