خیابانی که در سالهای دور بخشی از محلهی دولت بود و اکنون اصلیترین خیابان محلهی آبسردار است، نام زیبای «ایران» را دارد، اما در آغاز شکلگیری و آغاز ساختوسازهایش، خیابان سقاباشی و سپس خیابان عینالدوله نامیده میشد. این دو نام، برگرفته از نشانههای تاریخی است که به آن اشاره خواهیم کرد.
خیابان ایران را باید در میانهی چهارراه آبسردار یا مجاهدین اسلام کنونی و خیابان آبشار که اکنون عبدالرضا شیرازی نامگذاری شده است، یافت. آبسردار شمالیترین بخش خیابان ایران است. این بخش از شهر تهران، از دیرباز کانون رویدادهای سیاسی بسیاری بوده و چنان با رُخدادهای دگرگون ساز گره خورده است که نمیتوان از تاریخ سدهی پیش تهران یاد کرد و از خیابان ایران نام نبُرد. بهویژه در کشاکش میان مشروطهخواهان و مستبدان در پادشاهی محمدعلیشاه، خیابان ایران کنونی که در آن زمان عینالدوله نامیده میشد، آکنده از رویدادهای ریزودرشت بود.
شکلگیری خیابان ایران
آبدارباشی دربار ناصرالدینشاه، مردی بود که از گمنامی به آوازه و دارایی بسیاری رسید و جایگاهی استوار برای خود دست و پا کرد. او را ابراهیم خان سقاباشی مینامیدند. سقاباشی پدر یکی از نام آشناترین سیاستورزان دورهی قاجار، میرزاعلی اصغرخان اتابک (امینالسلطان) است. اتابک، صدراعظم ناصرالدینشاه، مظفرالدینشاه و محمدعلیشاه بود و سرانجام بهدست مشروطهخواهان ترور شد. پدر او، سقاباشی، در خیابانی که در آن زمان باغی سرسبز بود، دست به ساخت بازارچه و گرمابه زد و سقاخانهای در آنجا برآورد. از آن زمان بود که در این بخش از پایتخت گذرگاهی شکل گرفت که به نام خود او خیابان سقاباشی نامیده میشد. هنوز هم یکی از کوچههای خیابان ایران به نام سقاباشی شناخته میشود. تا آنکه سیاستمدار سرشناس زمان مظفرالدینشاه، عبدالمجید میرزا عینالدوله در این خیابان خانهای برای خود ساخت. او از شاهزادگان قاجاری بود و در همهی رخدادهای سیاسی و دولتی روزگار مشروطهخواهی ایرانیان نام و نشانش پیدایی دارد. او بوستانی نیز در این خیابان بنا کرد که گویا زیبا و دیدنی بوده است. بدینگونه، چندی نگذشت که نام خیابان دگرگون شد و بهسبب سایهی سنگین شاهزاده عینالدوله و رفتوآمدهای هر روز او، خیابان سقاباشی را عینالدوله نامیدند. این نام تا روزگار پادشاهی رضاشاه پایدار ماند، اما از آنجا که قانونی تصویب شده بود که به کاربردن لقبهای پیشین را ممنوع میساخت، نام خیابان عینالدوله را به خیابان ایران دگرگون کردند. اکنون نیز به همین نام خوانده میشود.
خیابان عینالدوله مالامال از درختان سربه هم داده بود. آبهای زلال و جاریای که از این خیابان میگذشت و آمدوشد کالسکههای شاهانهی شاهزاده عینالدوله و دیگر درباریان، به آن جلوه و رنگورویی اشرافی داده بود. بهراستی هم آنجا خیابان و محلهای برای ثروتمندان و آوازهمندان شناخته میشد. شاهزاده عینالدوله مردی خودکامه بود و از مخالفان سرسخت مشروطیت و آزادیخواهان ایران دانسته میشد. او که نوهی فتحعلیشاه قاجار بود، دارایی بسیاری اندوخته بود، اما ثروت خود را در سالهای پایانی زندگی از دست داد و گرفتار تنگناهای مالی فراوانی شد. نادیده نمیتوان گرفت عینالدوله اگرچه به خودکامگی شناخته میشد، اما گفته شده است، در سال قحطیِ نان در تهران (1295 خورشیدی) نزدیک به هزار خروار گندم از زمینهای خود را تبدیل به آرد کرد و دستور داد از آن نان بپزند و در همین خیابان عینالدوله به مردم گرسنه ببخشند. خود او کار پخش نان و رساندن آن به بینوایان را سرپرستی میکرد.
به هر روی، هنگامی که از شمال محله گام به خیابان عینالدوله میگذاشتند، واپسین خانه در سمت راست خیابان، خانهی شاهزاده عینالدوله بود. اکنون اثری از این خانه که در میانهی باغ جای داشت، نیست. در پادشاهی محمدعلیشاه قاجار نیز زمانی که مشروطهخواهان از دو سو به تهران هجوم آورده بودند و آهنگ گرفتن پایتخت را داشتند، جنگ سختی میان آنها و مستبدان دربار روی داد. در آن زدوخوردها خانه و خیابان عینالدوله یکی از سنگرهای وابستگان به دربار بود. نیروهای درباری هنگامی هم که تاب پایداری در برابر مشروطهخواهان را نیاوردند، دست به غارت و چپاول خانههای مردم زدند. این رویداد، در تاریخچهی خیابان ایران ثبت شده است.
خیابان ایران (عینالدوله) زادگاه و جای زندگی شماری از نامداران فرهنگی ایران نیز بوده است. علیاکبر خان شهناز، موسیقیدان و نوازندهی چیرهدست تار در کوچهی نصیرحضور در 23 اردیبهشت 1276 خیابان ایران زاده شد؛ داود کاظمی، نخستین جراح قلب ایران و از پایهگذاران جراحی نوین قلب، در سال 1302 در خانهای در همین خیابان چشم به جهان گشود؛ فریدون مشیری، شاعر سرشناس ایران، در سال 1305 در این خیابان زاده شد و تا هفت سالگی در آنجا زندگی کرد تا آنکه بهسبب کار پدرش همراه خانواده به مشهد رفت. افزونبر آنها، خانهی عبدالعظیم قریب، بنیانگذار دستور زبان نوین در ایران در خیابان عینالدوله بود و ایرج میرزا، شاعر نامدار نیز چند سالی ساکن این خیابان بوده است.
یک نشانهی تاریخی دیگر خیابان ایران، گشایش مطب ناصرالاطباء در سال 1308 خورشیدی در آنجا بود. او در درمان مالاریا، حصبه و شماری دیگر از بیماریها، توانایی بسیار داشت و بیماران بسیاری از گوشه و کنار تهران راهی مطب او میشدند.
خانهی دکتر ابتهاج در خیابان ایران نیز یادکردنی است. این سازه که ساخت آن به روزگار پادشاهی رضاشاه بازمیگردد، از آنِ عبدالحسین سمیعی ابتهاج، وزیر علوم و بهداری دورهی پهلوی بود. پس از آنکه نشانههایی از ویرانی این خانه دیده شد، شهرداری تهران در سال 1397 آن را خریداری کرد تا از این خانه جایی برای بازدید مردم بسازد.
محلهی آبسردار
پیشتر اشاره کردیم که خیابان ایران اصلیترین خیابان چهارراه آبسردار است. این محله که در زبان مردم از همان آغاز آبسردار نامیده می شد، هیچ گاه در تابلوها و دفترهای دولتی به این نام شناخته نشده است. آبسردار در برخوردگاه (تقاطع) دو خیابان ایران و مجاهدین اسلام دیده میشود و خیابان ایران بخشی از از آن است.
سبب نامگذاری این چهارراه و محله به آبسردار به یکی از درباریان فتحعلیشاه قاجار، به نام محمدحسن خان سردار بازمیگردد. او در این بخش از پایتخت باغی ساخته بود که اکنون عمر آن به دو سده میرسد، هر چند دیگر نشانهی چندانی، جز تکدرختانی اینسو و آنسو، از آن باغ نمانده است.
در زمان ناصرالدینشاه قاجار و با گسترش محلههای پایتخت، باغ سردار درون دروازههای تهران جای گرفت، اما اندک اندک زمینهای آن را بخشبندی کردند و فروختند. پیش از آن بهسبب قرارگیری آن در کنار چندین باغ دیگر، همانند باغهای نظامیه، سپهسالار و نگارستان، مجموعهای سرسبز و پُر دارودرخت را شکل میداد و بسیار تماشایی بوده است. اگر بخواهیم گسترهی باغ سردار را باریکبینانهتر نشان بدهیم، باید بخش شمالی آن را در چهارراه آبسردار و بخش خاوری آن را از خیابان عینالدوله (ایران) تا سه راه امینحضور بدانیم.
در چهارراه آبسردار خانهای تاریخی هنوز هم بهجا مانده است که به نام عمارت مجدالملک شناخته میشود. این خانه در بخش جنوبی آبسردار جای دارد و دیرگاهی است که به نام آموزشگاه دخترانهی اندرزگو شناخته میشود. در این سالها خبرهایی از خرابی و فروریزی بخشهایی از این خانه، در اثر بیتوجهیها میراث فرهنگی، گزارش شده است. این را نیز بگوییم که مجدالملک، مالک پیشین این خانهی تاریخی، از مردان دانشمند زمان ناصرالدینشاه قاجار بود. پس از درگذشتاش، خانهی او چندینبار دستبهدست شد تا آنکه در رویدادهای سالهای آغازین انقلاب آن را مصادره کردند.
در محله و چهارراه آبسردار یک نشانهی فرهنگی باارزش هست که باید از آن یاد کرد. در آنجا خانهای از آنِ یکی از برجستگان موسیقی دستگاهی ایران، محمد ایروانی دیده میشد که سالهای بسیاری جایی برای گردآمدن موسیقیدانان نامدار ایران بود. کسانی مانند ابوالحسن صبا، نورعلی خان برومند، حبیب سماعی، علی تجویدی و حسین طاهرزاده در کنار محمد ایروانی به خواندن آواز و بحث دربارهی ردیفهای آوازی ایران میپرداختند و از آن خانه جایی برای گسترش و پُربارتر کردن موسیقی سنتی ایران ساخته بودند. ایروانی در سال 1350 چشم از جهان فروبست.
خیابان ایران و چهارراه آبسردار در کنار دیگر خیابانهای پیراموناش، یکی از دیرینهترین بافتهای تاریخی شهر تهران را شکل دادهاند؛ هر چند در گذر سالهای بسیار و دگرگونیهای شهری، کالبد کهن آن گستره دگرگون شده و ساختار نوینی یافته است. با اینهمه هنوز هم نشانههای تاریخی و دیرینه را در این بخش از کلانشهر تهران میتوان یافت.
* با بهرهجویی از: گفتوگوی عبدالله انوار با تارنمای «همشهری آنلاین» بهویژه در شناخت چهارراه آبسردار؛ گزارش روزنامهی «شهروند» و تارنمای «بنیاد دایرهالمعارف اسلامی».
ابتدای خیابان ایران -ری
خیابان قدیمی ایران
خیابان ایران-امین حضور
راسته لوازم خانگی خیابان ایران
مجتمع تجاری ایران خیابان ایران-امین حضور
کوچه قدیمی فقیهی شیرازی محله خیابان ایران
کوچه قدیمی معتمدالملک محله خیابان ایران
دبستان قدیمی پسرانه علوی 1340خورشیدی خیابان ایران
دبیرستان دخترانه گلبن محبت خیابان ایران
قنادی و نان فانتزی ساتراپ خیابان ایران
دبیرستان دخترانه شهید اندرزگو (عمارت مجدالملک) خیابان قدیمی ایران
چهارراه قدیمی آبسردار انتهای خیابان ایران
فرتور از همایون مهرزاد است.
2393
یک پاسخ
سلام. نام دبیرستان دخترانه خیابان ایران چهار راه آب سردار چه بود؟