آذرمیدخت هرمزان، چهرهای شناختهشده در هازمان زرتشتی است. سخن از کار نیک و دهشمندی که به میان میآید معمولا نام او را میبینیم که به یاد دخترش، شادروان آناهیتا ورجاوند، بذری از نیکی کاشته است. اما شاید کمتر نامی از پدربزرگ او شنیده باشیم؛ کسی که نقشی پررنگ در انجمن زرتشتیان یزد (انجمن ناصری) داشته و بیش از ۲۰ سال فرنشین آن انجمن بوده است.
از همینرو پسین یک روز کاری در دفتر «امرداد» میزبان آذرمیدخت هرمزان شدیم تا ناشنیدههای او دربارهی پدربزرگش را بشنویم. آنچه در دنباله میخوانید گفتههای او دربارهی خدارحم هرمزان است:
خدارحم اورمزدیار بهرام (هرمزان)، فرزند اورمزدیار و کتایون، اصلیت خراسانی داشت و سال ۱۲۵۲ خورشیدی در محلهی یزد دیده به جهان گشود. در انگلیس درس خواند که زمان آن به پیش از هیات اعزامی پهلوی یکم به اروپا برمیگردد. در آنجا درس وکالت خواند و در ستارهشناسی و روحشناسی نیز خبره بود.
او حسابدار و همهکارهی تجارتخانهی جهانیان در اصفهان بود.
دانشمندی آگاه
یادم میآید بامداد آدینه مجتهدهای شهر میآمدند و از پدربزرگم مساله میپرسیدند، زیرا او عربی را بسیار خوب میدانست. حتا قرآن را تفسیر میکرد. یکشنبهها نیز در خانه انجمن ادبی برگزار میکرد و این کارها تا پایان عمرش ادامه داشت.
راهنمای همیشگی انجمن یزد
در انجمن یزد راهنما بود و ارباب سهراب کیانیان زمانی که مشکلی در انجمن پیش میآمد به سراغ پدربزرگ من میآمد.
چون زبان انگلیسی را خوب میدانست همه جا او را به عنوان نماینده میفرستادند.
پیشکش یکی از جاذبههای بزرگ یزد
شاید خیلیها ندانند که نخل میدان امیرچخماق یزد را پدربزرگم، ارباب خدارحم هرمزان اهدا کرده است و اکنون نیز در این میدان جای دارد. یزدیها هنوز هم از او به نیکی یاد میکنند.
کتابخانهی شخصی که عمومی شد
پدربزرگم کتابخانهی بزرگی داشت و خیلیها میآمدند از آن استفاده میکردند. پس از درگذشت او دکتر صرفه آمدند و کتابها را به کتابخانهی هَوَرشت انتقال دادند. شوربختانه برخی از آنها دزدیده شد و در بازار یزد به فروش رسید.
شاهبهرام سیروسی، فرزین فرخمنش و نوشین فرامرزیان در دههی ۸۰ به یزد رفتند و کتابها را نجات دادند و برخی از آنها را به کتابخانه یگانگی تهران انتقال دادند. پس از سال ۸۲ به انجمن یزد گفتم کتابها را حفظ کنید و من حاضرم سالیانه یک میلیون تومان به نامگانه آناهیتا به شما بدهم. انجمن آن زمان به هر دلیل این کار را انجام نداد.
سال ۸۹ به پیشنهاد نوشین فرامرزیان بنا شد اتاق مرمت در کتابخانهی یگانگی ساخته شود. فرامرزیان گفت هزینهی آن ۱۱ میلیون میشود، من آن زمان ۵، ۶ میلیون جمع کرده بودم و بقیه را از بانک وام گرفتم و اتاق را ساختند.
سال ۹۰ نیز سیامین سال پدرم دینیار هرمزان، مادربزرگم بانو رستم هرمزان و عمویم کیخسرو خدارحم هرمزان بود که اوستای مختصری خواندیم و پول آن را برای اتاق مرمت کتابخانهی یگانگی هزینه کردیم.
دوستان بهنام
از دوستانش کریمخان رشتی، سفیر ایران در اروپا، و فریدون هرمزدیاری، پدر هرمزدیار هرمزدیاری (مدیرمسوول پیشین ماهنامه فروهر) بودند.
ویژگیهای اخلاقی
همواره به ما میگفت خودتان بروید برای خودتان کسی شوید. میخواست فرزندان و نوادگانش روی پای خود بایستند. از سوی دیگر هر کمکی از دستش برمیآمد به مردم میکرد و همواره مشاور انجمن زرتشتیان یزد بود.
او خیلی فهمیده، باسواد و بسیار بخشنده بود. به خیلیها کمک میکرد.
خاطرهای از خدارحم هرمزان
نام مادربزرگم بانو بود؛ زنی بسیار مهربان و سفرهدار (سفرهاش همیشه پهن بود و نمیگذاشت کسی گرسنه از خانهاش بیرون برود). هنگامی که مادربزرگم نان میپخت و پدربزرگ از در میآمد، میگفت «بانو بوی نون همه جا پیچیده، برای همسایهها ببریم حتما». سپس رو به نور میایستاد، اوستا میخواند و خدا را سپاس میگفت که در سالهای جنگ که قحطی و نداری زیاد است آن اندازه دارند که خوراک بخورند.
پایان یک عمر نیکی
پدربزرگ ۱۱ آذرماه ۱۳۳۴ از دنیا رفت و تنها یادش برای ما باقی ماند. او میدانست که خدامرزی میشود و شب درگذشتش از همهی ما خداحافظی کرد.
آذرمیدخت هرمزان، دوم تیرماه ۱۳۱۶ در یزد محله دیده به جهان گشود. آموزگار آموزشگاههای حسینآباد و مارکار در یزد بوده و در تهران ناحیهی ۸ و ناحیهی ۱ در چند آموزشگاه تدریس میکرده است. بیشتر دوران خدمت آذرمیدخت هرمزان در آموزش و پرورش به آموزش نوآموزان کلاساولی گذشته است.
آذرمیدخت هرمزان
فرتورها از سوده حاجیکرم است.
1362
6 پاسخ
روان اینچنین بزرگانی شاد که یادشان بنیکی در حافظه تاریخی زرتشتیان باقی است و چه نیکو نوه محترم ایشان رهرو پدربزرگ خوشنام خویش گام برمیدارند.تندرست باشید
روانشان شاد همواره در جامعه زرتشتی افرادی بودند و هستند که برای پیشبرد جامعه تلاش می کردند و می کنند . ما به این افراد می بالیم و سعی میکنیم ما هم اینچنین باشیم .چه خوب است که خانم هرمزان یا د روانشاد دخترشان را با کارهای نیک در جامعه زنده نگاه میدارند .
بي شك پدر بزرگ ايشون الگوي مناسبي براي اطرافيان و همكيشان خواهند بود كه از رنجوندن افراد با سخن نادرست، قضاوت كردن ناشايست راجبه افراد با حرفهاي ديگران بپرهيزند و از كينه ورزي و ناراستي بدور باشن. بين راستي و ناراستي، و كلام راستين و دروغين مرز باريكي است.
با درود و سپاس ازبانو اذرمیندخت هرمزان تا انجا که بنده اطلاع دارم کل زمین مجموعه امیر چقماق یزد را ایشان بخشیده اند و نخل قدمتی دیرینه دارد .
با درود بر روان بزرگمرد خدارحم هرمزان
ایشان نخل قدیمی که در مراسم مسلمانان استفاده میشد و در زمان رضا شاه بنا بود تخریب شود را با پول خود خریدند و آنرا به مسلمانان اهدا کردند و بابت همین کار احترام بی نظیری نزد روحانیون مسلمان داشتند.
روانشان شاد و بهشت جایگاهشان