از چهارراه مولوی تا میدان شوش، خیابان یکپارچهای کشیده شده است که اکنون نیمهای از آن میدان و خیابان امین السلطان نامیده میشود و نیمهی دیگر خیابان صاحب جمع نام گرفته است. شاید کمتر جایی را در تهران کنونی بتوان جُست و یافت که همانند آن خیابانِ دو تکه شده، حال و هوای پیشین و سدههای گذشتهی این شهر را نشان بدهد و یادهایی را در دل خود نگه دارد که گواه دوری بسیار کلانشهر امروزی تهران از گذشتههای تاریخیاش است. در آن زمان شهر تهران ساختاری ابتدایی و همانند بسیاری دیگر از شهرهای کشور داشت و هنوز مانده بود که سودای مدرن شدن، بافتارش را درهم بریزد. آن دو خیابان کهن را باید افزونتر و بهتر شناخت.
در گذشتههای دورتر، در آغاز پادشاهی قاجاریان، کالاهایی را که از شمیرانات یا شهرستانها به تهران میآوردند، در میدان ترهبار پامنار جمع میکردند و سپس در محلههای تهران به دست خواستارانش میرساندند. از آنرو که پامنار به دروازه شمیران نزدیکتر بود و دروازهی ارتباطی مهمی شناخته میشد. دروازه شمیران در جایی ساخته شده بود که اکنون میدان ابنسینا، در محلهی عشرتآباد، شناخته میشود. اما دیری نگذشت که در میانهی پادشاهی ناصرالدین شاه، با ساخت میدان و سپس خیابان امین السلطان، بازار ترهبار تهران به آنجا آورده شد و پامنار از این دید از چشمها افتاد.
بدینگونه چارواداران و بازرگانان کالاهای خود را از دور و نزدیک به سوی تهران میآوردند و در خیابان امین السلطان، در بنگاههای پُرشماری که در این خیابان برای نگهداری کالاها ساخته شده بود، جا میدادند. سپس آنها را جزیی یا کلی در گسترهی تهرانِ آن روز پخش میکردند. حتا کالاهایی که از کشورهای دیگر به پایتخت آورده میشد، پس از گذر از دروازه گمرگ، در این خیابان انبار میشد. به آن انبار شدهها، زغال و هیزم و خواربارها را نیز باید افزود که همگی سر از میدان و بازار امین السلطان درمیآوردند. از همین اشارهها میتوان دریافت که خیابان امین السلطان چگونه جای پُر رفت و آمد و مهمی بوده است و پیوستگیاش را با بازار تهران دریافت. افزونبر اینکه این خیابان و نیز خیابان صاحب جمع، انبار غلهی تهران بود و خیابانی در آنجا، چسبیده به خیابان صاحب جمع، ساخته شده بود که انبار گندم نامیده میشد. دولت در این انبار بر کار انباشت و فروش غلات نظارت میکرد.
میدان امین السلطان بزرگترین میدان تهران در دورهی قاجار بود. دیرینگی آن به میانهی پادشاهی ناصرالدین شاه بازمیگردد. در آن زمان یکی از خدمتکاران دربار، به نام ابراهیم خان امین السلطان، این خیابان و بازار آن را ساخت. او آبدارچی دربار بود و از این راه دارایی هنگفتی به دست آورده بود؛ تا بدان اندازه که میتوانست بازاری بسازد و نام خود را بر روی آن بگذارد. ابراهیم خان پدر میرزا علیاصغرخان امین السلطان، صدراعظم بسیار نامدار ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه قاجار است. سپستر، امین السلطان دوم که اتابک اعظم نیز نامیده میشد، خیابانی را که پدرش پیافکنده بود، گسترش داد و تا جنوب خاوری بقعهی سر قبرآقا و میدان کنونی شوش، رساند. این بخش گسترش یافته، همان است که اکنون خیابان صاحب جمع نامیده میشود و پس از این بیشتر از آن خواهیم گفت. این را هم بگوییم که از تاریخ ساخت میدان امینالسلطان آگاهی روشنی در دست نیست، جز آنکه همانگونه که گفتیم سنگ بنای آن در میانهی پادشاهی ناصرالدین شاه گذاشته شده است.
به هر روی، خیابان و میدان و بازار امین السلطان گذرگاه مردم بود؛ چه مردمی که در تهران زندگی میکردند، چه آنهایی که مسافر بودند و برای خرید سر از این بازار درمیآوردند، یا کالای خود را سوار بر چارپایان شان، برای فروش به آنجا کشانده بودند.
کوچههای خیابان نیز پُر ازدحام بود. به آنها بازمیگردیم. اکنون همین اندازه بگوییم که در باختر میدان امین السلطان کوچهای به نام سیاهها ساخته شده بود. در آنجا سازهای به نام آبانبار بابا نوروزعلی دیده میشد. یک ویژگی دیگر کوچه، و نیز میدان امین السلطان، نمایش سیاه بازی و رقص بردههای سیاه پوست شهر بود. کاری که گمان میرفت شادیآور باشد، اما یادکردش هم بهراستی رقتانگیز و دردناک است.
از این هم یاد کنیم که در ابتدای بازار امین السلطان، نبش خیابان اسماعیل بزار (خیابان مولوی کنونی)، در اسفندماه 1306 خورشیدی، چلوکبابیای آغاز به کار کرد که بسیار زود آوازهاش در همهی تهران پیچید. آنجا را چلوکبابی عباس شمرونی میگفتند و گویا بانی آن سه برادری بودند که دکان خود را در این خیابان شلوغ باز کرده بودند و کارشان بیش از آنچه بتوان گمان بُرد، گرفته بود. آنها بهترین چلوکبابهای سلطانی، کوبیده و برگ تهران را به مشتریان خود میدادند.
فروریختن سقف بازار امین السلطان
اکنون بخشهایی از میدان امین السلطان و به ویژه سردرِ آن، بر اثر فرسودگی از میان رفته است. ساخت خیابانهای نو نیز بخشهای دیگری از آنجا را ویران کرده است. در فروردینماه امسال،(1399)، به دنبال بارندگیهای چند روزه، پارههای دیگری از بازار تاریخی امین السلطان یا بهتر بگوییم بخشی از تاریخ تهران فرو ریخت!
خیابان صاحب جمع؛ راستهی صابون فروشها
پیشتر گفتیم که میرزا علیاصغر خان امین السلطان خیابانی را که پدرش ساخته بود گسترش داد. این بخش گسترشیافته اکنون به نام خیابان صاحب جمع شناخته میشود. صاحب جمع نخستین لقب او بود و به معنی سرپرست حمل و نقل یا متصدی قاطرخانه است. شاید این شغل اکنون برای ما دور از ذهن باشد، اما در گذشته کار مهم و بااهمیتی دانسته میشد.
یکی از پیشههایی که در خیابان صاحب جمع فراوان میشد یافت، صابونپزها و صابونفروشها بودند. آنجا مرکز چنین پیشهورانی بود. با فراوردههای بهداشتی نو شکل سنتی این شغل نیز از میان رفت، اما هنوز یک مغازهی صابونپزی سنتی در میان مغازههای کنونی خیابان صاحب جمع به کار پیشین خود سرگرم است و به همان شیوهای صابون میپزد که در سدههای پیش پخته میشد و در دسترس مشتریان قرار میگرفت.
خیابان صاحب جمع نهتنها آکنده از بنگاهها و کارگاههای گوناگون بود، بلکه جایی برای میدانداری لوطیان و پهلوانان نیز شناخته میشد و برخی از آنها در آن خیابان سرگرم کار بودند. گاه نیز به سبب بودن آنها محله ناامن میشد و لوطیها، قاطرچیان و شترداران به جان هم می افتادند و دعواهایی خونین راه میانداختند.
کاروانسرای خانات
کاروانسرای خانات مهمترین سازهی خیابان صاحب جمع است و بزرگترین کاروانسرای درون شهری پایتخت شناخته میشد. این بنا را در سال 1300 مهی، در زمان پادشاهی ناصرالدین شاه ساختند و دارای دو بخش حیاط و راهروی ورودی است. 54 حجره درون کاروانسرا ساخته شده است و دو ایوان و دو وروی دارد. ورودی اصلی کاروانسرا رو به بازار امین السلطان باز میشود. در سال 1357 خورشیدی کاروانسرای خانات آتش گرفت و کارکردش را از دست داد تا آنکه در سال 1388 بار دیگر بازگشایی شد. اکنون جایی برای خشکبار فروشان است.
در خیابان صاحب جمع کوچهای به نام حاتمی دیده میشود که در سدههای گذشته کوچه مرغی نام داشت. این کوچه جایی برای خرید و فروش همهگونه پرنده است. فروشندگان سهره، فنج، قناری، کفتر و بسیاری از پرندگان دیگر در آنجا سرگرم کار هستند. در کنار آنها عتیقه فروشهایی که ظرفهای مسی و برنجی و مُهرهی مار و رمل و اسطرلاب و دهها ابزار کهنهی دیگر میفروشند، دیده میشوند. جمعه بازارهای کوچه مرغی غوغایی شگفتآور است و آوازهی دیگری دارد.
این را نیز ناگفته نگذاریم که در گذشته بخشهایی از گسترهای که خیابانهای امینالسلطان و صاحب جمع را شکل داده است، گورستان بوده است. اما با ساخت میدان و بازار، گورستان کوچکتر شد. برخوردگاه دو خیابان نیز جایی به نام سر قبرآقا است که خود سرگذشتی جداگانه دارد.
* با بهرهجویی از: گزارش میدانی «خبرگزاری مهر»؛ گزارش روزنامهی «اطلاعات» شماره 26 آبان 1393؛ تارنماهای «ویکی جو»؛ «ویکی پدیا» و «آژانس عکس تهران».
چهاراه مولوی
بازارچه امین السلطان جنوبی
آرامگاه سرقبرآقا (صاحب جمع- محله امین السلطان-مولوی)
گذر هرندی
کاروانسرای خانات
بازار حضرتی روبروی بازارچه امین السلطان
بازارچه امین السلطان شمالی
فرتور از همایون مهرزاد است.
2393
یک پاسخ
همایون مهرزاد عزیز
عکسهاو گزارشها یتان درمورد محله های تهران به راستی آموزنده و خوب است .
آیا از محله سنایی و میرزای شیرازی و میدان شعاع و خردمند گزارشی دارید ؟اگر نه ، تهیه بفرمایید . شما عکسها و گزارشهایی را در اینجا میآورید که از چشم بسیاری از ماها به دوراست
ممنون از شما