نامهی تشکلهای مردمنهاد، کنشگران مدنی و محیطزیست ایران به رییس سازمان جنگلها، که در هفتهی گذشته انتشار یافت، آگاهیرسانی درخور توجهی است. آنها در نامهی خود خواستار توقف طرحهای سدسازی، انتقال آب و گردشگری در جنگلهای شمال کشور شدهاند. به همینگونه نامهی نماینده مسیحیان ارمنی تهران و شمال ایران به رییس شورای شهر تهران و اشاره به تغییر نام گورستان تاریخی قاجاری ارامنه، نشان از نگرانی جامعه ارامنه ایران دارد و به دشواری دیگری اشاره میکند که دگرگونی نامهای تاریخی پدید میآورد و گریبانبخشهای تاریخی شهرها را میگیرد.
دگرگونی نامها و پیامدهای آن را در یادداشت نخست این پست، ابعاد موضوع را بهتر روشن میسازد. از سوی دیگر، نامه و تکاپوی هنرمندان و درخواست آنان از مسوولان برای نجات ایوان کسرا، در کشور عراق، از خبرهای مهم هفتهی گذشته بود.
– تصویب سند حفاظت از گربهسانان همبوم یوز: نشست شورای راهبری پروژهی بینالمللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی برگزار شد. این نشست با باشندگی مسوولان و نمایندگان وزارت امورخارجه و دفتر برنامهی توسعهی ملل متحد در ایران، مدیران و نمایندگان دفاتر امور بینالملل، دفتر حیات وحش سازمان، مدیران کل هفت استان یوزخیز، مشاوران و کارشناسان حوزه معاونت محیط طبیعی، تیم کارشناسی پروژه به منظور ارایه گزارش کارهای پروژه در فاز سوم در سالهای 2019 و 2020 و همچنین سند مفهومی حفاظت از گربهسانان همبوم با یوز در زیستگاهها و کریدورهای برون زیستگاهی در هفت استان یوزخیز تشکیل شد. در این نشست چنین نهاده شد گزارش سالانه پروژه ارایه و سند مفهومی حفاظت از گربهسانان همبوم یوز تصویب شود. (ایلنا، 20 دی)
– ترمز طرحهای ضدجنگل را بکشید: در پی افزایش دستاندازیهای گوناگون به جنگلهای هیرکانی، تشکلهای مردمنهاد محیطزیست، کنشگران مدنی و محیطزیست ایران در نامهای به رییس سازمان جنگلها، خواستار توقف طرحهای سدسازی، انتقال آب و گردشگری در جنگلهای شمال کشور شدند.
در ماههای اخیر و پس از پایان مدت اجرای طرح جنگلداری در شمال کشور، قرار شد طرحی تازه برای مدیریت جنگلهای هیرکانی تدوین شود. در همان حال طرح تنفس جنگل نیز با شبهههای گوناگون روبهرو شد و برخی طرحهای عمرانی در سایه دگرگونی طرحهای قدیمی و جدید جانی تازه گرفتند تا نگرانیها برای آینده کهنترین جنگل ایران به اوج خود برسد. کنشگران محیطزیست اکنون در نامهای به مسعود منصور، معاون وزیر کشاورزی و رییس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور، به یورش به جنگلها و عرصههای طبیعی کشور بهویژه تخریب رویشگاههای هیرکانی – کاسپینی شمال کشور به بهانه اجرای طرحهای عمرانی و گردشگری، اعتراض کردند. (روزنامه همشهری، 20 دی)
– چگونگی ساماندهی و نامگذاری آرامستان ارامنه را ارایه کنید: نماینده مسیحیان ارمنی تهران و شمال ایران در نامه به رییس شورای شهر تهران، درخواست کرده تا سخنان گفته شده برای دگرگون کردن نام میدان تاریخی ارامنه به صلح، یا تغییر نام گورستان تاریخی قاجاری ارامنه، توسط اعضای شورای شهر تهران بررسی و گزارشی ارایه شود تا نگرانی جامعه ارامنه ایران برطرف شود.
نوشتن نامهی ارامنه در حالی است که از یکسو همه سخنها سر نوع ساماندهی آرامستان ارامنه دروازه دولاب تهران مطرح بود، از سوی دیگر انتشار نامهای جدیدی که به باور برخی از اعضای شورای شهر میتوانست جای نامهای کهن و حتا ثبت ملی شدهی آرامستان ارامنه را بگیرد، سبب شدند تا آرا شاوردیان، نماینده مسیحیان ارامنه تهران و شمال تهران، در نامهای به رییس شورای اسلامی شهر تهران، نسبت به این سخنها اعتراض و درخواست پیگیری داشته باشد. (ایسنا، 20 دی)
– هنرمندان هم برای نجات تاق کسرا دست به کار شدند: شماری از هنرمندان و کنشگران فرهنگی در نامهای سرگشاده از دو دولت ایران و عراق درخواست کردند تا با مرمت و ایجاد پایگاه حفاظت و پژوهش تاق کسری و ثبت منظر فرهنگی این بنای تاریخی در فهرست میراث جهانی یونسکو که اکنون به زمین بازی کودکان تبدیل شده است، «تاق کسری را نجات دهند».
این نامه را کسانی چون رضا کیانیان، همایون شجریان، تهمورث پورناظری، سعید ملکان، سهراب پورناظری، امیر جدیدی، هدیه تهرانی، سحر دولتشاهی، حبیب رضایی، عبدالرضا کاهانی، فاطمه معتمد آریا، کیکاووس امینی، محمد سعید ایزدی و شماری دیگر امضا کردهاند. (ایسنا، 21 دی)
– پویش نجات چگاسفلی با 400 امضا: انجمن علمی باستانشناسی ایران در نامهای به معاون اول رییسجمهور اعلام کرد، چهارصد نفر خواستار برخورد قانونی با متخلفان تعرض به محوطه چگاسفلی شده و درخواست کردهاند تا از این محوطه حفاظت کامل انجام شود.
بیش از یک ماه از دستدرازی به محوطه تاریخی چگاسفلی با لودرهایی که به دستور دهیاری و شورای روستای چگاسفلی به سینه این محوطه باستانی چنگ زدند، میگذرد. کاری که به نام جدولکشی برای دفع آبهای سطحی انجام شد و پس از گذشت یکی دو روز سرانجام کار متوقف شد تا شاید برنامهریزی دیگری برای این خواسته مردم روستای چگاسفلی انجام شود.
اگرچه در چند سال گذشته و به سبب ارزش این محوطه باستانی، شماری از باستانشناسان ملی و بینالمللی در نامههای جداگانه درخواست حفاظت از این محوطه و ثبت جهانی آن را داشتند، اما پس از این دست درازی نیز رییس پژوهشکده باستانشناسی از انجام شکایتهای حقوقی توسط بخشهای گوناگون وزارتخانه میراث فرهنگی و اداره کل میراث فرهنگی استان خوزستان برای تجاوز به عرصه و حریم چگاسفلی در خوزستان خبر داد.
نامهای نزدیک به 400 نفر از باستانشناسان و کنشگران میراث فرهنگی کشور که با امضای الکترونیکی خود، در پویش نجات چگاسفلی شرکت کرده و همچون انجمن علمی باستانشناسی خواستار برخورد قانونی با متخلفان هستند، آمده است. (ایلنا، 22 دی)
– ورامین به عنوان شهر ملی شیشه و آبگینه ثبت شد: فرماندار ورامین گفت: شهر ورامین به عنوان شهر ملی شیشه و آبگینه کشور ثبت و لوح آن روز دوشنبه 22 دیماه از سوی علی اصغر مونسان، وزیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، به استاندار تهران داده شد. شهرستان ورامین با داشتن بیش از صد کارگاه تولید شیشه و آبگینه و فعالیت نزدیک به 6 هزار تَن به شیوهی مستقیم و غیرمستقیم در این بخش، هفتاد درصد از مصنوعات شیشهای کشور را تولید و به دلیل کیفیت بالای آن، بسیاری از این فراوردهها به دیگر کشورها صادر میشود. واحدهای شیشهگری ورامین از تکنیکهایی مانند شیشه فوتی دستساز، استینگلاس، قالبی، شیشه موزاییکی و هزارگل، تراش شیشه، نقاشی روی شیشه، مات کاری، خانهبندی، همجوشی شیشه و میناکاری در تولید فراورده های خود استفاده میکنند. (ایرنا، 22 دی)
– نوشیجان چشم بهراه ثبت جهانی به عنوان نیایشگاه دوران مادها: پروندهای با عنوان نیایشگاههای دوران مادها دربردارندهی ارگ باستانی نوشیجان و سازههای تاریخی شهرستانهای ملایر، قهاوند و فامنین به آهنگ ثبت جهانی به سازمان جهانی یونسکو معرفی خواهد شد. ارگ باستانی نوشیجان یکی از آثار یگانه از دید معماری، دیرینگی و داشتههای فرهنگی است. کوششها برای ثبت جهانی ارگ باستانی نوشیجان از سال 1395 آغاز شد. با توجه به دیدگاه سازمان جهانی یونسکو، ثبت آثار به گونه ی زنجیرهای از بخت بیشتری در رقابت با دیگر آثار برای ثبت جهانی برخوردار است. (ایسنا، 22 دی)
– سوداگران گنج و زخمهای عمیق بر پیکر کاروانسرای خشکهرود: در کیلومتر 25 باختر شهر مامونیه، مرکز شهرستان زرندیه و در حاشیه مسیر ساوه به بویین زهرا، نمایی از کاروانسرای دوران شاه عباس صفوی به چشم میخورد که غریبانه و بیرمق در حال ویرانی است. در این میان سودجویان و جویندگان گنج و دفینه هم با بیل و کلنگ بر پیکر نحیف این بنا زخمهای فراوانی زدهاند. کاروانسرای «خشکه رود» از آثار شاخص دوران صوفیان است که در تاریخ چهاردهم مهرماه سال 1354 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسید. اکنون حال و روز خوشی ندارد و همچون یک بیمار رو به مرگ نفسهایش به شماره افتاده است. میراثفرهنگی استان مرکزی و شهرستان زرندیه هم به خوبی در جریان اهمیت، حجم ویرانی و مشکلات این بنا قرار دارند و حتا در سال 1390 خورشیدی، هم یکبار دست به مرمت آن با تامین اعتبارات زدند، اما دشواری بزرگتری که سدی برای ورود جدی این دستگاه شده است، ناشناس بودن مالک کاروانسرای خشکه رود است. به همین سبب هرگونه کاری برای واگذاری، مرمت و احیا و بهرهبرداری وابسته به تعیین وضعیت مالکیت بنا است.
بنای کاروانسرای خشکه رود از سوی عوامل طبیعی مانند سیل، بارشها، زمینلرزه و همچنین عوامل انسانی یا حفاران غیرقانونی در برابر خطر جدی قرار دارد. ماهیت بیابانی گستره نیز سبب شده است که حفاران و سودجویان با خیال دستیابی به گنج و دفینه، وارد این کاروانسرا شده و چهرهی تاسفباری از سوراخ و حفاریها را بر جلد، پی و سقف آن ایجاد کنند. از سویی امکانات، ابزارها و نیروی انسانی کافی در اختیار یگان حفاظت میراث فرهنگی زرندیه نیست و تنها یک تَن در این زمینه خدمت میکند که اگر برای نمونه در تاریکی شب بخواهد برای رودررویی با حفاران به محل فرستاده شود با توجه به اینکه ابزار لازم را ندارد، ممکن است خطری برای او ایجاد شود. (ایرنا، 23 دی)
– حمعآوری 1500 تلهی زندهگیری هوبره در خراسان جنوبی: مدیرکل حفاظت محیط زیست خراسان جنوبی گفت: هزار و پانصد تله زندهگیری هوبره از آغاز امسال در این استان گردآوری شده و لازم است با آموزش و فرهنگسازی شاهد کاهش تخریب پوشش گیاهی، تلهگذاری و شکار اینگونه زیبا و یگانه در منطقه باشیم. او گفت: افراد سودجو و برخی از مردم بومی اقدام به ساخت تلههای دستی به شمار زیاد کرده و برای زندهگیری این پرندهی کمیاب آنها را در طبیعت کار میگذارند و پس از زندهگیری به واسطههایی که در قاچاق هوبره شریک هستند، به فروش میرسانند. زندهگیری این پرنده و قاچاق آن افزونبر نابودی این جمعیت مهم از گونه کمیاب هوبره در خاور ایران نیز سبب نابودی هزاران درخت و درختچه تاغ و دیگر گونههای حیات وحش شده است.
وی افزود: هر سال هزاران درخت و درختچه تاغ برای ایجاد مانع و هدایت پرندهها به سمت تلهها بریده میشوند. صدها پرنده یا پستانداران کوچک دیگر ناخواسته در این تلهها گرفتار شده و بیشتر آنها کشته میشوند که درمیان آنها گونههای کمیاب و در معرض خطری همچون گربه شنی دیده میشود. در یک کلام، بنیاد بوم شناختی منطقه به سبب درآمد اندکی که عاید برخی افراد ناآگاه بومی میشود، در حال فرو ریختن هست. (ایرنا، 23 دی)
– ایران تاق کسرا را مرمت میکند: وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی از همراهی (موافقت) سازمان برنامه و بودجه برای مرمت تاق کسرا، میراث پُرآوازهی بر جای مانده از دوران ساسانیان، خبر داد. علیاصغر مونسان درباره ریختن بخشی از دیوار تاق کسرا که در کشور عراق جای دارد، گفت: «به دلیل اهمیت تاریخی این آثار باستانی با آقای نوبخت در دولت صحبتهایی انجام و موافقت ایشان برای پرداخت هزینه مرمت اعلام و قرار شد، پس از برآوردهای مالی، سازمان برنامه و بودجه اعتباراتی برای احیا و مرمت این اثر تاریخی در نظر بگیرد و در اختیار وزارت میراث فرهنگی قرار دهد».
وی با گفتن این که نامه رسمی این درخواست نیز روز گذشته به سازمان برنامه فرستاده شده، گفت: «کارشناسان میراث فرهنگی ایران به محض تحقق اعتبارات با هماهنگی همتایان عراقی به محوطهی تاق کسرا اعزام و عملیات مرمت و احیا را آغاز میکنند».
مونسان دربارهی برآوردهای مالی نخستین برای مرمت تاق کسرا گفت: «بر اساس عکس ها و تصاویر ارسالی، برای مرمت به اعتباری حدود 600 هزار دلار نیاز است که به محض تامین شدن آن، کارشناسان به کشور عراق اعزام می شوند». (ایرنا، 23 دی)
– نگرانی «جامعه باستانشناسی ایران» از وضعیت حفاظت از آثار تاریخی: «جامعه باستانشناسی ایران» دربارهی مشکلات موجود در بخش میراث فرهنگی کشور هشدار داد و پافشارانه خواهان رسیدگی از سوی نهادهای نظارتی شد. آنها نوشتهاند:
سالهاست که میراثفرهنگی ایران چوب بیتدبیری، ناکارآمدی و سیاستهای غلط مدیران کمدانش، ناآزموده و سیاستزده خود را در دورههای پیش خورده و روزی نبوده که در گوشه و کنار کشور شاهد مرگ و تخریب یک اثر باستانی نباشیم. تجربهی دهههای گذشته نشان داده که با آمدورفت دولتها نه تنها دردهای میراث فرهنگی التیام نیافته، بلکه سبب بیجان شدنِ امید و آرزوی حداقلیِ کارشناسان، پژوهشگران، دلسوزان و دوستداران میراث شده است. برخلاف انتظار، هر کجا که میراثی گرانبارتر دارد، پردرد و رنجتر بوده است! برای نمونه کافی است به وضعیت استان خوزستان نظری بیفکنیم. آنچه در خوزستان بر مجموعه میراث جهانی شوش و محوطههای شاخصی چون چگاسفلی، جوبجی، ایوان کرخه، جندی شاپور، نگارکندهای ایذه و صدها محوطهی باستانی دیگر گذشته، مایوسکننده و دلهرهآور است. وضعیت دیگر استانها هم بهتر نبوده. امروز هم محوطه میراث جهانی فیروزآباد، برمدلک، کاروانسرای خانخوره و صدها محوطهی دیگر در فارس وضعیتی بغرنج و بحرانی دارند.
قاچاقچیان آثار تاریخی در سکوت و بیاعتنایی بخشهای مسوول و ادارات، آزادانه فعالیت میکنند و قانون را به ریشخند میگیرند. یگان حفاظت میراث فرهنگی از کمبود امکانات به شدت رنج میبرد و بدون ابتداییترین ابزارها و دست خالی به نبرد با قاچاقچیان مسلح و پشتوانهدار میرود. این نیروها در برخی استانها برخلاف ماموریت سازمانی به کارهای اداری گمارده میشوند! در چنین شرایطی محوطههای باستانی بیپناه مانده و به یغما میروند.
به موازات شرایط ناگوار داخلی، میراثفرهنگی ایران در بیرون از مرزها نیز از هرگونه حمایتی بینصیب مانده است. سالهاست کارشناسان از شرایط نامناسب حفاظتی تاق کسرا در کشور عراق سخن گفتهاند و از مدیران تنها وعده و مصاحبه شنیدند. بهراستی آیا مسوولان، توان بهره بردن از ظرفیتهای دیپلماسی خارجی یا امکانات نهادهای بینالمللی و دیگر سازمانهای فعال در کشور عراق را نداشتند تا از تخریب بیشتر این میراث بزرگ معماری بشری جلوگیری کنند؟
«جامعهی باستانشناسی ایران» بار دیگر شرایط نامناسب میراث فرهنگی کشور را هشدار میدهد و مصرانه خواهان رسیدگی به چنین شرایطی از سوی نهادهای نظارتی است. از مدیران و مسئولان وزارتخانه و ادارات استانی میخواهد در برابر سرنوشت آثار ارزشمند تاریخی و فرهنگی به ویژه محوطههای باستانی در خطر همچون چگاسفلی، جوبجی، شوش، فیروزآباد، تاق بستان، ایوان مداین و نمونه های دیگر، پاسخگو بوده و مسوولانه رفتار کنند. (ایلنا، 24 دی)
– دندان نئاندرتال غار قلعه کرد، کهنترین یافتهی انسانی در ایران است: با کشف دندان انسان نئاندرتال (اولیه) در غار تاریخی قلعهکرد آوج به کهنترین یافته انسانی جغرافیای سیاسی کنونی ایران دسته یافتهایم که از دید پیشینه ی تمدن و زیست در این منطقه بسیار درخور اهمیت است.
انجام کاوشهای باستانشناسی این منطقه در سال 1396 به سرپرستی دکتر حامد وحدتینسب در چارچوب همکاری مشترک تیم ایرانی با تیم باستانشناسی فرانسوی آغاز شد که اکنون یافتهها بر اساس گمانههایی است که در دهانه غار انجام گرفته و انجام مطالعات در دهلیزهای اصلی غار باقی مانده است. سن بقایای کشف شده از سن کربن 14 که بیش از 45 هزار سال دیرینگی دارد بیشتر است و در آزمایشگاه گمانهی اولیه صدهزار ساله در نظر گرفته شده است.
دندان نئاندرتال کشف شده در غار قلعه کرد آوج به عنوان کهنترین عضو کشفشده از انسان نئاندرتال یا اولیه در ایران در سفر وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در قزوین رونمایی شد. این دندان در کاوش های مشترک تیم های باستان شناسی ایران و فرانسه انجام شده در غار قلعه کرد آوج واقع در جنوب باختری استان قزوین کشف شده است.
این دندان کشف شده از انسان نئاندرتال به دو آزمایشگاه در اروپا و آمریکا فرستاده شده و نتایج آزمایشات سنسنجی بهوسیلهی رادیو کربن انجام شده روی آن نشان میدهد کهنترین تمدن گونه انسانی نئاندرتال شناخته شده در ایران با فاصلهی زمانی زیاد و با حدود صد هزار سال متعلق به غار قلعه کرد آوج بوده است. یافتههای باستانشناسی نشان میدهد غار قلعه کرد جزو کهنترین سکونتگاههای ایران با قدمت صد هزار سال است. (ایرنا، 24 دی)
– هشدار دربارهی وضعیت نامناسب اکوسیستم خلیج فارس و دریای عمان: مدیرکل دفتر حفاظت از زیستبومهای دریایی و ساحل دریایی سازمان محیطزیست گفت: از گونههای در معرض انقراض خلیج فارس و دریای عمان میتوان به لاک پشتهای دریایی، پستانداران دریایی، برخی کوسه ماهیها، آبسنگهای مرجانی و خیلی از گونههای دیگر اشاره کرد.
او افزود: بیگمان گونههای خیلی ارزشمندی را در خلیج فارس و دریای عمان داریم که بسیار درخور اهمیت هستند. به همانگونه زیستگاههایی داریم که گونههای باارزشی در آنها زندگی میکنند که در معرض خطر انقراض هستند. مشکلات صید ترال دریای عمان با خلیج فارس متفاوت است. دو سال توقف سید فانوس ماهیان در دریای عمان را داشتیم؛ به این شکل که وقتی در این مدت بهرهبرداری از منطقه انجام نگیرد، طبیعت خودش را احیا میکند و فرصت پیدا میکند تا به ویژه در محیط زیست ساحلی ذخایر خود را بازیابد. ولی شوربختانه در خلیجفارس این اتفاق نمیافتد.
وی در مورد جبران آسیبهای وارد شده بر محیط زیست دریایی منطقه، گفت: عوامل گوناگونی دست اندرکار هستند تا بگویم برای جبران آسیبهای موجود چه اندازه زمان نیاز است تا محیط زیست دریایی را برای نمونه به 10 سال پیش برگردانیم. نخست باید ورود آلایندهها را به شدت کنترل کنیم و قوانین را سفت و سختتر بگیریم تا بهرهبرداریها را به بخش پایدار برسانیم و زیستگاههایی که تخریب شده را احیا کنیم. یک موضوع کلیتر که به همهی کرهی زمین مربوط میشود، دگرگونی اقلیم است که با عملکرد زیست محیطی مدیران دنیا به وجود آمده و با گرم شدن کرهی زمین ما خیلی از زیستگاههای مان را از دست میدهیم.
وی افزود: وجود زیستگاهها برای اینکه بتوانیم تنوع زیستی را حفظ کنیم بسیار درخور اهمیت است و باید یک سلسله تصمیمات مدیریتی، که برخی ملی و منطقهای و برخی بینالمللی است، انجام بگیرد تا کشورها متعهد شوند که این کارهای مدیریتی را در سطح کلان کشورها و سیاستها بگنجانند و رعایت کنند. (ایلنا، 25 دی)
****
یادداشت هفته
نشانیهای غريب شهر ما
یادداشت رضا دبیرینژاد در شمارهی سه شنبه 23 دیماه روزنامهی «اعتماد»، دربارهی موضوع مهمی است که کمتر به آن توجه میشود. او به دگرگون شدن نام خیابانها و کویوبرزنها اشاره میکند. این دگرگونیها آنگونه که او بهدرستی میگوید، سبب «آشفتگی نشانیها» و «پاک کردن هویت فرهنگی» میشود و ناگزیر پیامدهای زیانباری داد. یادداشت دبیرینژاد با عنوان «نشانیهای غریب شهر ما» چاپ شده است. او در آغاز یادداشتش مینویسد: «رانندهی تاكسی میپرسد كجا؟ در جواب ماندهام چه نشانی بدهم. بگويم دروازه دولت كه دروازهای نيست، بگويم دانشگاه تربيت معلم يا دانشسرای عالی كه وجود ندارند، بگويم دانشگاه خوارزمی كه چون جديد است كسی نمیشناسد. مشكلی كه با بسياری از نشانیها وجود دارد».
سپس ادامه میدهد: «بزرگراههايی كه جديدند اما تكه تكه نامهای مختلف دارند. حالا ديگر حتی نامهای جديد و قديم مربوط به 5 دههی گذشته نيست بلكه مربوط به همين دهههای اخير است. همين مشكل ناميدن و صدا زدن را با اماكن هم میيابی از فلان خانه تاريخی كه نمیدانی اتحاديه بنامی يا دايیجان ناپلئون. نامها فقط نام نيستند، نشانی هستند و حالا خيلی وقتها احساس میكنيم كه نشانیها زدوده میشوند. وقتی نشانیهای آشنا از دست بروند و نشانیهای متغير جای آنها را بگيرند، مكانها و خيابانها و يادگارها غريبه میشوند. غريبگی شهر و مكانهايش تعلق را از آن میگيرد. عدم تعلق افراد را بیمسووليت میكند در حالي كه يادگارها، خاطرات و ميراثهای فرهنگی سبب پيوند و تعلق میشوند».
نویسنده در پایان یادداشت کوتاهش مینویسد: «وضعيتی كه امروزه با آن سر و كار داريم، آشفتگی و اغتشاش نشانیهاست. آشفتگی نشانیها سبب تبديل شهر و وطن آشنا به شهری غريب و دور میشود كه ديگر وطن نيست. آشناسازی حاصل روايتها، پيشينهها، تجربهها و عادتهاست و نمیتواند تجربهها و روايتها را زدود و چيزی ديگر را جايگزين كرد. نتيجه اين جايگزينیها فضايی پارادوكسيكال میشود. نشانیها حاصل تجربه، روايتها و آشناسازیها در شهر جامعه است و يک سرمايه محسوب میشود هر چه جامعه پرتجربهتر، تاريخیتر و دارای فرهنگ پربارتری باشد، نشانیها و سرمايههای بيشتری دارد كه میتواند هم سبب پويايی جامعه و هم سبب ثبات فرهنگی و اجتماعی شود. جامعه و شهر با ثبات به دليل تعلقات و پيوندهای هويتی و فرهنگی شهروندانش میتواند راحتتر معضلات را حل كند. نشانیهای فضای زيست ما اعم از يك ميدان يا خانه تاريخی يا حتی يك كوچه و محله سرمايهها و مجراهای ارتباطی ما هستند كه بايد از ظرفيتهای روايی آنها استفاده كنيم تا آنكه آن را مغشوش كرده و به ضدنشانی تبديل كنيم. اين خود از بين بردن ميراثهای فرهنگی و زايل كردن فرصتهای شهر است».