سرودهی «زن در ایران باستان» از بانوی فرهیخته توران شهریاری چکامهسرای زرتشتی، به فراخور فرارسیدن فرخنده جشن سپندارمزگان، نکوداشت جایگاه والای بانوان و مادران پارسا ایران زمین در سراسر گیتی
نگه کن به تاریخ پیشینیان
به آیینه روشن باستان
به گذشتهها، رفتهها، دورها
به سرچشمه روشن نورها
زن و مرد باهم برابر بُدند
زنان کاردانان کشور بُدند
بسی کار را زن گرفتی بهدست
که در آن نبودیش هرگز شکست
چو مردان به نیروی دانشوری
بگردید شایسته سروری
گهی گشت الهامبخش هنر
ز سرپنجهاش شد هنر جلوهگر
گهی رزمجو، گه سیاستمدار
گهی شد روان از پی کشتوکار
گهی جای بگرفت بر پشت زین
که برخاست از مرد و زن آفرین
گهی کارگر شد به میدان کار
پذیرفت گه نقش آموزگار
ز دانایی و مهر و خودباوری
بشد زن سزاوار بر مادری
چو «دغدویه» آن مادر پاکزاد
که در پیش اهریمنان ایستاد
«پوروچیستا» دختر زردهشت
زنی بود دانا و نیکو سرشت
ز«رکسان» بهیاد آر و از «پانتهآ»
ز «موزا » و «آرتا » و از «ارشیا»
گهی «آرتمیس» و «کاساندان» شدند
گهی هم «پروشات»و«ماندان» شدند
«آتوسا» که مام خشایار بود
گرامی زنی راد و بیدار بود
از ایران بسی زن بپا خاسته است
که دیهیمها را بیاراسته است
همان عهد در گوشهای از جهان
چه بسیار دختر یکان بر یکان
بهدست پدر زنده در گور شد
بر او روز چون شام دیجور شد
ستمها به زن رفت و بیدادها
که هرگز نخواهد شد از یادها
ولیکن در آن دور و آن روزگار
به ایرانزمین بود زن شهریار
که در رای و دانشوری سر بُدست
سزاوار دیهیم و افسر بُدست
به شهنامه بس بانوی نامدار
بود نامشان مایه افتخار
چنان خواهران جم سرفراز
یکی «شهرناز» و یکی «ارنواز»
«فرانک» زنی راد و آزاده بود
فریدون آزاده را زاده بود
خردمند «سیندخت» فرخنده رای
که بود آگه و بخرد و رهنمای
ز «رودابه» راد نیکو نهاد
جهان پهلوانی چو رستم بزاد
چو یادآوری نام «تهمینه» را
ز شوق آکنی از نفس سینه را
نبینی تو گُردی چو «گردآفرید»
دلیر و خردمند و با فر و شید
«فرنگیس» بانوی نامآوریست
سرافراز و آزاده و پاک زیست
پر آوازه «بانو گشسپ» دلیر
که بودست مردافکن و شیرگیر
هم او دختر رستم زال بود
نکونام و فرخنده احوال بود
«منیژه» که بُد بانویی نامور
ز فرمان عشقش نپیچید سر
«کتایون» که او بانوی شاه بود
خردمند و دانا و آگاه بود
«هما» شاه بانوی نیکو نهاد
نمادیست از دانش و دین و داد
به دوران ساسانیان، بارها
سرافراشت زن، در گران کارها
ز «پوران» خسرو نماییم یاد
که دیهیم شاهی به سر برنهاد
به جا مانده نام نکو یادگار
ز «آزرمدخت» آن زن شهریار
دگر «کُردیه» خواهری چارهگر
که روشنروان بود و نیکو گهر
چو برگشت بهرام چوبین ز شاه
به او روز سختی نمایاند راه
خردمند «شیرین» بیدار دل
که ماه فلک شد ز رویش خجل
نمادیست از بانویی دیدهور
نکوچهر و دانا و نیکو گهر
در آن دوره شامخ باستان
گرانقدر بودند یکسر زنان
در آیین زرتشت هر مرد و زن
بود شانش از دانش خویشتن
نه کمتر بود دختری از پسر
گرامیتر آن کو خردمندتر.
—————————————-
۱- دغدویه (دوغدو):
مادر دانا و توانای اشوزرتشت که با کرپنهای زورگو به ستیز برخاست.
۲- پوروچیستا:
دختر کوچک اشوزرتشت که بسیار خردمند و باهوش بود.
۳-رکسانا یا روشنک:
دختر داریوش سوم.
۴- پانتهآ:
یکی از زنان فداکار دوران کوروش و همسر یکی از فرماندهان سپاه کوروش بزرگ.
۵- موزا:
یکی از زنان پرتوان دوران اشکانی و زن فرهاد چهارم و مادر فرهاد پنجم.
۶- آرتادخت:
وزیر خزانهداری زن در دوران اشکانیان.
۷- ارشیا:
از زنان نامدار دوران اشکانی.
۸- آرتمیس:
فرمانده یکی از ناوگانهای پیروزمند سپاه خشایارشا در جنگ با یونانیان.
۹- کاساندان:
همسر پرتوان کوروش بزرگ.
۱۰- پروشات:
یکی از زنان نامدار دوران هخامنشی.
۱۱- ماندانا:
دختر آژیدهاک آخرین پادشاه ماد که همسر کمبوجیه پدر کوروش شد.
۱۲- آتوسا:
دختر کوروش بزرگ و همسر داریوش بزرگ و مادر خشایارشاه بزرگ.
۱۳- شهرناز و ارنواز:
خواهران جمشید شاه.
۱۴- فرانک:
همسر آبتین و مادر فریدون.
۱۵ سیندخت:
همسر مهراب کابلی و مادر رودابه و مادر بزرگ خردمند رستم.
۱۶- رودابه:
همسر زال و مادر رستم.
۱۷- تهمینه:
دختر زیباروی پادشاه سمنگان و مادر سهراب.
۱۸- گردآفرید:
دختر زیباو دلاور و چابکسوار کژدهم که در مرز ایران و توران مرزبان بود.
۱۹- فرنگیس:
دختر افراسیاب و همسر سیاوش و مادر کیخسرو.
۲۰- بانو گشسپ:
دختر دلیر رستم.
۲۱- منیژه:
دختر افراسیاب که بیژن دلباخته او بود.
۲۲– کتایون:
همسر گشتاسپ شاه و مادر اسفندیار و از نخستین زنانی که آیین زرتشت را پذیرفت.
۲۳- هما:
دختر اسفندیار و خواهر بهمن.
۲۴– پوران (پوراندخت):
شاه ایران و دختر پرتوان و خردمند خسرو پرویز.
۲۵– آزرمدخت:
شاه ایران و دیگر دختر توانمند خسروپرویز.
۲۶– کُردیه:
خواهر بهرام چوبین.
۲۷- شیرین:
برادرزاده و جانشین مهین بانو فرمانروای ارمنستان