گسترهای از کلانشهر تهران که اکنون پُل و «محلهی سیدخندان» نامیده میشود، در گذشتههایی نه چندان دور، تا چشم میدید بیابانی خالی و خلوت بود. از آنجا میشد کوههای شمیران را دید و تپههای کوتاه و بلند عباسآباد را نگاه کرد. مسافرانی که از تهران راهی روستاهای شمیران میشدند باید جادهای 9 کیلومتری را با درشکه و گاری میپیمودند تا به سیدخندان برسند. تنها سازهای که در آنجا قد برافراشته بود، عمارتی بود که فتحعلیشاه قاجار دستور ساخت آن را داده بود. تا آنکه گذر مردی تنها به آنجا افتاد و قهوهخانهای در نزدیکی عمارت شاهی ساخت. انگار او آمده بود تا نخستین سنگ بنای محلهای را بگذارد که اکنون از پُر رفتوآمدترین خیابانها و گذرگاههای شهر تهران است. او را بیشتر خواهیم شناخت.
اگر به دو سده پیش برگردیم، باید سیدخندانی را پیش چشم بیاوریم که زمینهایی بیبَر داشت و کسی در آنجا به خیال کِشت و کار نمیافتاد، اما گذر گاهگاه مسافرانی که از تهران به روستاهای بالادست پایتخت میرفتند، به آنجا میخورد. چهبسا رهگذران، زمانی که خسته از سفری کم و بیش طولانی به سیدخندان میرسیدند، دست را سایهبانِ چشم میکردند و به کوههای شمیران مینگریستند و راهی را که مانده بود و باید میپیمودند، در ذهن گمانه میزدند. جادهای که آنها را به سیدخندان رسانده بود و تا روستاهای مهران و داوودیه و دروس و آبادیهای دیگر ادامه مییافت، خاکی و مالرو بود؛ هرچند در کنار جاده و در بخشی از راه درختان سبز و جوی آبی نیز دیده میشد.
سازهای برای بیسیم تهران
گفتیم که تنها سازهی محدودهی سیدخندان، عمارتی قاجاری بود. این سازه در همان جایی ساخته شده بود که اکنون محل وزارت ارتباطات و نرسیده به پُل سیدخندان است. در آغاز پادشاهی رضاشاه پهلوی وزارت جنگ ماموریت یافت تا نخستین تاسیسات بیسیم تهران را راهاندازی کند. یکی دو سالی بود که پای رادیو به پایتخت باز شده بود و مردم با این پدیدهی شگفتآور آشنا شده بودند. آنها مناسبترین جا برای برقراری بیسیم را همان عمارت قاجاری سیدخندان دانستند و کار را از آنجا آغاز کردند. در آن زمان هنوز آن گستره نامی نداشت و از آن با عنوان زمینهای داوودیه یا زمینهای میان داوودیه و عباسآباد، نام بُرده میشد. سرگذشت بیسیم تهران که از آن یاد میکنیم، به سالهای 1303 و 1304 خورشیدی بازمیگردد.
کارکنان بیسیم تهران برای رسیدن به محل کار خود راهی نداشتند جز آنکه سوار بر خودروهای استیشن دولتی شوند و پس از گذر از جادهی شمیران، به ساختمان بیسیم برسند. این کار دشواریهایی بسیاری پدید آورده بود و سبب خستگی آنان میشد. هنوز بسیار مانده بود تا شهر تهران مرزهای خود را تا روستاهای شمیران گسترش دهد. از اینرو در جشن بیست سالگی رادیو تهران، در سال 1339 خورشیدی، ساختمان رادیو، همان بیسیم تهران، را به میدان ارگ (توپخانه) آوردند. رادیو تهران در ساعت 10 بامداد چهارم اردیبهشتماه 1319 در ساختمان بیسیم سیدخندان آغاز به کار کرده بود.
خلوتی زمینهای داوودیه ادامه داشت تا آنکه پایمردی یکه و تنها به آنجا کشیده شد. او همان کسی بود که سپستر او را سیدخندان نامیدند. او به فکر افتاد که برای رهگذران و مسافران شمیران قهوه خانهای بسازد و خود در آنجا زندگی کند. این مرد را باید بهتر بشناسیم.
سیدخندان کیست؟
میگویند نام او جعفر شاهصاحب بوده است. نیاکانش در کشمیر هند زندگی میکردند و نام خانوادگی او ریشه در نامهای آنجا دارد. آنهایی که او را از نزدیک دیده بودند روایت میکنند که مردی خندهرو و شادمان بود و با رویی گشاده با مردم برخورد میکرد و در یاری رساندن به مسافران و رهگذران دست از پا نمیشناخت. همان خندهروییاش بود که مردم باذوق را واداشت تا او را سیدخندان بنامند.
یکی از کسانی که شاهصاحب یا سیدخندان را از نزدیک دیده بود، زندهیاد مرتضی احمدی، بازیگر سینما و تلویزیون، بود. او در کتاب «پرسه در احوالات تهرون و تهرونیا» دربارهی سیدخندان مینویسد: «مردی بود قدکوتاه و کمی کپُل. صبور و آرام. همیشه شال به کمرش میبست و عرقچین روی سرش دیده میشد. زیادهطلب نبود. تنها زندگی میکرد و به تنهاییاش خو گرفته بود. صورت شاد و لب خندانش هر آدم عُنق و بداخمی را به شادی میآورد».
سیدخندان با کوزهای از آب خنک به پیشواز مسافران میرفت و از آنان پذیرایی میکرد؛ چه آنهایی که سوار بر چارپایانشان به آنجا رسیده بودند، چه کسانی که با اتوبوس راهی شده بودند و برای دمی آسودن کنار قهوهخانهی او توقف کرده بودند. همیشه هم کشکولی پُر از آجیل و شکلات همراه سیدخندان بود و با هر کسی که احوالپرسی میکرد، مشتی تنقلات به پَرِ شالاش میبست. میگویند کسی به یاد ندارد سیدخندان را گرفته و اخمو دیده باشد.
قهوهخانهی سیدخندان نرسیده به سهراه ضرابخانهی کنونی بود و فاصلهی اندکی با ساختمان بیسیم تهران داشت. او در کنار ادارهی قهوهخانه، به کار کشاورزی هم میپرداخت و چند راس دام داشت. سیدخندان زادهی روستای جاسب قم بود. در سال پایانی زندگیاش به زادگاهاش برگشت و به فاصلهی اندکی پس از رفتن، در همان روستا در اردیبهشتماه 1323 خورشیدی در سن 91 سالگی درگذشت و پیکرش را در جاسب به خاک سپردند.
شکلگیری محلهی سیدخندان
در سالهای پایانی دههی بیست و سالهای نخست دههی سی خورشیدی آرام آرام محلهی سیدخندان شکل گرفت. نخستین خانوادهای که به آنجا آمد و ماندگار شد از ارامنه بودند. برپایهی پژوهش هویک میناسیان میدانیم که آنها خانوادهی مادات نظریان نام داشتهاند و در جایی خانهی خود را ساختند که اکنون خیابان جلفای سیدخندان نام دارد. نظریانها از روستای ارمنینشین خرقانِ ساوه به اینسو کوچ کرده بودند. سپس خانوادههای ارمنی دیگر راهی سیدخندان شدند. از اینرو، برخی آنجا را به نام محلهی ماداتآباد میشناختند. برخی از ارمنیهای جلفای اصفهان نیز راهی ماداتآباد، یا سیدخندان، شدند و در اینجا دست به ساخت و ساز زدند و به یاد جلفای اصفهان نیز محلهی خود را جلفا نامیدند. هنوز هم بخشهایی از محلهی سیدخندان بافتی ارمنینشین دارد.
بدینگونه محلهی سیدخندان رنگ و رویی آباد گرفت و روز به روز به شمار ساکنانش افزوده شد تا آنکه یکی از سپهبدان ارتش به نام نادر باتمانقلیچ، تصمیم گرفت در سیدخندان هتلی بینالمللی بسازد. او زمانی رییس ستاد ارتش بود. این که سپهبد ارتش هتلدار هم باشد، خالی از شگفتی نیست. به هر روی، او در سال 1340 دست بهکار شد و فاز نخست هتلاش را که اینترنشنال نامیده شده بود، در 1346 خورشیدی افتتاح کرد. ساخت بخشهای دیگر هتل تا 1356 ادامه یافت. این سازه در بخش جنوب خاوری سیدخندان ساخته شده بود. اما سرنوشت دیگری در انتظار هتل بود. با رویدادهای انقلاب، هتل اینترنشنال خوابگاه دانشجویان شد و سپس در اختیار وزارت پست و تلگراف گذاشته شد. این وزارتخانه ساختمان هتل را در سال 1379 خورشیدی به تمامی ویران کرد و در زمین آن مجتمع اداری- تجاری شرکت مخابرات را ساخت.
در دههی پنجاه خورشیدی با ساخت بزرگراه داریوش (بزرگراه رسالت کنونی)، محلهی سیدخندان رونق بیشتری گرفت و رفت و آمدها در آنجا بسیار شد. این بزرگراه، سیدخندان و چندین محلهی پیرامون آن را به یکدیگر پیوند میدهد.
در سال 1356 خورشیدی نیز نخستین پُل تک پایهایِ ایران بهدست پیمانکاران فرانسوی در محلهی سیدخندان ساخته شد. پُل سیدخندان که اکنون از نامآشناترین سازههای تهران است، سپستر الگویی برای مهندسان ایرانی برای ساخت پُلهای تکپایهای شد. این پُل خیابانهای پیرامون سیدخندان را به هم پیوند میدهد و از اهمیت بسیاری برخوردار است.
موزه عباسی محله سیدخندان
یک سازهی باارزش دیگر محلهی سیدخندان، موزهی رضا عباسی است. این موزه در سال 1356 خورشیدی، بهدست فرح دیبا گشایش یافت و جایی برای نگهداری آثار هنری تاریخ ایران است. اما یک سال پس از گشایش موزه، با پیش آمدن رویدادهای انقلاب درهای آن بسته شد. در سالهای دیگر چندین بار موزه را بازگشایی کردند تا آنکه در بهمنماه 1379 خورشیدی، به شکل کنونی آن، بار دیگر آغاز به کار کرد. موزهی رضا عباسی فاصلهی اندکی از پُل سیدخندان دارد.
محلهی کنونی سیدخندان
آنچه اکنون در محلهی سیدخندان بیش از هر چیز به چشم میآید، درهمآمیختگی بافتهای مسکونی و تجاری است. ساختمانهای قدیمیساز در کنار سازههای نو و خانههای ویلایی، دوشادوش هم محلهای را ساختهاند که آکنده از مراکز فرهنگی و داد و ستدی در دل پایتخت است. فرهنگسرای ارسباران، در خیابانی به همین نام، یک سازهی مهم این محله است. زیر پُل سیدخندان نیز پایانهی تاکسیرانی دیده میشود که دسترسی به خیابانها و محلههای دیگر را آسان میسازد.
سیدخندان چند محلهی کوچک دارد؛ یکی از آنها محله ی جلفا است. شگفت است که این محلهی زیبا و آکنده از کوچه های پُردرخت اما باریک، در برابر انبوهسازیها پایداری کرده است و آرامشی دلخواه دارد. هر کدام از کوچههایش نیز به نام پرندهای نامگذاری شده است: کوچهی قو، کوچهی شاهین، کوچهی قناری و نمونههای دیگر از نام پرندگان که بر کوچههای آن نشسته است.
محلهی دبستان نیز از دیگر محلههای کوچک سیدخندان است که یک سوی آن به اتوبان صیادشیرازی میرسد و سوی دیگرش به بزرگراه رسالت. سهروردی از خیابانهای اصلی این محله است. محله نیلوفر (پالیزی) نیز در گسترهی محلهی بزرگتر سیدخندان است.
محله و پُل سیدخندان، در شمال خاوری تهران، در جایی که جادهی قدیم شمیران جای دارد، از شمال راه به بزرگراه همت میبَرد، از جنوب بزرگراه رسالت را پیشروی خود دارد، از باختر به بزرگراه حقانی میرسد و خاور آن نیز همان جادهی قدیم شمیران یا خیابان شریعتی کنونی است.
* با بهرهجویی از: گفتوگوی «همشهری محله» با حسین میرجعفری دربارهی سیدخندان؛ تارنماهای «همشهری آنلاین»؛ «آلیک آنلاین»؛ «ویکی پدیا» و «سایت وزارت ارتباطات و فناوری».
میدان پالیزی محله سیدخندان
موزه عباسی محله سیدخندان
موزه عباسی محله سیدخندان
زیرپل سیدخندان
سه راه کانال بسمت فرهنگسرای ارسباران
بوستان جلفا مجاور فرهنگسرای ارسباران
فرهنگسرای ارسباران محله سیدخندان
خیابان قدیمی خواجه عبدالله انصاری محله سیدخندان
بوستان خواجه عبدالله انصاری
دبیرستان شهید صالحی شفاء محله سیدخندان
بوستان احسان محله سیدخندان
ساختمان پزشکان شرق محله سیدخندان
بزرگراه امام علی(ع)-سیدخندان
بوستان رسالت محله سیدخندان
تندیس دکتر علی شریعتی
بوستان قدیمی شریعتی ( کورش سابق) محله سیدخندان
بوستان قدیمی شریعتی ( کورش سابق) محله سیدخندان
بزرگراه همت -شریعتی
بوستان سرلشکرشهید منصور منفرد نیاکی-محله سیدخندان
نام اثر: مریدان -محله سیدخندان
ابتکار شهرداری محله سیدخندان برای نریختن سیگار برروی زمین
رودخانه سیدخندان در خیابان رودخانه
فرتور از همایون مهرزاد است.
2393