همه آنچه پیرامون جشن شب چله گفته میشود برای دانستن درست داستان آن بر پایهی دانش، بایسته است تاریخ ادیان را دانست که زمان گفتن و پرداختن به آن در این روزگاران نیست. جشن شب چله، به شکلی در تقویم خورشیدی ایران ملی شده و جا افتاده است و نیازی به چم دادن (معنا دادن) به آن نیست.
همانگونه که دیدید ما زرتشتیان نیز همآوا با همه مردم ایرانشهر بزرگ جشن شب چله را برابر با تقویم خورشیدی برگزار کردیم و میکنیم. اینکه هنوز گرامی انجمن موبدان برای چم دادن برای مناسبتهای نو (مانند روز مرد، روز پرستار، روز دختر، روز پسر، روز عشق، بسیاری روزهای دیگر….) تصمیم یکپارچهای نگرفته است، ما نیز جشنهای کمرنگ شده را هنوز برگزار نکردیم.
بگمانم کمی بهتر است آهسته جلو رفت. آنچه از منابع ایرانی مانند آثارالباقیه ابوریحان بیرونی و رازهای مگو آیین مزدیسنی برای ما مانده است، روز زایش خورشید در استورهها زمانی است که ایزد مهر و خورشید دست دوستی به هم میدهند، روزی است که انغر روشنگاه خدا، انارام ایزد با آذر ایزد به هم میرسند و این دو جلوهی آتش ایزدی، زایش مهرِخورشید و به شکل نمادین بزرگ شدن روزها را به وجود میآورند. جشنی در روز پایانی آذر برگزار میشده است به نام «آذرجشن». ریختی همانند چله گاهشمار کهنتر را دارد که روز فردای آن روز اورمزد و دیماه و جشن دیگان است.
بهشوند (به دلیل) کمرنگ شدن این جشن آیینی و پررنگ شدن جشن شب چله، تقویم چلهای کهن (گاهشمارکشاورزی کهن) و برای ماندگاری در تقویم خورشیدی امروز و ترکیب آن با جشن زایش مسیح در ۲۵ دسامبر، واژهی یلدا برای پاسداری از جشن پایان پاییزی (آذر جشن) از واژه های سُریانی وام گرفته شده است.
در آثارباقیه گفته شده است که مسیحیان خوارزم و نسطوری، ملکایی و یعقوبی روز ۲۵ دسامبر را یلدا، زادروز میلاد مسیح میدانستند. اینکه در زمان پادشاهی پارتها بشوند تصمیمهای ژئوپولوتیک و سامان دادن به جهانبینیهای باستان و گسترش باید و نبایدها برای کنترل انگارهای انسانها و برای جلوگیری از گسترش خشونتهای باوری و جنگهای دراز، چگونه برابر کردن روز زایش مسیح و آن با روز درگذشت اشوزرتشت را توانستند و… بسیاری داستانهای مگو دیگر ….. در این روزگاران قابل گفتوگو نیست و نیازی هم نیست!
آنچه مهم است و در این زمانه شایسته است که مردم ایران بر زمان جشن چله همازور شوند و آن را بزرگتر و بزرگتر برگزار کنند. تا زمانی که بشود جشن روز انارام از آذر ماه (آذر جشن) را نیز همگانی برگزار کنیم.
از دیدگاه من میشود این میانه را نیز پایکوبی کرد و با چم دادن به آنها جشنهای نو را به گاهشمار افزود تا جبران شادی برای شادیهای نکرده ایرانیان شود.
گاهشمار یک قرارداد است که کمی مبنای نجومی دارد و جشنها بر پایهی تقویم نجومی نیستند چون اگر بودند امسال، شب پس از چله چند ثانیهای بر پایهی گزارش بی.بی.سی بلندتر است و این چند روز همیشه اختلاف بوده است.
مهم این است که در هزاران سال پیش نیاکان خردمند ما در میان ۳۶۵ روز سال بدون تکنولوژی امروز میانهی درستی برای جایگاههای روزها و جشنها در گاهشمار خودشان برگزیدند این تمیز دادن گاهشمار زندگی با تقویم نجومی بسیاری از پرسشهای ما را پاسخ میدهد.
در پایان آنچه از دیدگاه من مهم است همازوری همه ایرانشهر بزرگ در برگزاری جشنهاست و بایسته نیست فلسفهها را دگرگون کرد. امروزه شب سی آذر جشن شب چله است و ربطی به گاهشمار مزدیسنی ندارد.
اگر نام یلدا، از زبان سریانی و تقویم هفتگی از مانی وام گرفته شده و نزدیک به تقویم خورشیدی امروز است، همه و همه با آرمان پاسداری از جشنهای مهم و کهن بودهاند.
پس ما نیز به این هوشیاری نیاکانی ارج مینهیم و شب چله را بر پایهی گاهشمار کهن ( کشاورزی) برگزار میکنیم و به دنبال یافتن شوند ( دلیل)، نامهای گاهشمار مزدیسنی نیستیم. تا انجمن موبدان در آینده اجازه دهد گامبهگام به سوی بزرگ داشت جشن انارام ایزد و آذرماه برویم و آذرجشن را جدا از برگزاری شب چله، برگزار نماییم.
شاد باشید
هومن فروهری – چله ۹۹
یک پاسخ
سپاس بیکران از هومن عزیز که به خوبی روشنگری کردند