اندکی بیش از 200 کیلومتر دورتر از شهر کرمان، شهری کهن و تاریخی به نام «انار» دیده میشود. این شهر در روزگار باستانی، نام دیگری داشت و آن را «آبان» میخواندند. شهر آبان (شهر انار کنونی) زمانی بخشی از استخر فارس شمرده میشد اما پس از گذر از دروان باستانی، در شمار شهرهای کرمان شناخته شد. پس از آنکه شهر آبان به دست تازیان افتاد به سبب آتشکدهی بزرگی که در شهر بود، آن را «نار» (واژهای تازی به معنای آتش) نامیدند و سپستر دگرگونیهایی در خوانش آن پیدا شد و به انار آوازه پیدا کرد. بازماندهی ارگی که در این شهر دیرینه دیده میشود، به نام «ارگ انار» میشناسیم. گاه نیز به نادرست «قلعهی انار» گفته میشود. میدانیم که ارگ با قلعه تفاوت دارد و این دو از دید ساختار، جدای از هم هستند. از اینرو نمیتوان ارگ انار را قلعه دانست.
نشانههای یافتهشده در ارگ انار ذهن باستانشناسان را به اینسو بُرده است که این ارگ در روزگار ساسانیان ساخته شده است. هر چند گمانهزنیها، تاریخ ساخت ارگ را دورتر هم میکشاند و آن را سازهای از روزگار اشکانیان نیز قلمداد میکنند. با آنکه سوداگران گنج و عتیقه ارگ را زیر و رو کردهاند، هنوز کاوشهای باستانی و لایهبرداریهای علمی در ارگ انجام نشده است تا دیرینگی آن، روشن و دقیق، به دست بیاید. اما در بررسیهای اندکی که برخی از باستانشناسان انجام دادهاند در این نکته تردید ندارند که در زمان صفویان بر روی سکوهای (صُفههای) ساسانی ارگ، پیرایهگریهایی انجام گرفته است و دست به بازسازی آن زدهاند. رد پای دورههای پیش از صفویان نیز چهبسا در این ارگ کهن پیدا شود. اما همه چیز بستگی به کاوشهای باستانشناسی و پژوهشهای سازهای دارد.
ارگ انار چندان بزرگ نیست و گستردگی آن به 179/ 11 متر مربع میرسد. ارگ را بر روی تپهای نهچندان بلند ساختهاند. نقشه یا پلان ارگ ذوزنقهای شکل است. این نیز نشانهی دیگری از ساخت ارگ در روزگار باستانی است، زیرا ارگهای ایران را پس از پایان روزگار باستان، به جای مستطیل یا ذوزنقه، به شکل دایرهای میساختند. جهت ارگ از خاور به باختر است. ضلعهای چهارگانهی ارگ درازایی میان 128 تا 30 متر دارند. ضلع باختری از همه طولانیتر است و 128 متر است. جنوب ارگ نیز دو ضلع 70 و 30 متری دارد.
آنچه در نمای بیرونی ارگ بیشتر به چشم میآید برج و باروهای آن است که در سنجش با وسعت ارگ، فراوان هستند. شمار آن برجها و باروها به 9 عدد میرسد.
دروازهی اصلی ارگ در ضلع جنوبی ساخته شده است. از بازماندهی ارگ پیداست که آن را با خشت خام ساختهاند و در پیرایهگریهای تاریخی از آجر نیز بهره برده شدهاند. گمان میرود در ساخت ارگ انار آرایههایی به کار رفته است؛ مانند گچبریها و آجرکاریها. اما فراوانی ویرانگریها و کاوشهای غیرمجازی که درون ارگ را از شکل انداخته به اندازهای است که نمیتوان بیچندوچون دربارهی آرایهها و تزیینات ارگ سخن گفت و دربارهی چگونگی آنها داوری کرد. خشتهایی که به فضاهای روزگار ساسانی ارگ بازمیگردد، ستبری 40 در 40 سانتیمتری دارند.
گمان میرود که ارگ انار سه اشکوبهای (:طبقهای) بوده است. از اشکوب سوم چندان اثری نمایان نیست اما دو اشکوب دیگر کموبیش آشکار هستند. فضاهای مسکونی ارگ نیز دوگانهاند. بدین معنا که فضاهای پیرامونی یک اشکوبهای و در درون ارگ ساخته شدهاند. این بخش که در شهرسازی کهن به آن «عامهنشین» میگفتند، ویژهی فرودستان شهر بوده است. اما در مرکز ارگ سازهها و خانههای دو اشکوبهای برآوردهاند که ویژهی فرادستان و طبقات برگزیده بوده است؛ مانند فروانروا و دیوانیان (کارمندان اداری) ارگ و خانوادههایشان.
نکتهای که شگفتی بازدیدکنندگان ارگ را برمیانگیزد و به همان اندازه بر آزمندی سوداگران و گنجیابها میافزاید، گذرهای زیرزمینی ارگ انار است. چرا این گذرگاهها را ساختهاند؟ آیا راههایی برای پنهان شدن و بیرون رفتن پنهانی از ارگ بوده است؟ پاسخ به این پرسشها نیاز به کاوشها و بررسیهای باستانشناسان دارد؛ کاری که تاکنون از آن غفلت شده است. شاید هم گذرگاههای زیرزمینی ارگ به لایههای کهنتری وابسته باشد. به هر روی، پاسخ این پرسشها و گمانهزنیها، داده نشده است.
چندبار اشاره شد که ارگ انار را باستانشناسان، ناخواسته از چشم انداختهاند و هنوز بررسیهای درخور اطمینانی در آن انجام نشده است. دلیل آن را اندکی پس از این برمیشماریم. اما از اندک بازسازیهای انجام گرفته در ارگ، یکی استفاده از کاه گِل در باروها و کنگرههای ارگ است تا نمای بیرونی آن زیباتر به چشم بیاید. نکته اینجاست که با همهی آسیبهایی که به ارگ زدهاند، هنوز فضاهای درونی آن به تمامی از میان نرفته است و میتوان آن را بازسازی کرد و ارگی برآورد که نشانههای کهن و تاریخی آن برجای بماند و بیش از این دستخوش تاراج سوداگران نشود.
از اینها گذشته، داستان غمانگیز ارگ انار به ویرانگریهایی بازمیگردد که نه به دست زمان و گذر سدهها و دورههای تاریخی، بلکه بر اثر کارهای ناروای دهههای پیش پدید آمده است. تا همین سه دههی گذشته هنوز نشانههای زندگی، در ارگ جاری بود. بهویژه سازههای دو اشکوبهای ارگ را میشد دید و چندان ویران نشده بود (خبرگزاری ایسنا). اما شماری به این بهانه که ارگ جای «حاکمان» بوده است، بخشهایی از آن را ویران کردند. چندی پس از آن خرابههای ارگ محلی برای معتادان و ولگردان شد. این نیز بهانهای به دست داد تا بخشهای دیگری از ارگ را خراب کنند. از همه نادرستتر ساخت پارک در فضای نزدیک به ارگ، در بخش شمال باختری آن بود. در آنجا درخت کاشتند و برای سیراب کردن درختان و چمنها، آبها را درون پارک رها کردند. همین سبب شد که نمناکی زمین پارک به دیوارهای ارگ نیز سرایت کند و آنها را سست سازد. جدای از آن، ساخت پارک در حریم ارگی تاریخی، کاری نسنجیده بود. در آبان سال 1391 خورشیدی نیز در 50 متری ارگ، ساختمانی با بلندای 12 متر ساخته شد (همشهری آنلاین). ساخت سازهای با گنبد فلزی در نزدیکی ارگ نیز اعتراض کنشگران میراث فرهنگی را برانگیخت.(ایسنا)
هر چند ناخشنودی آنها راه به جایی نبرد. همهی آن ندانمکاریها و کاوشهای غیرمجاز بدانجا انجامیده است که از ارگی کهن که با اندکی دقت و نگاهبانی میشد آن را از ویرانی رهایی بخشید، اکنون جز باروهای پیرامونی، سازهی دیگری برجا نمانده است. هر چه دیده میشود دیوارهایی است که نیمهویران رها شدهاند و در جایجای آنها خاکهایی انباشته شده است که از زیر و رو کردنهای سوداگران و قاچاقچیان باقی مانده است.
مردم انار به ارگ شهر خود «ارگ ساسانی» هم میگویند. این اثر، در بهمنماه 1389 با شمارهی 30343 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
* با بهرهجویی از گزارش «خبرگزاری ایسنا» و تارنماهای «سفرنویس»، «کجارو»، «ویکی پدیا».