این نوشته بر آن است که از دیدگاههایی گوناگون به جایگاه استورهای جمشید و ویژگیهای آن بپردازد. با این رویکرد که بتوان برخی بنمایههای شکلگیری این شخصیت در نزد انسانهای کهن را دریافت. در آغاز باید دو اصطلاح را که در این نوشتار بهکار میرود، تعریف کرد:
پیشنمونه:
یک نمونهی آغازین است که شاخص همهی آحاد، از یک پدیدهی مورد توجه انسان کهن است. بهدرستی یک پیشنمونه از یک یا آمیزهای از چند نامِ عام یاد میکند. کموبیش در داستانهای استورهای و در فرایند آغازین آفرینش، درپی مرگ یا شکستهشدن پیشنمونه و از بخشهای آن، آحاد معمولی نوع آن نمونه یا انواع گوناگونی از آن یا حتا جاندران دیگر پدید میآیند.
ابرنمونه:
یک نمونهی کنونی در دورانهای استورهای است که مانند پیشنمونهی شاخصِ همهیِ آحاد یک گونه است، که باز هم از یک یا آمیزهای از چند نامِ عام یاد میکند. در همان زمان که آحاد آن گونهی ویژه دیده میشود، ابرنمونه نیز هستی دارد یا شاید در آینده و در زمانی ویژه از گردهمآمدن افراد آن گونه و در هم آمیختن آنان شکل بگیرد.
پیشنمونه و ابرنمونه هر دو نمونههایی کامل و در ویژگیهایی بزرگنمایانه (:اغراقآمیز) هستند و کموبیش اندازههایی بزرگ و ویژگیهایی آرمانی دارند. شاید با اندیشیدن دربارهی این نمونههای استورهای، مُثُل افلاتونی به اندیشه بیاید، اما ناهمسانی ابرنمونه و پیش نمونه با مثال در جهان مثالی افلاتون این است که این دو را از دید استورهای در جهان میتوان دید ولی آن یکی را نه.
شاید بتوان گفت انسان کهن برابر هر نام عام در زبان، میتوانسته است یک ابرنمونه نیز بپندارد و شاید اینچنین پندارهایی حتا پیش از پیدایی زبان شکل گرفته و از توانایی انتزاع در اندیشهی انسان سرچشمه میگیرد.
اما جمشید آنگونه که از نامش بر میآید دربردارندهی مفهوم دوگانگی است. بخش نخست نام او به زبان اوستایی، یعنی ییمَ، همان یَمَ در سنسکریت است که واج دوم آن غنهای و سپس کامی شده است. این واژه با توجه به معادل آن در سنسکریت، یعنی یَمَ، که از معانی آن دوقلو است (http://www.sanskrit-lexicon.uni-koeln.de)، میتواند به چم دوقلو یا دوگانه باشد. شاید واژهی گاهانی یِمَ (یسنا 30، بند3)، به معنی دوقلو و همزاد (Bartholomae, 1904: 1291) نیز با این واژه همریشه باشد.
وادیم ترِپاوْلُف در نوشتار «یک رییس و کاهن»، چگونگی بخشکردن نهاد قدرت میان قطب جنگجو یا سیاستمدار و قطب خردمند یا روحانی را در داستانهای حماسی برخی تیرههای ترک آسیایی بررسی کرده است. به گفتهی خود او مغولان، کالمیکها، آلتاییها، خاکاسها و یاکوتها در این پژوهش آورده شدهاند (Trepavlov, 1996: p. 2) و 9 الگوی بخش قدرت از این میان بهدست آمده است (ibid: pp. 22-24). در همهی اين الگوها قدرت به دو پاره، بخش شده است و اين دو بخش با هم پیوندی تنگاتنگ دارند.
يک بخش نيروي جنگاوري و سياسي و بخش ديگر نيروي خردورزی و روحاني است. بخش نخست را میتوان در فرنشین یا جنگجو و بخش دوم را در ريشسفيد يا مرد خردمند دید. اين دو در کنار هم جای ميگيرند و دوگانهی قدرت را پديد ميآورند.
آنچه در بالا آمده است بخشی از نوشتاری است با عنوان «تابناکی جمشید از فرهمندی اوست» که به خامهی فرزین آقازاده در تازهترین شمارهی امرداد چاپ شده است.
متن کامل این نوشتار را در رویهی پنجم (اندیشه) شمارهی 434 هفتهنامهی امرداد بخوانید.
خوانندگان میتوانند برای دسترسی به هفتهنامهی امرداد افزونبر نمایندگیها و روزنامهفروشیها از راههای زیر نیز بهره ببرند.