لوگو امرداد
محله‌های تاریخی تهران (38)

میدان اعدام؛ نمایش خشونت و وحشت در سده‌های پیش

«میدان اعدام» بخشی تاریخی از شهر تهران است که در آغاز میدان محمدیه نامیده می‌شد؛ از آن‌رو که این میدان کهن را به دستور محمدشاه قاجار در نیمه‌ی دوم سده‌ی سیزدهم مهی ساخته شده بود و جایی برای کشتن و سر بریدن گناهکاران و محکومان کیفری بود. سپس به میدان پاقاپوق آوازه پیدا کرد و پس از چندی دوباره نام آن را به میدان محمدیه بازگرداندند و اکنون در نام‌گذاری‌های شهرداری میدان خیام عنوان دارد؛ اما تهرانی‌ها این بخش از شهرشان را بیشتر به همان نام میدان اعدام می‌شناسند.
در زمان محمدشاه میدان اعدام در بیرون حصاری جای داشت که شاه تهماسب صفوی در سده‌ی دهم مهی برای روستای تهران ساخته بود. در دوره‌ی ناصرالدین‌شاه تهران گسترش بیشتری یافت و میدان اعدام درون شهر جای گرفت. این میدان و دروازه‌ی آن در شمار میدان‌های اصلی پایتخت بود و رفت‌وآمد و گذر از آن به فراوانی انجام می‌گرفت. دروازه‌ی آن نیز بسیار دیدنی ساخته شده بود. به ویژه کاشی‌کاری‌های دروازه که دست ساخت یکی از استادان به نام آن دوره، استاد محمدقلی کاشی‌پز بود، جلوه‌ای دیدنی به آن می‌بخشید. دروازه اعدام تنها دروازه‌ی کهن شهر تهران است که از خرابی‌های دوره‌های پس از آن در امان ماند.
میدان اعدام در جنوب محله بازار تهران است؛ جایی که برخوردگاه دو خیابان خیام یا جلیل‌آباد پیشین و خیابان مولوی یا خیابان اسماعیل بزاز است و اکنون منطقه‌ی 12 شهرداری به شمار می‌رود. در زمان ناصرالدین‌شاه، هنگامی که از این دروازه و میدان به درون‌شهر می‌آمدند در دست راست کاروانسرایی به نام کلانتر دیده می‌شد و در سمت چپ کاروانسرای دیگری به نام میرزا موسی وزیر. اکنون از این دو سازه نشانی پیدا نیست.

میدانی برای قدرت‌نمایی و خشونت
در سال‌هایی که ناصرالدین‌شاه قاجار بر تخت پادشاهی تکیه زده بود، محکومان و گناهکاران را به میدان اعدام می‌آوردند و با سپردن آن‌ها به ماموری که میرغضب نامیده می‌شد، به شیوه‌ای هولناک و خشونت‌بار سر می‌بریدند. برای این کار در مرکز محله تپه‌ای بلند ساخته بودند. بر روی تپه که گرداگرد آن آجرچینی شده بود و شکلی دایره‌ای داشت، ستونی از آجر دیده می‌شد. این ستون قاپوق نامیده می‌شد. قاپوق واژه‌ای تُرکی و به معنای نشانه و هدف است. گاه ستون، یا همان قاپوق، چوبی یا فلزی بود. محکوم را با سنگ‌دلی بسیار به این ستون می‌بستند و سپس میرغضبی که چهره‌اش را پوشانده بود و تنها چشمانش دیده می‌شد و جامه‌ای سرخ‌رنگ بر تَن داشت، با شمشیر سر گناهکار را می‌بُرید؛ در حالی که ازدحامی از مردم گرداگرد میدان بودند و این نمایش سنگدلانه را می‌دیدند. کشتن محکومان را در آن دوره و زمان «سیاست» می‌گفتند. بدین‌گونه میدان اعدام جایی برای مجازات و نیز نمایش قدرت فرمانروا می‌شد و کارکردی می‌یافت که اکنون رنگی تاریخی گرفته است.
با پیدایش مشروطیت، آزادی‌خواهان و نوجویان، چنین شیوه‌ای برای کشتن محکومان را وحشی‌گری و نشانه‌ای از بی آبرویی دانستند و قانونی از مجلس مشروطه گذراندند که سر بریدن محکومان را ممنوع می‌ساخت. از آن پس کسانی را که به رای قانون باید کشته می‌شدند، با طناب دار به کیفر می‌رساندند. از این‌رو ابزار قاتوق را برچیدند و نام میدان را که پاقاپوق (پای قاپوق) بود، به میدان اعدام برگرداندند تا اندکی از رنگ‌و‌روی خشونت‌بار آن بکاهند. سکوی بلند نیز برداشته شد و به جای آن تخت‌گاهی ساختند که تیرکی چوبی برای دار زدن گناهکاران داشت. بدین‌گونه، طناب جای شمشیر را گرفت! به فاصله‌ی اندکی از میدان نیز باغچه‌هایی ساخته شد.
یک رویداد تاریخی در همان زمان مشروطیت با نام این میدان گره خورد و در یاد مردم ماند. زمانی که اتابک امین‌السلطان، صدراعظم محمدعلی‌شاه قاجار، جلو سر در بهارستان یا مجلس شورای ملی، به دست عباس‌آقا صراف تبریزی ترور شد (8 شهریور 1286 خورشیدی) و کشنده‌ی او در تعقیب و گریزها خودکشی کرد، مردم پیکرعباس‌آقا را که دیگر قهرمانی ملی شناخته می‌شد، در نزدیکی میدان اعدام به خاک سپردند.
از این میدان، زمانی که محکومان را در آنجا به دار می‌آویختند، چند عکس وجود دارد و در کتاب‌های تاریخی چاپ شده است. در آن عکس‌ها پیکر بی‌جان محکومی دیده می‌شود که دراز به دراز روی سکو خوابانده شده است، یا تَن بی‌جان او بر حلقه‌ی دار آویزان است. گرداگرد سکو نیز مردمی دیده می‌شوند که با چهره‌هایی بی‌تفاوت به دوربین خیره شده‌اند؛ گویی عادی‌ترین و بی‌اهمیت‌ترین حادثه‌ی جهان را دیده باشند!
این را نیز یاد کنیم که در دوره‌ی ناصرالدین‌شاه، یکی از ایستگاه‌های تراموای اسبی تهران در همین میدان اعدام، یا پاقاپوق بود. این تراموا از میدان اعدام حرکت خود را آغاز می‌کرد و پس از گذر از خیابان اسماعیل بزار، به بخش‌های دیگر شهر می‌رفت. از این‌رو، میدان اعدام همواره شلوغ و پُر گذر بود. فیل‌خانه‌ای نیز که در زمان ناصرالدین‌شاه برای نگه‌داری و نمایش فیل‌های شاه ساخته بودند، در نزدیکی همین میدان دیده می‌شد. اکنون سازه‌ی فیل خانه روبه ویرانی است.

میدان اعدام و دگرگونی کالبد آن
در زمان پادشاهی رضاشاه خیابان‌های مولوی و خیام، مانند دیگر خیابان‌های پایتخت، سر و سامان تازه‌ای گرفت و میدان اعدام گره‌گاه، یا تقاطع این دو خیابان شد. نام میدان را هم به همان عنوان پیشین بازگرداندند و میدان محمدیه خوانده شد. سکوی اعدام را نیز برچیدند و به جای آن حوض ساختند و پیرامون آن‌ را درخت‌کاری کردند. از سوی دیگر، میدان اعدام مرکزی برای فروش مواد خوراکی شد. چند جای سرگرمی و تفریح نیز در این محله ساخته شد. یکی از آن‌ها سینمای قدیمی تمدن بود که سالن روباز تابستانی داشت. این سینما به خواست رضاشاه در خیابان مولوی، نزدیک میدان اعدام، توسط خان‌بابا معتضدی، نخستین فیلمبردار حرفه‌ای ایران، در سال 1310 خورشیدی ساخته شد. سینما تمدن بیش از سیصد صندلی داشت. این سینمای قدیمی تهران چندی پیش ویران شد.
در چند دهه‌ی گذشته، میدان اعدام به یکی از محله‌های بسیار شلوغ پایتخت تبدیل شد و ساخت و سازهای نو در خیابان های پیرامون آن شکل گرفت. پس از آنکه برای برپا کردن ایستگاه مترو مولوی، میدان اعدام برچیده شد، دیگر بار آن را بازسازی کردند. اکنون میدان این محله فضایی سرسبز و سازه‌ای دایره‌ای‌شکل و زیبا دارد.
یک رویداد شگفت‌آور در سال 1384 خورشیدی، نام میدان اعدام و آن رویداد را تیتر بسیاری از روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها کرد. داستان چنین بود که در آن سال باندی هفت‌تَنی با استفاده از نقشه‌ی راهنما و به قصد یافتن گنج و دفینه‌های کهن، شبانه روز به مدت 7 ماه و در چند نوبت، تونلی به درازای یک کیلومتر و ژرفای 10 متر زیر میدان اعدام کنده بودند! اما کار پنهانی آن‌ها آشکار شد و پلیس اعضای این باند خوش‌خیال را دستگیر کرد!

* با بهره‌جویی از کتاب «سرگذشت طهران» نوشته‌ی امیرحسین ذاکرزاده (1388)؛ جستار «سرگذشت میدان محمدیه» نوشته‌ی علی همدانی در شماره 7 مجله‌ی «تهران شهر»، و نیز «دانشنامه‌ی پارسی ویکیجو». آنچه درباره‌ی سینما تمدن آورده شد برگرفته از تارنمای «سفرنویس» است. گزارش حفاری میدان اعدام و دستگیری باند آن در تارنمای خبری «پارسینه» آمده است.

ورودی بازاره دروازه نو

ورودی بازاره دروازه نو

میدان محمدیه ( اعدام پیشین )

میدان محمدیه ( اعدام پیشین )

4 28

5 29

3 29

2 30

7 26 خیابان محله جهان پهلوان تختی

خیابان جهان پهلوان تختی

جایگاه یادمان زورخانه گردان برای جهان پلوان تختی در زورخانه نوجوانی و محله زندگی وی

جایگاه یادمان زورخانه گردان برای جهان پلوان تختی در زورخانه نوجوانی و محله زندگی وی

جایگاه یادمان زورخانه گردان برای جهان پلوان تختی در زورخانه نوجوانی و محله زندگی وی 

زورخانه گردان

11 23 12 24 13 22 14 22

33 10

16 20 17 20 18 19 19 17 20 17 21 18 مترو میدان محمدیه

مترو میدان محمدیه

23 18 24 18 25 18 27 15 28 16 29 16

26 15

30 16

34 9

31 10 32 11

فرتور از همایون مهرزاد است.

2393

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-02-06