چهرهای کوهستانی در خاور و شمال باختریِ پهنهای زیبا، به همراه دشتهایی در باختر و جنوب همان گستره، شهری را در خود جای داده است که «پاریز» نام دارد. آنجا زمانی روستایی کوچک بود و اکنون شهری با انبوهی از روستاهای دلپذیر و مردمانی سرافراز و خونگرم است. شهر و روستایی که ریشه در تاریخ دارد و با یادمانهایی پیوستگی دارد که ما را تا دورترین نشانههای روزگاران دیرینه میبَرد.
نامونشان پاریز را باید در شهرستان سیرجان، در استان کرمان سراغ گرفت؛ جایی که در خوش آبوهوایی دل میبَرد و در آن گستره همسانی برای خود نمییابد. بهویژه در فصل گرم تابستان که وزش بادهای خنک جانی دوباره به رهگذرانش میبخشد. بخشی از پاریز نیز که بلندیها و کوههای استوار را پیش روی خود میبیند، پُربارانتر و سرسبزتر از دیگر جاهای آن گستره است.
پاریز در آغاز دههی هشتاد پیکرهی شهری کوچک یافت. از اینرو، در بخشبندیهای کشوری، شهری دانسته شد که دو دهستان پاریز و سعادتآباد را دربرمیگرفت. روستاهای کوچک و بزرگی هم که گرداگرد شهر پاریز دیده میشدند به نامهایی آوازه دارند که از گذشتهی تاریخی و گویش مردمانش برمیخیزد. روستاهایی مانند: هَندیم، هُنگو، گویین، ده شیرک، روچون، هَندیز، کنتوت، بیدخواب، سه گلو و شمار فراوان دیگر. روستاهای پُرشمار پاریز در درههای کوهستان دلانگیز و آکنده از بوی خوش زندگی جای گرفتهاند.
از نامهای اندکی ناآشنای روستاهای پاریز یاد کردیم. از معنای پاریز نیز باید پرسید. گفتهاند که پاریز را باید واژهای دوبخشی دانست: «پار» و «ایز». این دوپاره هنگامی که به هم میپیوندند «رد پای پَری» معنا میدهند. چه زیبا و خیالانگیز! شگفت نیست اگر گذر پریان خیالی به پاریز بیفتد تا از دیدن دلانگیزی آن گستره شادمانیها ببرند! با این همه، تاریخنگاران باور دارند که پاریز نام قومی بسیار کهن و باستانی بوده است که در هزارههای دور در کوهستانهای این بخش از کرمان زندگی میکردند.
مردمان سرافراز پاریز در جایی زندگی میکنند که آکنده از درههای چشمنواز و دیدنی است. یکی از آنها درهی تافک است که آبشارهای پیوستهی آن گاه بلندایی 10 متری میگیرند. هر کدام از درهها پوششی گیاهی دارند که بوی خوش زیستن را میپراکنند و چشمهسارانی سیرابشان میسازند که دلربا و تماشایی هستند. چشمهسار تافک که به سبب خاک سیاه پیرامونش چشمه ذغالی هم خوانده میشود، در 12 کیلومتری خاور پاریز جای گرفته است. از آبشار ناچو نیز یاد کنیم که اگر از شهر پاریز بهسوی روستای ده شیرک برویم و گام در جادهی هفت کهن بگذاریم، به طراوت و زیبایی آن خواهیم رسید.
آنچه در بالا آمده است بخشی از نوشتاریست با عنوان «پاریز؛ دشتهای فراخ و کوههای بلند» که به خامهی بامداد رستگار در تازهترین شمارهی امرداد چاپ شده است.
متن کامل این گزارش را در رویهی هشتم (هشتی) شمارهی 436 هفتهنامهی امرداد بخوانید.
«امرداد» شمارهی 436 از دوشنبه 20 بهمنماه 1399 خورشیدی، در روزنامهفروشیها و نمایندگیهای امرداد در دسترس خوانندگان خواهد بود.
خوانندگان میتوانند برای دسترسی به هفتهنامهی امرداد افزونبر نمایندگیها و روزنامهفروشیها از راههای زیر نیز بهره ببرند.