بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک راسقفبشکافیم وطرحینو دراندازیم
اندیشهی والای ایرانی با هر آغاز و دگرگونی امیدوارنه چشم به آیندهای بهتر داشته است. چنانکه این سرزمین اهورایی اگر در برابر تاختوتاز انیرانیان همچنان پا برجا و استوار ایستاده، ریشه در نگاه امیدوارانهی مردمانش دارد. اما گاه برآیند گذشته و حال برخی جستارها (موضوعات) آنچنان تیره وتار است که نمیتوان به آینده خوشبین بود.
بیگمان میراث فرهنگی کشور یکی از پرسمانهایی(:مسایلی) است که فرآیند خوبی تاکنون نداشته است. گواه این سخن را میتوان در «سند چشمانداز بیست سالهی توسعه کشور» از سال ۱۳۸۴ جستوجو کرد. آنجا که پیرامون میراث فرهنگی آمده است: «دستيابی به مقتضيات فرهنگی، جغرافيايی و تاريخی كشور از جمله مصاديق فرهنگ و تاريخ كشورمان ميراث فرهنگی كشور میباشد که به حفظ، احياء و نگهداری ميراث فرهنگی كاملا در راستای اهداف آرمانی كشور بوده و توجه به آن از اساسیترين پايههای توسعه كشور میباشد».
شوربختانه آرمانهای پیشگفته نه تنها انجام نگرفته که در ۱۶ سال گذشته سازهها، خانهها و گسترههای تاریخی بیشتری ویران شده، کندهکاریهای بیپروانه(:حفاری غیرمجاز) افزایش یافته نامگذاری جهانی آیینها انگارههای فرهنگی و… در یونسکو بهدست همسایگان ما فزونی گرفته و از همه بدتر جایگاه میراث فرهنگی و شناسه ملی ایران که دربرگیرنده پیشینه، فرهنگ، هنر، زبان، آیینها و… است به درستی و شایستگی به مردم ایران و جهان شناسانده نشده است.
بخشی از کاستیها و نارساییهای میراث فرهنگی برآمده از کمبود بودجه، ناتوانی فرنشینان( مدیران) فرهنگی، ناهماهنگی سازمانهای دولتی با یکدیگر، دوگانگی و ناکارآمدی قانون و… است. اما بنیادیترین شوند(دلیل) گرفتاری میراث فرهنگی و بیمهری به آن را باید در اندیشهی بسیاری از بلندپایگان سیاسی و فرهنگی کشور دید. زیرا برخی از آنان همچنان با بخشی از تاریخ و فرهنگ ایران سرناسازگاری داشته و برخی دیگر نیز باور به جایکاه کارساز آن در فرهنگسازی، کاستن نابههنجاریهای هازمان(:جامعه) ایرانی، همبستگی، کارآفرینی، درآمدزایی و نهادینه شدن امنیت ندارند که پیامد این نگرش را میتوان در بستر آشفتهی و چندگانهی فرهنگی و اقتصادی کشور آشکارا دید.
اگر اردوغان ترانه آراز را میخواند، اگر در جمهوری آذربایجان که نام راستین و تاریخی آن «اران» است با همه توان ایرانیزدایی میشود، اگر برخی در افغانستان که تا صدو پنجاه سال پیش بخشی از خراسان بزرگ بود، میخواهند زبان فارسی را برکنند و اگر در کشورهای عربی دریای پارس را نامی دیگر میگویند نشان از بهرهبرداری این کشورها از میراث فرهنگی در پیشینهسازی و جهانی شدن و نمایانگر کوتاهی ما در سرزمین خودمان و ایران فرهنگی از دریای سند تا دریای مدیترانه و از آمودریا و قفقاز تا حوزه دریای همیشگی پارس است.
وقتی که تاریخ ایران باستان در کتابهای درسی کمرنگ گردیده و گاه نادیده گرفته شده است، وقتی در همین کتابها از داستانهای استورهای و قهرمانان ملی سخنی به میان نیامده، نام چکامهسرایان پارسی پاک میگردد، وقتی به جشنهای ایرانی که کشورهای همسایه «پُز»آنها را میدهند روی خوش نشان نمیدهیم، وقتی خنیای (موسیقی) ایرانی که پیشینهای دیرین و سرافرازانه در این خاک دارد همچنان «روزبیتقویم» است، هنگامیکه نوروز نگین درخشان فرهنگ واندیشه ایرانی را «جشن خرها و گاوها» میپنداریم بهراستی چگونه میتوان به آیندهی میراث خوشبین بود؟
میراث فرهنگی، یعنی شناسه (هویت) ملی که با میهندوستی و ملیگرایی سخت گره خورده است. در حالی که بسیاری از کشورها با کمک این آموزه، تلاش، سازندگی، شادابی آرمان و یکپارچگی پدید آوردهاند، ما با جهانبینی (ایدئولوژی) سیاسی، دینی و انقلابی به شناسهی ملی نگریستهایم که یکی از پیامدهای آن افزایش قومگرایی و گسترش اندیشههای جداخواهانه بوده است.
یادمان باشد یکی از ویژگیهای برجستهی میراثفرهنگی و شناسهی ملی ما وارون (:برخلاف) دیگر کشورهای اسلامی برآمده از دو اندیشهی ایرانی و اسلامی است که از آمیختگی آنها، فرهنگی شگرف ساخته شده که افزونبر ایران، جهان اسلام را نیز درنوردیده است. به همین شوند (:دلیل) برتری دادن هریک بر دیگری یا نادیده انگاشتن یکی از آنها، زیانآور خواهد بود. ازاین رو اگر ما بهراستی خواهان پویایی و شکوفایی میراث فرهنگی ایران هستیم باید شناسه ملی را ارج گذاشته، دستاندرکاران سیاسی و فرهنگی کشور روشن سازند، میراث فرهنگی برای آنان «شناسهی ملی» بهشمار میآید یا آنکه خاری در گلو است که تنها آن را تاب میآورند و اگر اینگونه باشد در همچنان بر این پاشنه خواهد چرخید.
البته بیگمان پژوهشگران، کنشگران فرهنگی و رسانهای و همه دلبستگان ایران زمین کوشش خود را برای پاسداری، ماندگاری و بالندگی تاریخ و فرهنگ این سرزمین کهن به کار خواهند بست.
به همین شوند همچون نیاکانمان گذر از سالی به سال دیگر را ارج گزارده، چامهی حافظ را در آستانهی سال نو به فال نیک گرفته، امیدواریم فرنشینان (:مدیران) کلان کشور در سدهی پیشرو با نگاهی تازه و کارآمد پیرامون میراث فرهنگی طرحی نو دراندازند… ایدون باد
* اشکان زارعی، پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران