جایی که اکنون «ونک» نامیده میشود و از دیرباز نیز همین نام را داشته است، در گذشتهها یکی از آبادیهای شمیرانات به شمار میرفت. ونک نیز مانند دیگر روستاها و بخشهای شمیران، مالامال از باغ و درخت و سرسبزی بود و گردشگاهی برای مردم شمرده میشد. کشتزارها و دارودرختهای انبوه، سراسر آبادی را پوشانده بود و آنگونه که گذشتگان نوشتهاند، چشماندازی زیبا داشت. اکنون برجها و ساختمانهای کوتاه و بلند، جای باغها و کشتزارها را گرفته است. اما هنوز ده ونک، در کنار محلهی ونک، بافت کهن و تاریخی خود را نگهداشته است و در برابر نوسازیها پایداری میکند. سپستر اشاره خواهیم کرد که چرا این بخش از ونک تَن به نوشدن نمیدهد.
در سالهای دور، ونک به داشتن درختان پُرشمار توت و گردو و زالزاک آوازه داشت؛ به ویژه زالزالکهای ونک نمونه و نوبر بود و هواخواهان بسیاری داشت. اکنون نشان آن درختان را تنها باید در یادهای سالخوردگان جُست. به سبب همان درختان بود که این آبادی شمیران را ونک مینامیدند. یک روایت قدیمی چنین است که این گستره آکنده از درخت ون بود. درخت ون همان است که به آن زبان گنجشک میگویند. با چسباندن پسوند «ک» را به نام این درخت، آبادی را ونک، به چم «ون دار» نامیدند. اما همهی سخن این نیست. یک روایت دیگر چنین است که ساکنان نخستین این آبادی از روستایی در شیراز به نام ونک آمده بودند و به یاد آبادی پیشین خود، این بخش را ونک نامیدند. این روایت چندان اعتباری ندارد و مستند به سند و نوشتهای نیست.
کسی که روستای ونک را خرید و دست به گسترش و افزودن به باغهای آن زد، میرزا یوسفخان آشتیانی بود؛ همان که به نام مستوفیالممالک شناخته میشود و هنگام بازگویی تاریخچهی محلههای تهران بارها و بارها نامش به میان میآید. او یوسفآباد، بهجتآباد، عباسآباد و بسیاری دیگر از زمینهای پیرامون تهران قدیم را خریداری کرده بود و به آباد کردن زمینها دلبستگی عاشقانهای داشت. ونک نیز در شمار داراییهای او بود. سپستر، پس از درگذشت میرزا یوسف خان، ونک به پسرش حسن مستوفی رسید. مستوفیالممالک زمینها و توتستانهای ونک را از ناصرالدینشاه خریداری کرده بود و با کندن چاه و کاریزهای بسیار، هر چه توانست بر سرسبزی ونک افزود. از آنجایی هم که مردی خوشنام و مردمدار بود، بخشی از زمینهای ونک را برای ساخت مدرسه و دیگر سازههای همگانی، وقف کرد. پسر او حسن مستوفی نیز به خوش نامی پدر بود و سرانجام نیز در همین ونک، در جایی که اکنون دانشگاه الزهرا ساخته شده است و پیشتر باغ مستوفی نامیده میشد، به خاک سپرده شد. خوشبختانه آرامگاه او در ساختوسازهای این سالها، از میان نرفته است و ارزش سازهای و معماری دارد.
گفتیم که مستوفیالممالک برای آباد کردن ده ونک دستور ساخت چندین کاریز را داده بود. آن کاریزها تا دههی هفتاد خورشیدی وجود داشتند و به کار میآمدند. اما از آنرو که بیم فرو ریختن کاریزها و ویران شدن خانهها میرفت، آنها را بستند، یا به اصطلاح کور کردند.
ونک در گذشته دو بخشی بود. هنوز هم این محله را دوگانه میتوان گمان بُرد. ونک خاوری (شرقی) را ونک ارامنه مینامیدند و قلعهای داشت که جایی برای ارمنیهای کوچنده (:مهاجر) بود. داستان کوچ آنها اینگونه است که در زمان محمدشاه قاجار، به خواست وزیر او میرزا آغاسی، سیزده خانوار ارمنی از چهارمحال و بختیاری به ده ونک کوچانده میشوند تا با کشت و زرع، علوفهی سربازان دولتی را تامین کنند. برای اسکان آنها نیز دژی (قلعهای) ساخته میشود. این قلعه دیرزمانی است که از میان رفته است، اما گسترهی آن از باختر خیابان سئول کنونی تا خاور بزرگراه کردستان را دربرمیگرفت. گویا قلعهی یادشده دارای یک حیاط مرکزی و چهار برج بوده است. باشگاه آرارات کنونی در جایی ساخته شده است که پیشتر زمینهای قلعه بود. این بخش، در بخشبندیهای شهرداری محلهای جداگانه به شمار میرود. بخش دیگر ونک، یا بخش باختری آن، همان است که اکنون به نام ده ونک میشناسیم و بافت کهن دارد.
اینکه چرا ده ونک بافت کهن خود را نگهداشته است و سازهای نو در آنجا کمتر دیده میشود، از آنروست که اسناد مالکیتی ده ونک دشواریهای حقوقی و دیرینه دارد و به این سبب در آنجا ساختوسازهای نو انجام نمیگیرد و دست برجسازان از ده ونک کوتاه شده است.
به هرروی، محلهی ونک به همان شیوهی کهن بهجا نماند (بجز ده ونک) و در دورهی پهلوی دوم، به ویژه در دههی چهل خورشیدی، ساختوسازهای بسیاری در آنجا شکل گرفت و از دل بازماندهی زمینهای کشاورزی، محلهای نوساز و مدرن پدید آمد؛ بدان اندازه که ونک از محلههای پُررفتوآمد پایتخت شد و در دهههای پس از آن بلندمرتبهسازیها فزونی بسیاری گرفت. اکنون ونک بیشتر بافتی تجاری و اداری دارد و آکنده از فروشگاههای گوناگون است. بازارچهی سئول این محله یک نمونه از مراکز خرید ونک است. دانشگاه الزهرا و دانشکدهی خواجه نصیر نیز بافتی آموزشی و دانشگاهی به بخشی از این محله بخشیده است. از کلیسای ارامنه نیز باید یاد کرد که به نام میناس مقدس شناخته میشود. سازهی این کلیسا به دورهی قاجار بازمیگردد و ثبت ملی نیز شده است. کلیسای میناس در بخشی است که پیشتر قلعه ارامنه نام داشت و از آن نام بردیم.
گسترهی محلهی ونک از شمال و باختر به بزرگراههای نیایش و کردستان میرسد، از جنوب به بزرگراه همت و از خاور به خیابان آفریقا. این گسترهی منطقهی 3 شهرداری به شمار میرود.
* با بهرهجویی از: «ویکی پدیا» و جستار «میدان ونک» نوشتهی محمدجواد ابراهیمی و دیگران. آنچه دربارهی قلعه ارامنه آورده شد بهرهگیری از گفتوگوی علیرضا زمانی با تارنمای «همشهری آنلاین» است.
برج تهران بلندترین برج ایران با 55 طبقه درکنار برجهای قدیمی( آ اس پ)
میدان ونک تهران
خیابان اوستا ابتدای سیول و ورود به محله ده ونک
بوستان آرارات در خیابان آرارات جنوبی
باشگاه ورزشی فرهنگی ارامنه آرارات
بوستان سیول ده ونک
خیابان اوستا ابتدای ورود به محله ده ونک
باغ ایرانی مستوفی الممالک ده ونک
کوچه قلعه ارامنه بسمت کلیسا
کلیسای قدیمی میناس مقدس در محله ده ونک
کلیسای قدیمی میناس مقدس در محله ده ونک
دکتر آلک آقاییان بنیانگزار صنعت بیمه در ایران 1310
دانشگاه الزهرا در محله ده ونک
برج تهران بلندترین برج ایران با 55 طبقه درکنار برجهای قدیمی( آ اس پ ) و برج میلاد تهران
فرتور از همایون مهرزاد است.
2393
یک پاسخ
درود و سپاس از این گزارش کامل و عکس های زیبا . دستمریزاد جناب همایون مهرزاد پاينده باشید