لوگو امرداد

آتش نمادی از پاکی، روشنایی و سپندینگی

azواژه‌ی آتش در اوستا آتر Tar و در پهلوی Atur یا آتخش و در فارسی آذر آمده است. ریشه‌ی این واژه در سنسکریت ادری به چم (:معنای) شعله است که به عنوان صفت خدای آتش که آگنی نامیده می‌شود نیز به کار می‌رفته است (یاحقی، 1386: 16).

دیرینگی آتش

آتش از روزگاران آریایی و پیش از آن همیشه گرامی داشته می‌شده و در همه‌ی آیین‌های دینی بوده است و یکی از سپندینه‌ترین (:مقدس‌ترین) آخشیج‌های (:عناصر) چهارگانه در ایران باستان بوده است؛ زیرا آفرینش با آتش آغاز شد. در بندهش آمده: «هرمزد آفریدگان را به گونه‌ی مادی آفرید از روشنی بیکران آتش، از آتش باد، از باد آب از آب زمین و همه‌ی هستی مادی را فراز آفرید و همه چیز از آب بود جز تخمه‌ی مردان و گوسپندان؛ زیرا آنان را تخمه‌ی آتش تخمه است» (بهار، 1378: 38). در استوره‌های ایران باستان، پیدایش آتش از برخورد دو تکه سنگ، به زمان هوشنگ پیشدادی نسبت داده شده است. روز پیدایش آتش را جشن سده می‌گفتند که هنوز هم در برخی از مناطق این روز جشن گرفته می‌شود. همچنین نهمین ماه هر سال و نهمین روز ماه به نام ایزد آذر نام‌گذاری می‌شده و مراسم خاص برگزار می‌شده است.

آتش در شاهنامه

در شاهنامه نیز پیدایش آتش در پیوند با هوشنگ‌شاه بوده و درباره‌ی آن چنین آمده است:

نگه کرد هوشنگ باهوش و هنگ

گرفتش یکی سنگ و شد پیش جنگ

برآمد به سنگ گران سنگ خرد

هم آن و هم این سنگ بشکست خرد

فروغی پدید آمد از هر دو سنگ

دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ

یکی جشن کرد آن شب و باده خَورد

«سده» نام آن جشن فرخنده بود  

 گونه‌های مختلف آتش

ایرانیان باستان بر این باور بودند که پنج گونه آتش اهورایی در جهان وجود دارد.

در یسنا 17 بند 11 این پنج بخش آتش عبارتند از:

  1. آتش برزیسوه (Barzisavah) که در برابر اورمزد می‌سوزد.
  2. آتش وهوفریانه (Vahufrayana) که در تن مردمان و جانوران جای دارد (:غریزه).
  3. آتش اوروازیشته (Urvazishta) که در گیاهان است.
  4. آتش وازیشته (vazishta) که در ابرها است (آذرخش) در استوره‌ی تیشتر، ایزد باران، او به هنگام نبرد با دیو اپوش (دیو خشکسالی)، گرز خود را بر همین آتش می‌کوبد و از شراره‌ی این آتش است که دیو سپنجروش (Sepanjarush) همکار دیو اپوش، از وحشت خروشی بر می‌اورد و هلاک می‌شود (نماد آذرخش پیش از باران تند).
  5. آتش سپنیشته (Spanishta) که در کانون‌های خانوادگی جای دارد.

در نوشته‌های پهلوی سخن از سه آتش آمده است: آتش بهرام که ارزشمندترین آتشی بود که از زمان‌های کهن سپندینه و گرامی بود و از 16 آتش گوناگون به دست می‌آمد که در نیایشگاه بزرگ افروخته می‌شد. آتش آدران (آتوران) (یا آتش نیایشگاه کوچک از چهار آتش که در اصل نمادی از همبستگی چهار رده‌ی هازمانی (:اجتماعی) موبدان، ارتشتاران، کشاورزان و پیشه‌وران بود) و آتش دادگاه که از یک گونه آتش پدید می‌آمد و در منازل از آن بهره برده می‌شد (عفیفی، 1372: 409).

در بندهش آمده است که در روزگار جمشید هر پیشه و کاری زیر پشتیبانی یکی از سه آتش نامور بود.

آتش آذرگشسب (آتش فرمانروایی) از سوی فرمانروای جنگجو، خسرو بنا شد.

آتش آذربرزین‌مهر (آتش کشاورزان) از سوی ویشتاسب، از پیروان زرتشت ساخته شد.

آتش آذرفرنبغ (آتش موبدان) از سوی فرمانروای اساتیری، جمشید بنا شد.

این داستان‌ها به شیوه‌ی اندیشه‌ی بنیادین زرتشت توجه می‌کنند؛ آیینی که پشتیبانی از زندگی و پایداری آن را بنیان خود قرار داده است. در نگاهی همه سویه می‌توان ویژگی‌های نمادین پرشمار و گوناگونی برای آتش در نظر گرفت. بر این پایه آتش هم آخشیجی سپندینه و پاک‌کننده است و هم ویرانگر و هم نماد نور و روشنایی است (نامورمطلق، کنگرانی، 1394: 41).

یاری نامه:

  1. عفیفی، رحیم، 1373، ارداویراف‌نامه یا بهشت و دوزخ در آیین مزدیستی، تهران: انتشارات توس
  2. بهار، مهرداد، 1378، پژوهشی در اساطیر ایران،تهران: نشر نگاه.
  3. نامورمطلق، بهمن؛ کنگرانی، منیژه، 1394، فرهنگ مصور نمادهای ایرانی، تهران: نشر شهر.
  4. یاحقی، محمدجعفر، 1386، فرهنگ اساطیر و داستان‌واره‌ها در ادبیات فارسی، تهران: انتشارات فرهنگ معاصر.

 

 

 

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-09-11