لوگو امرداد

بابک شهریاری

داستان کوتاه

-الو زرتشتیان؟ -به قول امروزی‌ها  هنگ کردم و  با تاخیر پاسخ دادم: بفرمایید با کجا کار داشتید؟ -ببخشید شما با علوم غری...

همین‌طور اتفاقی روبه‌روی تیاتر شهر بهش برخوردم، همیشه آدم شوخ و سرحالی بود اما این دفعه به نظر می‌رسید با خودش هم شوخ...

یادداشت نوشته بابک شهریاری

با صدای زنگ تلفن همراه رشته افکارم پاره شد. بابک جان برات پیامک زده بودم متوجه نشدی برای همین بهت زنگ زدم. (آقای م بو...

یادداشت به قلم بابک شهریاری

عمر حضور انسان بر روی زمین همچون چشم بر‌هم‌زدنی برای این سیاره خاکی است. اما در این چشم‌برهم‌زدن آن‌چنان چهره‌ی زمین ...

به فراخور آیین گهنبار دبیرستان فیروزبهرام

ناجی مردم در قحطی سال‌های جنگ جهانی اول بنیان‌گذار کتابخانه مجلس شورای ملی ستون و نگهدار بنیان مجلس شورای ملی از بنیا...

نوشته به قلم بابک شهریاری

آه بود و افسوس. درد بود و درد بود و غم، حتما برای کسانی که هیچ‌کدام از اعضای این خانواده را نمی‌شناختند نیز این رویدا...

جوان خوش‌اندامی بود به نسبت مردی قوی محسوب می‌شد. خواسته‌های فراوانی داشت، در ضمن نسبت به همسایه‌ی خود رشک می‌برد و ب...

همینطور که قدم می‌زدم مادر جوانی توجه من را به خود جلب کرد فرزند خردسال خود را داخل کالسکه گذاشته بود و در حال قدم زد...

ایران ما کشوری گسترده است، سرزمینی اهورایی که از ارس تا خلیج همیشه فارس امتداد دارد سرزمینی چهار فصل ، ثروتمند و با پ...

مهندس بابک شهریاری، کنشگر زرتشتی، معمار شهرساز، مدرس سازمان نظام کاردانی در گفت‌وگو با گزارشگر روزنامه اطلاعات*، به و...

بارگذاری نوشتار بیشتر