پهنهای که به نام «خیابان سیروس» میشناسیم، نزدیک به بازار تهران است. این بخش از تهران کهن، پارهای از محلهی بزرگتر چال میدان دانسته میشد، اما هر بخش آن نامی متفاوت داشت. بدینگونه که از سرچشمه تا بهارستان بخشی از این محله بود و نظامیه مینامیدند و خیابانی هم که از شمال میدان بهارستان تا خیابان شاهرضا (خیابان انقلاب کنونی) کشیده شده بود، باز پارهای از محلهی سیروس به شمار میآمد. اما اکنون تنها از میدان بهارستان تا چهارراه مولوی را به نام خیابان و محلهی سیروس بخشبندی میکنند.
گسترهی سیروس، خیابانی سهراهی بود. از آنرو که برخوردگاه این خیابان با بازار تهران بسته بود و راهی به آنسو نداشت. تا آنکه رضاشاه از بلدیهی پایتخت خواست که خیابان سیروس را به چهارراه مولوی وصل کنند. تا آن زمان این خیابان نامی نداشت و همانگونه که اشاره کردیم بخشی از محلهی چال میدان شناخته میشد. بلدیه یا شهرداری، برای هموار و صاف کردن خیابان و پیوند دادن آن به خیابان مولوی، شتاب بسیاری به خرج داد و در 30 روز این کار را به سرانجام رساند. از اینرو، مردم خوشذوق آنجا خیابانشان را «سی روز» نام گذاشتند. اندک اندک این نام که چندان مناسب نبود، به سیروس تغییر داده شد و در تابلوها و نوشتههای اداری و شهری به نام خیابان سیروس شناخته شد.
ساختار خیابان سیروس و کاربریهای پیرامون آن
یک ویژگی خیابان سیروس فراوانی شمار پیشهورانی بود که گرداگرد آن سرگرم داد و ستد و کارهای صنف خود بودند. این ویژگی بهسبب نزدیکی خیابان سیروس به بازار تهران پدید آمده بود. شمار پیشهوران و دکانهای آنها در این خیابان شلوغ بسیار زیاد بود. در خاور خیابان سیروس اسب فروشها سرگرم کار بودند، در باختر خیابان مال فروشها بساط داشتند، کاهفروشها جنوب خاوری خیابان را جای دلخواه خود برای فروش علوفه میدانستند و شیشهگرها بلور و جامهای شیشهای خود را در همین خیابان به مشتریها عرضه میکردند. افزونبر اینکه جنوب خیابان سیروس به میدان امینالسلطان میرسید که آنجا نیز غوغایی از فروشندگان و داد و ستد پیشگان بود. نعلبندها و حلبیسازها نیز در بخش باختری خیابان سیروس مرکزی برای خود برپا کرده بودند. از این نامها میتوان دریافت که محلهی سیروس چگونه پیوستگیای با بازار داشته و بخشی از آن بهشمار میرفته است.
یک ویژگی ساختاری خیابان سیروس فراوانی کوچههای آن بود. همهی کوچهها هم پُر پیچوخم و باریک بودند و با کوی و برزنهای امروزی و نوساز تفاوت بسیار داشتند. خانههای خشتی و کاهگِلی کوچههای خیابان سیروس هنوز هم دیده میشوند و نشان از بافت فرسودهی این بخش از تهران قدیم دارند. کوچههایی مانند: کوچهی انبار خشتی، کوچه صابونپزها و کوچه مهدی قصاب. از این نامها بهآسانی میتوان پیوند خیابان سیروس را با پیشهوران دریافت. کوچههای دیگر کوچه حمام خشتی، کوچه تکیهی رضاقلی خان، کوچه بالاگر و کوچه مسجدحوض نامیده میشدند.
یک گروه دیگر از پیشهوران خیابان سیروس، مطربها و نوازندگان بودند. آنها را بنگاههای شادمانی مینامیدند. هنرمندان سیاه بازی و روحوضی نیز درشمار مطربهای خیابان سیروس دانسته میشدند. آن خیابان از این دید جایی شناختهشده در تهرانِ یک سده پیش بود.
به هرروی، از یکسو نزدیکی خیابان سیروس به بازار تهران و از سوی دیگر پیوند آن با بازارچه نایبالسلطنه، بافتار این بخش را به گونهای شکل داده بود که بیش از آنکه خانههای مسکونیاش اهمیت داشته باشد، راستهی فروشندگان و بازرگانانش ارزش داشت. بازارچهی نایبالسلطنه از آنِ کامران میرزا فرزند ناصرالدین شاه قاجار بود. او در دورههایی حاکم تهران نیز شناخته میشد. یکسوی بازارچه از خیابان سیروس آغاز میشد و سوی دیگرش به خیابان ری میرسید. این بازارچهی 2 کیلومتری، یکی از کهنترین مراکز دادوستدی تهران بود. سراسر آن نیز با سقفی چوبی پوشیده شده بود و ورقهایی آهنی نیز روی چوبها کشیده بودند. همهی آنهایی که در محلهی سیروس و پیرامون آن زندگی میکردند، هر کالایی را که میخواستند و نیاز داشتند از همین بازارچهی بزرگ به دست میآوردند.
از بخشهای دیگر خیابان سیروس، گذر سَرپولک بود. در زمانی که هنوز خیابان سیروس ساخته نشده بود، در این محله جوی آبی وجود داشت که پُلی روی آن بسته بودند و جز با گذشتن از این پُل نمیشد به سوی دیگر رفت. این پُل چوبین و کوچک را «پولک»، یعنی پُل کوچک مینامیدند. سرپولک تا دورهی رضاشاه و برداشتن پُل، بیست تاقِ گنبدی داشت. بازار آهنگران و بازار چهارسوق نیز در نزدیکی سرپولک بود. برای رفتن به بازار آهنگران و نیز بقعهی چهل تَن، باید از این پُل میگذشتند.
بقعهی چهل تَن بنایی خشتی و چهارگوش است. در کنار این بقعه، دو سازهی دینی دیگر در محلهی سیروس دیده میشود. یکی امامزاده اسماعیل است که بنایی از سدهی نهم مهی (:قمری) است و در خاور خیابان سیروس دیده میشود؛ دیگری مسجد و مدرسهی سعدیه است. این مسجد که گاه مسجد حاج قنبرعلی خان نیز خوانده میشود، از سازههای سالهای پایانی پادشاهی قاجاریه است و به خواست سعدالدوله کُرد مافی ساخته شده است. او از درباریان بود.
از گرمابه گلشن خیابان سیروس نیز باید نام بُرد. این گرمابه که تا سال 1360 خورشیدی کاربری خود را از دست نداده بود، نبش کوچهی بالاگر دیده میشد و سازهای از دورهی قاجار شناخته میشد؛ هرچند بانی و سازندهی آن پیدا نیست که چه کسی بوده است. گرمابه گلشن ثبت ملی شده است. پیش از ساخت گرمابه، آب انباری در آنجا وجود داشت که آبانبار میرزا موسی نامیده میشد. گرمابه گلشن روی خرابهی آبانبار ساخته شده بود.
بستنی فروشی اکبرمشتی خیابان سیروس نیز برای تهرانیها فراموش نشدنی است. اکبرمشتی نخستین کسی بود که پایتختنشینان را با بستنی آشنا کرد. مغازهی او کنار بازارچهی نایبالسلطنه جای داشت و مشتری بستنیهایش بسیار پُرشمار و از سراسر تهران بودند.
خیابان سیروس جایی برای زندگی شماری از کلیمیان تهران
برای کلیمیهایی که از دیرباز ساکن پایتخت بودند، محلهی سیروس هستهای برای زندگی و کار و پیشه شناخته میشد. سپستر شماری از ثروتمندان کلیمی خیابان سیروس به محلهی پُل چوبی رفتند و در آنجا ساکن شدند.
یکی از کهنترین کنیسههای کلیمیان تهران در خیابان سیروس ساخته شده است. آن نیایشگاه را کنیسهی عزرا یعقوب مینامند و بنای آن به سال 1273 خورشیدی بازمیگردد؛ یعنی زمانی که هنوز خیابان سیروس شکل نگرفته بود و بخشی از محلهای دیگر بود. این کنیسه در کوچه سنگی جای دارد ویژگی سازهی آن برگرفته از معماری قاجاری است. عزرا یعقوب، سازندهی کنیسه، از بازرگانان یهودی بود.
از مهمترین سازههای دیگر کلیمیان در خیابان سیروس، بیمارستان سَپیر بود. این بیمارستان در سال 1321 خورشیدی و همزمان با اشغال ایران به دست ارتش متفقین ساخته شد. در آن زمان بیماری تیفوس در تهران بیداد میکرد. نیکوکاران کلیمی و دکتر روحالله سَپیر، پزشک یهودی، این بیمارستان را به نام درمانگاه کانون خیرخواه برای کمک به مردم، چه کلیمی و چه دیگران، ساختند. سپس در سالهای پس از آن به بیمارستان کوروش کبیر تغییر نام داده شد و پس از انقلاب بیمارستان سَپیر نام گرفت. خودِ دکتر سپیر هنگام درمان مبتلایان به تیفوس به این بیماری دچار شد و بر اثر آن در سال 1322 درگذشت. بیمارستان سپیر چند سالی است که بسته شده است و به خدمات درمانی خود ادامه نمیدهد.
از گرمابهی کلیمیان خیابان سیروس نیز یاد کنیم. آن گرمابه که باز چندین سال است که تعطیل شده است، گرمابه کشوریه نام داشت و دارای دو گرمابه مردانه به نام گرمابه سلیمانیه و بخش زنانه به نام کشوریه بود. این سازه را بالاتر از بیمارستان سپیر ساخته بودند و نخستین گرمابهی دوشدار تهران بود. بانی آن کلیمیای به نام سلیمان سنهای بود.
در رویدادهای انقلاب مشروطیت جایی که اکنون خیابان سیروس نامیده میشود، آبستن رویدادهای بسیار بود. از آنرو که خانهی یکی از رهبران مشروطیت به نام سیدعبدالله بهبهانی در این بخش از تهران بود و آمد و شد مردم و مشروطهخواهان به خانهی او هر روزه بود. از سویی دیگر، خانهی اعتصامالملک آشتیانی در این گستره و پایینتر از چهارراه سرچشمه قرار داشت. اعتصامالملک پدر پروین اعتصامی، شاعر نامدار است. پروین، پس از آنکه به همراه خانواده از تبریز به تهران آمد، سالهای بسیاری از زندگیاش را در این خانه گذراند. اکنون یک سوم خانهی پدری او در اختیار موزهی ایکوم (شورای بینالمللی موزهها) است.
ساختار کنونی خیابان سیروس را تولیدکنندگان کیف و کفش شکل دادهاند. از سویی دیگر این خیابان جایی برای انبارهای فرش بازاریان شده است. خیابان سیروس پس از انقلاب به نام خیابان مصطفی خمینی نامگذاری شد و اکنون نیز به همین نام شناخته می شود.
* با بهرهجویی از: «ویکی جو، دانشنامهی آزاد پارسی»؛ تارنمای «سفرنویس» و «شبکه اطلاعرسانی دانا».
بیمارستان دکتر سپیر(نیکوکار یهودیان) 1321 نرسیده به چهاراه سیروس
خیابان مصطفی خمینی در محله سیروس
مجموعه ورزشی شهدای عودلاجان
کنیسه عزرا یعقوب یهودیان در محله سیروس
کنیسه عزرا یعقوب یهودیان در محله سیروس
گذر جنوبی عودلاجان به محله سیروس
گذر مرکزی عودلاجان در محله سیروس
مدرسه ولایت فقیه
مسجدمحله عودلاجان
فرتور از همایون مهرزاد است.
2393
2 پاسخ
دست و پنجه شما سبز که این چنین زیبا و متین به گذشته تهران جان تازه میدهید. بیشتر این محله ها و تاریخشان تنها نامیهایی بودند که مادران و پدرانمان ازشان داستانها میگفتند. اما با این شناسایی، تنها نام نیستند و نشان و جان گرفتند، بسیار کار بجا و پر ثمری بویژه برای جوانان است، سپاسگذارم ??
درود برشما.دریکی از شمارگان درباره میدان ارگ وگذشته آن آگاهیهای درخوری فراهم شده بود.درخواست دارم مرا به آن شماره از نشریه تان راهنمایی بفرمایید.سپاسمندم