لوگو امرداد
یادداشت به قلم بابک شهریاری

مسوولیت اخلاقی در گسترش روشنایی

babak shahriariجهان ما به گونه‌ای خلق شده که در مرزهایی که تغییرات کمیت موجب تغییر در کیفیت موضوعات می‌شود آشفتگی رخ می‌دهد، این آشوب موجب پیش‌بینی‌ناپذیری در حاشیه‌ی این مرزها می‌گردد. پدیده‌های فیزیکی در مرزهای بحران کاملا تصادفی عمل می‌کنند.
الف- این جهان در حال تغییرات مداوم است، هر لحظه جایی در این جهان وجود دارد که تغییرات کمی پدیده‌ای در آن به مرز ایجاد تغییرات کیفی رسیده و لذا همواره پدیده‌های کاملا تصادفی در حال ساطع شدن بسوی ما هستند. از این روی به نظر نمی‌رسد چیزی تحت عنوان سرنوشت از پیش تعیین شده (جبر) بتواند وجود داشته باشد. لذا از زیر بار مسوولیت اخلاقی به بهانه‌ی جبری بودن دنیا نمی‌توان شانه خالی کرد.
ب – از آنجه که درون کالبدی فیزیکی و در جهان فیزیکی به‌سر می‌بریم و هر لحظه با حوادث اتفاقی روبه‌رو هستیم پس می‌بایست که سرنوشت کاملا اتفاقی (بدون اختیار) داشته باشیم که این به معنای تهی شدن مسوولیت اخلاقی انسان است.
ج- انسان‌هایی که به مقام خودشناسی دست یافته‌اند هیچ کجا از جمله در مرزهای بحران رفتاری تصادفی ندارند بلکه بر اساس اراده‌ی خود عمل می‌کنند. اراده‌ی انسان نشان از این دارد که دریچه‌ای از جهان غیرفیزیکی(جهان ماوراء) بر ما گشوده است که پدیده‌های آن رفتاری مغایر با پدیده‌های این جهانی از خود نشان می‌دهند .
از تجمیع گزاره الف و ب نتیجه‌ای عجیب حاصل می‌شود و آن این است که جبر بر ما حاکم نیست درضمن بدون اختیارهم هستیم! یعنی ما در جائی خارج از مجموعه‌ی جبر + اختیار قرار داریم . سال‌ها فلاسفه بر سر موضوع جبر یا اختیار مباحثه کرده‌اند اما ظاهرا این بحث بیهوده بوده چرا که ما در جهانی به‌سر می‌بریم که نقش تصادفات در آن باعث شده که نه جبر و نه اختیار نتواند بر آن حاکم شود. بعضی به این نتیجه رسیده‌اند که تصادف (احتمالات) حاکم مطلق‌العنان این جهان است و هر آنچه در دنیا هست ازجمله خود موضوع آفرینش حاصل یک اتفاق است و مسیر تصادفات، جهان را به اینجایی که هست کشانده. از دیگر سو وجود اراده انسانی باعث می‌شود که مسیر احتمالات تغییر یابد و این‌گونه است که نه جبر و نه احتمال و نه اتفاق و نه مجموعه‌ی همه‌ی آنها قادر به بیان عظمت کرامت انسان نیستند. این گستره، جایی است که جهان ماوراء می‌تواند بر ما بگشاید و در این جهان فیزیکی قابل تصور نیست. از جهانی سخن می‌گویم که از آنجا آمده‌ایم، البته کاربرد فعل ماضی در باره‌ی آن صحیح نیست شاید جهان ماوراء همانجایی است که اکنون هم در آن هستیم. شاید به علت وجود دریچه‌های متعددی که از درون وجود ما به ماوراء می‌گذرند بطور توامان در هردو جهان حضور داریم. جهان گیتوی و جهان مینوی. به نظر می‌رسد ما همواره در جهان زوال‌ناپذیر مینوی به‌سر می‌برده و به‌سر می‌بریم و به‌سر خواهیم برد (زمان در آنجا بی‌معناست) اما در این میان، فرصتی به ما اعطا شده که در این جهان گیتوی نیز حضور پیدا کنیم و بر اساس اراده‌ خود تغییر ایجاد کنیم، تغییر تاریکی به روشنایی. فرصت حضور ما در این جهان گیتوی به زودی به پایان می‌رسد و در گیتی بجز نامی از ما باقی نخواهد ماند احتمالا در مینو حتی این نام هم بی‌معنی است. پاداش ما در مینو، خانه‌ی نور است نوری که در این فرصت خود ما در گیتی گسترانده‌ایم.
چه دعایی خوش‌تر از این برای شما داشته باشم: بر شما باد گیتی به کامه‌ی تن و مینو به کامه‌ی روان
بابک شهریاری – آبان 99

 

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

یک پاسخ

  1. دوست فرهیخته گرامی. از یادداشت های راهنمون هوشمندانه شما بسیار سپاسگزارم، به خصوص در دوران دشوار کنونی.
    شت اشوزرتشت با درک اشا در چند هزار پیش توانست مفهوم زندگی در گیتی و مینو را به مردمان نشان دهد. بیشتر ادیان به موضوع قضا و قدر، سرنوشت، و رستگاری از راه ایمان اعتقاد دارند. ولی جهان بینی زرتشت به درستی دریافت که راه رسیدن به رسایی و جاودانی از مسیر وهومن و اشاوهیشتا و شهریور است.
    موضوع مهم در جهان کنونی، همانطور که شما به درستی نوشتید، مسئولیت بر دوش تک تک مااست. دیگر نمیتوان فقط به حکومت مرکزی تکیه کرد و کمک و یارانه طلب کرد. مسیر از پایین به بالاست که هر کس به سهم خود نقطه نورانی باشد که با هم جهان را روشن کنیم. ایدون باد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-02-06