در شهرستان «دَیر» بازماندهای از قلعهای کهن دیده میشود که رد پای آن در گذر تاریخ گم شده است. باستانشناسان به یافتهای اطمینانبخش نمیرسند و نوشتههای تاریخی خط و نشانی به دست نمیدهند تا بدانیم این دژ در چه زمان و دورهای ساخته شده است. ناگزیر راهی پیش پای جستوجوگران نمیماند جز آن که دست به حدس و گمان بزنند و از روی نشانههای بیرونی دریابند که این دژ با کدام دورهی تاریخی سازگاری بیشتری دارد. آن سازه را «قلعه بردستان» مینامند؛ قلعهای که گذر زمان برجها و دیوارهایش را فرو ریخته و جز نمایی سایهوار، چیزی از آن نگذاشته است. با این همه، برای مردم آن سامان یادآور سدههایی از تاریخیست که بر آنها گذشته است. از همینرو، در نگاه آن مردمان ارزشی نمادین دارد.
اینکه قلعه بردستان در روزگاران پس از دورهی باستان ایران ساخته شده است، کموبیش دیدگاهی پذیرفته شده است. هیچ نشانهی آشکاری از این سازه به دست آمدنی نیست که گمان ببریم ردی از روزگاران باستانی ایران در خود دارد. ساخت اجزا و سازههای دژ همگی برگرفته از الگوهایی هستند که در سدههای اسلامی تاریخ معماری ایران شکل گرفته بودند.
با سنجش قلعه بردستان با دیگر سازههای تاریخی، این دیدگاه پذیرفتنیتر شده است که این قلعه در روزگار دیلمیان (آل بویه)، و بهگمان بسیار در سدهی چهارم مهی(:قمری)، شکل گرفته است؛ یا دستِ کم در آن دوره از رونق و آبادانی برخوردار بوده است. اما در سدههای پس از آن، بازسازیهایی در قلعه انجام گرفته است و دگرگونیهایی شکل دادهاند که شاید کاربری قلعه را دگرگون کرده باشد. اینکه آن مرمتها و دگرگونیها در چه سدهای و به دست کدام سلسلهی تاریخی انجام شده است؟ پیدا نیست.
شگفت است که در هیچ جای قلعه بردستان کتیبه یا نوشتهای پیدا نشده است که اشارهای به دورهای از تاریخ باشد یا راهنمایی برای گمانهزدن تاریخ ساخت و مرمت دژ. دور از ذهن است که سازندگان قلعه یا کسانی که در آنجا باشنده بودهاند، از نوشتن سنگ یادبود چشمپوشی کرده باشند. بیگمان چنان سنگنوشتهای که در همهی ارگها و قلعههای تاریخی ایران دیده میشوند، در این سازه نیز بوده است، اما بر اثر گذر زمان و رویدادهایی که به خرابی قلعه انجامیده، از میان رفته است. اینکه در کتابها و نوشتههای تاریخی نیز به سازندگان و مرمتگران قلعه اشارهای نشده، پرسشبرانگیز است.
از اینکه بگذریم، باید به شهرستان دیر در استان بوشهر اشاره کرد که این دژ تاریخی و سازههای کهن دیگر را در دل خود جای داده است. بندر دیر در جنوب خاوری استان بوشهر جای دارد و دوری آن از مرکز استان، شهر بوشهر، 208 کیلومتر است. اما قلعه در روستای «بردستان» ساخته شده است. 5 کیلومتر که به سوی خاور بندر دیر برویم، به این روستا خواهیم رسید. درست در ورودی روستاست که قلعه بردستان دیده میشود. نیمهویران بودن قلعه، این گمان را به ذهن میآورد که شاید بردستانیها در نگهداری از آن چندان پایبند نبودهاند. چون در سالهای گذشته، با ساختوسازها و توسعهی روستا، بخشی از قلعه بردستان از میان رفته است.
نمایی که اکنون از قلعه بردستان دیده میشود، 3 سازه با حیاطهای جداگانه است؛ و نیز دیواری که برجهایی در گوشههای آن ساخته شده و اکنون طرح و بازماندهای از آن، نشانههایی کمرنگ از گذشتهاش را به دست میدهد.
کاوشها و بررسیهای باستانشناسان حکایت از آن دارد که قلعه بردستان در سدههای تاریخیای که از سر گذرانده، چند بار بازسازی شده است. ردِ آن مرمتها و دستبردنها را میتوان در قلعه دید. اما واپسین دگرگونی و بازسازی در دورهی قاجار و به دست «محمدخان دشتی» انجام گرفته است. دشتی، باید همان فرمانروایی باشد که در روزگار پادشاهی ناصرالدینشاه قاجار بر خورموج، مرکز کنونی شهرستان دشتی، فرمانروایی میکرد. دشتی نه تنها در ساخت سازههای فرمانروایی و پدید آوردن کاریزها (:قناتها) و کاخها، دست گشادهای داشت بلکه چکامهسرایی(:شاعری) چیرهدست بود و شعرهایی از او به یادگار مانده است. به هر روی، دشتیِ شاعر و فرمانروا، سرانجامِ دشواری یافت و بر اثر کینهی والی بوشهر در سال 1298 مهی، در سی و چهارمین سال پادشاهی ناصرالدینشاه، به زندان افتاد و پس از 9 ماه رنج و سختی، در همان زندان درگذشت. اینکه در برخی از نوشتهها، او را سازندهی قلعه بردستان دانستهاند، سخن نادرستی است. محمدخان دشتی، همانگونه که اشاره شد، تنها دست به مرمت قلعه زده بود. این را نیز به حدس و گمان میتوان پیش کشید که پس از درگذشت او بود که قعله بردستان رها شد و اندکاندک روبه ویرانی گذاشت. سبب از چشم افتادن قلعه را نمیدانیم.
مرمتهای نو و با شیوههای علمیِ قلعه بردستان، در سالهای گذشته، در بهمنماه 1397 خورشیدی، از سوی میراث فرهنگی استان بوشهر و در بازهی زمانی 6 ماهه انجام گرفت (خبرگزاری میراث آریا). در این مرمت، سامان تازهای به قلعه بردستان داده شد.
به هر روی، کاربرد این قلعهی تاریخی را باید مسکونی قلمداد کرد و نهچندان نظامی و دفاعی. قلعه بردستان جایی برای انباشت (:ذخیرهی) مواد خوراکی بود و کمتر از آن برای نظامیگری بهره بُرده میشد؛ هر چند انبارها و اتاقهایی برای نگهداری اسلحه نیز داشته و چنین استفادهای از آن میشده است.
در روزگارانی که قلعه بردستان رنگ رونق و آبادانی به خود میدید و جایی برای آمدوشد مردم و فرمانروایان بود، 3 دیوار بلند داشت. این را از بررسیهای باستانشناسان میتوان دریافت. دژ دارای چهار برج بیرونی بود و به همین اندازه نیز در درون قلعه برج ساخته بودند. پیداست که قلعهای استوار بوده است و بهکارگیری شیوههای استحکامبخشی و نگهبانی از آن، از چشم سازندگان دژ دور نمانده است.
به همان سان، میتوان از یک شاهنشین قلعه و اتاقهایی که شمار آنها چیزی میان 8 تا 10 اتاق بود، یاد کرد. دو غلام گَرد نیز در بازماندهی قلعه شناسایی شده است. “غلام گَرد” به راهرویی گفته میشود که به دور حیاط یا بنا میچرخد و به فضاهای پیرامونی خود دسترسی دارد
آنچه اکنون از قلعه بردستان بهجا مانده، یک برج 3 اشکوبهای(:طبقهای) است و اتاقهای کوچکی که به هم راه دارند اما سقف آنها ویران شده است. آنچه بیشتر از همه در بخش درونی قلعه بردستان دیده میشود، ستونهاست. نمیدانیم در بازسازی سالهای گذشته، این سازههای نیمه ویران را چگونه باززندهسازی کردهاند.
با آنکه گفتیم که قلعه بردستان کمتر کاربرد نظامی و فرماندهی داشته است، اما سازندگانش فراموش نکردهاند که بخشی نیز برای دفاع از قلعه بسازند. آن بخش نظامی در اشکوب سوم برجها دیده میشود. در آنجا سکوها و تیرکشهایی برای سربازان قلعه ساختهاند تا بتوانند محاصره کنندگان قلعه را دور کنند. تیرکش، روزنهای در دیوار برجهاست که برای انداختن تیر و گلوله به سوی دشمن ساخته میشد و در همهی دژهای تاریخی دیده میشوند.
سازندگان دژ این را نیز از یاد نبردهاند که در پیرامون دیوار بیرونی قلعه، خندق بسازند و نیز راههایی پنهانی که در گذشتهها به آن «نَقب» میگفتند. به هرروی، اندوختههای خوراکی قلعهنشینان نیاز به نگهبانی داشت و دور داشتن آنها از چشم و دست آزمندان!
دربارهی برجهای قلعه بردستان این را نیز ناگفته نگذاریم که قطر هر برج به 6 متر میرسد و هر اشکوب آن نیز 3 متر در 4 متر است. دیوارها نیز ستبر هستند و بلند. هنوز هم با همهی ویرانیها، میتوان دریافت که آن دیوارهای محافظ تا چه اندازه میتوانسته است این دژ را استوار نگه دارند.
از بهجا ماندهی تاقسازی و گچبریهای قلعه بردستان این نیز دریافتنی است که در زمان برو بیای خود، شکوهی درخور داشته است. همهی آن آذینها به همان شیوه و سبکی به کار بُرده شدهاند که در دیگر سازههای تاریخی و آذین شدهی جنوب ایران میبینیم. به آن آراستگیها، چوبسازیها را هم باید افزود که در اندک درهای بازماندهی قلعه دیده میشوند و نشان از ظرافت و هنری زیبا و استادانه دارند.
مصالحی که برای ساخت این قلعه به کار برده شده است از سنگهای ساحلی و نیز گچ و ساروج بوده است. سنجش قلعه بردستان با دژ تاریخی ریشهر، در بخش مرکزی استان بوشهر، نیز باستانشناسان را به این باور رسانده که میان این دو سازه میتوان همانندیهایی یافت.
در آذرماه 1389 خورشیدی، باد و توفانی ویرانگر که جنوب بوشهر و روستای بردستان را درنوردید، آسیب فراوانی به قلعه زد. فراوانی آن آسیب به اندازهای بود که بخش بسیاری از بالای قلعه فرو ریخت (خبرگزاری فارس). آن ریزش اگر در روز پیش میآمد میتوانست به فاجعه بینجامد و دانشآموزانی را که مدرسهی آنها در نزدیکی قلعه است، با خطرهای جبرانناپذیر رودررو کند. به همین سبب بود که چارهاندیشی برای مرمت و بازسازی قلعه، خواست بردستانیها شد. سالها زمان بُرد تا همان گونه که پیشتر اشاره کردیم، در سال 1397 خورشیدی، بازسازی قلعه به شیوهای درست انجام گرفت. این در حالی بود که این دژ تاریخی در تیرماه 1380 خورشیدی، با شماره 4049 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.
* با بهرهجویی از: گزارش تارنمای صدا و سیمای مرکز بوشهر دربارهی قلعه بردستان.
یک پاسخ
من توی مرکز بردستان زندگی میکنم هر روز که میرم مدرسه قلعه رو میبینم قلعه به مدرسه ما چسپیده تا جایی که میدونم این قلعه از دوره قاجار هست