کتاب پژوهشیِ «بازخوانی رویدادهای فرهنگ بنیاد در زَرقان فارس» نوشتهی محمدجعفر ملکزاده، پژوهشگر فرهنگ مردم (فولکلور) بهتازگی چاپ و روانهی بازار کتاب شده است.
به گزارش امرداد، کتاب ارزشمند و پژوهشی «بازخوانی رویدادهای فرهنگ بنیاد در زَرقان فارس» نوشتهی محمدجعفر ملکزاده، پژوهشگر فرهنگ مردم یا عامه (فولکلور) بهتازگی و در تابستان 1399 خورشیدی چاپ شده است. پیشتر نیز، از این نویسندهی شیرازی کتابهایی در زمینهی فرهنگ مردم (فولکلور) زرقان چاپ و در اختیار دوستداران فرهنگ و تاریخ ایرانی و پژوهشگران و علاقهمندان به جستار فرهنگ فولکلور قرار گرفته بود. کتابهای ارزشمندی از جمله، فرهنگ مثالها، اصطلاحات و کنایات عامیانهی زرقانی، فرهنگ زرقان (واژهنامه لهجهی پارسی مردم زرقان) ، فرهنگنامهی زرقان، فرهنگ باورهای عامیانه و فراموششدهی زرقانی و فرهنگ مردم زرقان.
در سرآغاز کتاب «بازخوانی رویدادهای فرهنگ بنیاد در زَرقان فارس» به خامهی (:قلم) نویسنده دربارهی این که فرهنگ چیست، میخوانیم : رازآلودترین و پیچیدهترین واژهای که نگارنده تاکنون با آن سر و کار داشته، همین واژهی فرهنگ است که تعریف و معنای آن در قالب واژه و جمله نمیگنجد. هرچه در معنی این واژه کتابهای لغت نوشتهاند، در حالی که درست است، جامع نیست.
آن چه نویسندگان در تعریف آن گفتهاند تنها چند نما از نماهای بیشمار و رنگارنگ آن را تعریف کردهاند. آیا باید کتابی در تعریف فرهنگ نوشت؟ نه، زیرا تعریف یک موضوع اگر از چند جمله یا سرانجام (:نهایتا) از چند رده بگذرد، نمیتوان آن را تعریف خواند. پس چه باید کرد؟
دکتر ملکزاده در دنبالهی نوشتار میآورد، به نظر میرسد نباید توقع داشت فرهنگ تعریف شدنی باشد. فرهنگ مقولهای بسیار گسترده و دارای تعاریف و معانی فراوان است و از جنسی نیست که به سادگی بتوان واقعیت آن را آشکار کرد. همانگونه که شکل و ریخت، حالت و نگاه کسی را نمیتوان کاملا آن گونه که هست، بیان کرد. اما یک چهرهنگار چیرهدست شاید بتواند آن را نقاشی کند. در حالی که نقاشی باز هم موجودی بیجان است و نمیتواند جایگزین یک چهرهی جاندار شود.
حال اگر این نقاشی را به یک چهرهشناس نشان دهیم، او خیلی چیزها را از شکل و روحیات صاحب آن چهره در خواهد یافت، ولی نه همه چیز را. فرهنگ را باید دید، حس کرد، درک کرد، فهمید و درعمل آن را نشان داد. مجموعهی رفتار، کردار، گفتار، نوشتار و نگاه یک ملت به زندگی و جهان آفرینش در درازای تاریخ، آیینهای است که میتوان فرهنگ آن ملت را در آن مشاهده کرد.
مردم کهن شهر فرهنگی زَرقان در همهی فراز و فرودهای تاریخ خود نشان دادهاند که ایرانیانی اصیل و نجیب بوده و همیشه به اخلاق و انسانیت – و نه به رنگ و نژاد و باور – توجه داشته و رضایت خدا را بر هر چیز دیگر ترجیح می دادهاند.
آنچه در این کتاب به ظاهر کوچک برای نشان دادن معنی فرهنگ و فرهنگ مردم زرقان گردآوری شده و شماری از حوادثی است که در یکی دو سدهی گذشته در زرقان یا برای زرقانیان پیش آمده است و در حقیقت صورتگری نویسنده از چهرهی روشن فرهنگ مردم زرقان است. رویدادها گاهی با اندک تغییراتی بهویژه در نام اشخاص آورده شده تا گلهای در پی نداشته باشد.
فهرست عنوان رویدادهای کتاب
برخی از پِهرست (:فهرست) سرنویس رویداد کتاب «بازخوانی رویدادهای فرهنگ بنیاد در زَرقان فارس» از این جمله است، پلنگها تشنهاند، از شستن -حوض تا منبر وعظ، اداره ی امنیه، شب تاریک و بیم موج، دختری بهجا مانده از کاروان، شراب بهشت، هنر- چشمه ی زاینده است، آب همانند نان -حرمت دارد، اتحاد و دفاع، کاکا کریم، جیجی ویجی، عید کوشکک، کوکی، قفلهای بیکلید، درختهای انجیر و بادام، جنگ زرقان، آبتنی رایگان، پیروزی اهورا بر اهریمن، مهماننوازی، عزیز -مارکش و قاصدان زور و … .
محمدجعفر ملکزاده، دانشآموختهی رشته مهندسی عمران از دانشگاه مکگیل کانادا و کارمند بازنشستهی سازمان آب در شهرستان شیراز و دکترای هیدرولیک و پژوهشگر سازههای آبی و فرهنگ مردم است. همچنین دکتر ملکزاده دو کتاب ارزشمند و مهم در زمینهی تاریخ و باستانشناسی با نامهای «آسیابهای ایران» و «بندهای باستانی دره درودزَن» که هر دو، عنوان کتاب برتر معماری و شهرسازی را از سوی انجمن مفاخر معماری ایران کسب کرده است.
پیشینهی باستانی شهر زَرقان
زرقان با فاصلهای نزدیک 25 کیلومتر، یکی از بخشهای چهارگانهی شهرستان شیراز و نزدیکترین شهر به مرکز استان پارس (:فارس) است و در شمال خاوری (:شرقی) شیراز جای گرفته است. بلندای زرقان از سطح دریا و آبهای آزاد 1595 متر، و ارتفاع بلندترین نقطه کوه شمالی نسبت به مرکز شهر کمابیش 600 متر است.
زرقان در برگیرندهی دو شهر زرقان و لَپویی و دو دهستان بندامیر و رحمتآباد با شمار 40 روستا و 10 آبادی است. زرقان از دید تقسیمات اداری کشور، بخش به شمار میآید و زیر نظر فرمانداری شیراز قرار دارد. هرچند که در تاریخ 10 مهرماه 1398 خورشیدی زرقان به شهر تبدیل شده است.
بنا به باور و پژوهشهای دکتر عبدالمجید ارفعی، واژهی «رَکان» در گِلنبشتههای پارسه (تخت جمشید) باید همان زرقان باستانی باشد. همچنین نام زرقان در سنگنبشتهی نامدار داریوش بزرگ هخامنشی در بَغستان (بیستون) آمده است. دکتر ارفعی مینویسد : شهر «رخا» یا «رکان» (در متن ایلامی) که در سنگنبشتهی بغستان (بیستون) آمده است، همان شهر زرقان پارس است. از سویی، به باور ارفعی، مقدسی در احسنالتقاسیم نام شهر زرقان را رَکان ثبت کرده است (رویه 455).
در بیست و دو متن از 4737 گلنبشتههایی که تا به امروز از پارسه (تخت جمشید) خوانده شده است از شهر «رَکان» نام برده شده است. بیشترین آگاهیهای ما از رَکان از هفت گلنبشته است، به ویژه دو گلنبشته که از بزرگترین گلنبشتهها و دارای چندین مدخل هستند، بهدست میآیند. از این هفت متن، سه متن در رَکان نوشته شدهاند و بر روی هم 49 بار به این شهر اشاره شده است. (کتاب رکان در گلنبشتههای تخت جمشید، زرقان باستانی -پژوهش، نگارش و برگردان : دکتر عبدالمجید ارفعی، انتشارات هدهد قم، چاپ نخست تابستان 1392).
کتاب ارزشمند «بازخوانی رویدادهای فرهنگ بنیاد در زرقان فارس»، نوشتهی دکتر محمدجعفرملکزاده از سوی انتشارات ادیب مصطفوی شیراز بهتازگی چاپ و روانهی بازار کتاب شده و در دسترس دوستداران تاریخ و فرهنگ ایرانی قرار گرفته است.