هنگامی که بخواهیم از گذشتهی تاریخی «محله یافتآباد» تهران یاد کنیم، باز ناگزیریم ناصرالدین شاه قاجار را به یاد بیاوریم که روزی روزگاری در سالهای پادشاهیاش گذرش به زمینهای خالی آنجا افتاد؛ زمینهایی که از آبادی روبه ویرانی میرفت و هنوز هم نامی نداشت. شاه قاجار بیدرنگ دست روی زمینها گذاشت و آن گستره را به داراییهای دربارش افزود. بدینگونه یافتآباد، بسیار دور از پایتخت شاه قاجار، نام و آوازهای یافت و سرنوشتش چنین شد که دههها پس از آن محلهای از محلههای تهران بزرگ بشود.
اینکه گفتهاند همین که چشم ناصرالدین شاه به زمینهای خالی افتاد فریاد زد: «یافتم! یافتم!» و از آن پس نام آنجا یافتآباد شد، داستان سرهم بندی شده و بیمزهای است. نه ناصرالدین شاه ارشمیدس بود که از کشف تازهاش ذوقزده شود و یافتم یافتم بگوید، نه آنجا از چشمها پنهان بود که شاه کشفاش کند. یافتآباد زمینهایی دور افتادهای بود که کسی نمیتوانست تملک و آباداناش کند چون در شمار اموال خالصهی سلطنتی بود و در سی سال نخست پادشاهی ناصرالدین شاه به سببی که اشاره خواهیم کرد، نادیده گرفته شده بود.
راست آن است که تاریخ یافتآباد بسیار پیشتر از دورهی سلطنت ناصرالدین شاه است. زمانی که میان دو طایفهی زند و قاجار بر سر تاج و تخت جنگ درگرفت و سرانجام آغامحمدخان قاجار پیروز آن میدان شد، یافتآباد و دژهایش زندانی برای برخی از اسیران خاندان زند بود که آنها را به تهران آورده بودند. هنوز هم برخی از یافتآبادیها از نسل همان زندیان هستند. یکی از آنها مرتضی خان زند نام داشت که به ماجرای حقوقی او با یکی از شاهزادگان قاجاری بر سر یافتآباد اشاره خواهیم کرد. آنها در دورهی محمدشاه قاجار دست به کشاورزی و آبادی یافتآباد زدند و از آنجا جایی برای کِشت و کار ساختند. حاجی میرزا آغاسی، صدراعظم محمدشاه قاجار نیز در آبادانی یافتآباد نقش داشت، اما با مرگ محمدشاه و از چشم افتادن آغاسی، یافتآباد دورهی سی سالهای از خرابی را پشت سر گذاشت تا آنکه گذار ناصرالدین شاه به آنجا افتاد و ارزش زمینهای این گستره را شناخت.
شکلگیری و گسترش یافتآباد
یافتآباد در جنوب باختری شهر تهران است و در محدودهی منطقه 18 شهرداری. این بخش از پایتخت از پیوستههای شهر ری بود. شمال یافتآباد به قلعه مرغی یا همان دوراهی قپان میرسد. از باختر به شهرک نوساز ولی عصر و از خاور به خیابانی به نام ابوذر. یافتآباد کنونی به دو پارهی شمالی و جنوبی بخشبندی شده است. ریلهای راه آهن از بخش جنوبی محله میگذرد و نشانهای برای سر زدن و رفتن به این محله است.
یافتآباد با نام یکی از شاهزادگان بسیار ثروتمند و از ملاکان بزرگ دورهی قاجار گره خورده است. او شاهزاده عبدالحسین میرزا فرمانفرما بود که در سیاست نیز نامی از خود بهجا گذاشت و بارها و بارها نخستوزیر و وزیر کابینههای گوناگون سالهای پایانی پادشاهی قاجاریه بود. فرمانفرما یافتآباد و زمینهایش را از مظفرالدین شاه خرید، یا شاید هم شاه قاجار یافتآباد را به او واگذار کرد. در آنجا چند خانوار روستایی زندگی میکردند و قلعههایی داشت. فرمانفرما در سالهایی دیگر بخش بزرگی از یافتآباد را به یکی از پسرانش به نام محمدولی میرزا فرمانفرماییان سپرد و دو دانگ آن را هم به نام داماداش علینقی غیاثی کرد.
با برافتادن خاندان قاجار و بر سر کار آمدن رضاشاه، قاجاریه از چشم افتادند و برای مرتضی خان زند که زندانی شدن و تحقیر پدرانش به دست قاجاریه را از یاد نبرده بود، فرصت مناسبی پیش آمد که زمینها را از دست فرمانفرما بیرون بکشد و به صاحبان اصلی آنها، یعنی مردم یافتآباد بسپارد. کار دعوای مرتضی خان زند و فرمانفرما به زد و خورد و تیراندازی نیز انجامید و چند تَن نیز در آن کشمکشها کشته شدند. سرانجام پای هر دو به دادگاه کشیده شد. دادگاه پس از نشستهای بسیار، به سود مرتضی خان زند و مردم یافتآباد رای داد و زمینها به آنها بازگردانده شد.
با همهی اینها محمدولی میرزا کارهای نیکی از خود به یادگار گذاشت. یکی از آنها ساخت و وقف درمانگاهی بود که به آن پس از این اشاره خواهیم کرد. محمدولی فرمانفرماییان از دولت مردان قاجاری و پهلوی بود. او در سال 1368 خورشیدی، در آمریکا درگذشت.
به هر روی، ساکنان یافتآباد از روستاییان آنجا و تبعیدیان خاندان زند بودند. در سالهای میانی پادشاهی قاجاریه نیز شماری از زندیان ملایر نیز به یافتآباد کوچ کردند و سرگرم کشاورزی و دامپروری شدند.
این را نیز باید بگوییم که یافتآباد از دو بخش به نامهای «غار» و «فشاپویه» شکل گرفته است، یا به سخن دیگر، غار باختری و غار خاوری. در آن زمان یافتآباد گستردهتر از امروز بود و از مهرآباد تا بخشی از اسلامشهر و شادآباد را دربرمیگرفت. آنچه اکنون به نام محلهی یافتآباد میشناسیم، همان غار باختری است. از قلعهی یافتآباد نیز جز نامی، اثری بهجا نمانده است.
یک نشانهی تاریخی دیگر یافتآباد به دورهی مشروطه بازمیگردد. زمانی که نیروهای مشروطهخواهِ شمال و جنوب راهی تهران شده بودند تا محمدعلی شاه را از پادشاهی بردارند و مشروطیت را بار دیگر برقرار کنند، در یافتآباد به هم رسیدند، اما همدیگر را نشناختند و یک روز تمام به جنگ پرداختند تا آنکه دریافتند چه اشتباهی کردهاند!
ساختمانهای دیرینهی یافتآباد
پیشتر به درمانگاهی اشاره کردیم که از موقوفات محمدولی فرمانفرماییان است. این درمانگاه در سال 1340 خورشیدی به خواست شاهزاده فرمانفرییان ساخت شد. اکنون نیز به نام بیمارستان شهدای یافتآباد به کار خود ادامه میدهد.
یافتآباد کنونی به داشتن کارخانههای پُرشمار آوازه دارد. یکی از دیرینهترین آنها کارخانهی شیر پاستوریزه است. این کارخانه به دست مهندسان آلمانی در سال 1313 خورشیدی ساخته شد و در آبانماه 1336، با هدف تولید شیر پاستوریزه برای کودکان، آغاز به کار کرد. در نخستین روز بهرهبرداری از آن، بیش از 4800 کیلوگرم شیر خام دریافت و فرآوری شد. ساخت این کارخانه در رونق افزونتر اقتصادی و اجتماعی یافتآباد بسیار اهمیت داشت. پس از آن کارخانههای دیگری در یافتآباد ساخته شد؛ همانند کارخانهی جنرال مکانیک و بافندگی و نخکاری.
دو گرمابهی قدیمی نیز در یافتآباد ساخته شده بود که گویا یکی از آنها به خواست ناصرالدین شاه بوده است. اکنون این گرمابه کاربری زورخانه و ورزشهای باستانی دارد.
از یک محلهی یافت آباد باید جداگانه یاد کرد. آنجا را اکنون «همتآباد» مینامند اما در گذشته «گاومیشخانه» نامیده میشد. در یک سده پیش روستاییان گاومیشخانه، دامهای خود را برای چِرا به بیابانهای پیرامون یافتآباد میبردند و بازمیگرداندند. گستردگی این بخش از یافتآباد اندک بود و مردمی که در آنجا زندگی میکردند از بیست خانوار افزونتر نبودند. گاومیشخانه در جایی بوده است که اکنون خیابان مصطفی هاشم نامیده میشود.
در جنوب باختری یافتآباد بخش دیگری بود که عربآباد نامیده میشد و جایی برای زندگی عشایر عرب آن گستره بود. عربآباد در کنار بزرگراه آزادگان کنونی است. ارشدآباد، ابراهیم آباد، تُرکآباد، سرقنات و چند بخش دیگر از محلههای کوچک یافتآباد شمرده میشوند.
بیشتر زمینهای یافتآباد سند اوقافی است. هر چند در سالیان گذشته کوششهایی برای گرفتن سند اعیانی یافتآباد و سپردن آنها به مردم شده است.
در این سالیان نام یافتآباد با بازار و نمایشگاه مبلمان ایران یکی شده است. کارخانهها و فروشگاههای پُرشمار مبل در این محله سرگرم کار هستند و نمایشگاههای همیشگی دارند. این نیز گفتنی است که چند سالی است کوشش شگفتآوری برای دگرگون کردن نام کهن یافتآباد شده است و برخی آن را تهرانیه (!) مینامند. دلیل این تغییر نام چندان دانسته نیست.
* یارینامه: بخشی از این نوشته که به کشمکشهای حقوقی زمینهای یافتآباد پرداخته شده است برگرفته از جستار نیما زند یافتآبادی با عنوان «از باغهای زیبا تا نزاع بین زند و قاجار» در شمارهی 6676 روزنامهی «ایران» است. یارینامههای دیگر: گزارش «همشهری آنلاین» و نوشتار «ویکی پدیا».
محله یافت آباد راسته مبل فروشان تهران
مجموعه ورزشی -کارشناسی معلم و دبیرستان علامه طباطبایی محله یافت آباد
باغ و تالار بهشت محله یافت آباد
پردیس سینمایی تماشا و تالار پذیرایی پردیس محله یافت آباد
بوستان شمس تبریزی محله یافت آباد
مجتمع تجاری آهن اخوان یارلو محله یافت آباد
بازار آهن شاد آباد محله یافت آباد
بازار آهن شاد آباد محله یافت آباد
میدان میوه و تره بارفتح محله یافت آباد
45 متری زرند -بلوار بهار محله یافت آباد
بوستان بهار محله یافت آباد
میدان فراهانی – فتح محله یافت آباد
محله یافت آباد راسته مبل فروشان تهران
مبل نادعلی 1337 خورشیدی-محله یافت آباد
دبیرستان پسرانه تیزهوشان علامه حلی شماره 9 محله یافت آباد
محله یافت آباد بازار مبل پاسارگاد
محله یافت آباد بازار مبل کورش
بزرگراه آیت الله سعیدی
فرتور از همایون مهرزاد است.
2393
یک پاسخ
درود بر نشریه زیبای امرداد که یاد دیرین تهران را زنده نمود، بیشتر تهرانیها حتی چیزی در باره جایی که در آن زندگانی می کنند نمی دانند!