آلودگی زیستبوم از شمار مسایل باارزش و در خور توجه دوران ماست. یکی از نتایج سودمندی که از توجه به زیستبوم به دست میآید این است که تاریخنگار را وادار میسازد که با نگریستن به مسایل روز، در یافتههای پژوهشی خویش بازنگری کند و یا به تمامی آنها را دگرگون سازد. سخن درست آن است که امروزه مسایل مهم زیستبوم بیشتر به مواد شیمیایی بازمیگردد، نه ویروسها و میکروبها. آنچه بیش از پیش سبب نگرانی ما دربارهی آلودگی محیط میشود، گازکربنیک، سرب ناشی از دود اگزوزها و مواد حشرهکش است.این سخن هم که پهنههای آلوده، سبب آلودگی هوا و آب میشوند، مورد پذیرش همهی دستاندرکاران است. پس میتوان گفت که نگرانیهای دوستداران زیست بوم، ناشی از گسترش بیماریهای واگیرداری نیست که به سبب راههای ارتباطی به سرعت پراکنده میشوند، بلکه سهم مهمی از آن به آلودگی شیمیایی محیط بازمیگردد.
در دوران پیشین و یا در روزگار تمدنهای باستانی، وضع البته به گونهای دیگر بود. تکنولوژیهای سادهی آن دوران، زواید شیمیایی آلوده به وجود نمیآورد. رشد جامعه و تمدن تا عصر «نوین»به چنین مواردی بازمیگشت: افزایش جمعیت، شهرنشینی، تجارت، دستیابی به مستعمرات، جنگهای مذهبی و فتوحات. البته آشکار است که گسترش راههای ارتباطی، دشواری گسترش آلودگی میکروبی را نیز به همراه داشت. هدف ما در اینجا این است که «گسترش بیماری» را در محدودهی دورهای تاریخی، از سدهی چهاردهم تا هفدهم میلادی، بررسی کنیم. این پژوهش چیزی بیش از یک فرمول است و میکوشد تا در یک مجموعهی پیچیده و یگانه، پدیدههای به ظاهر ناهمگون را به یکدیگر پیوند دهد.
طاعون
در اینجا و در آغاز کار، دربارهی برخی از بیماریها سخن میگوییم. توجه به این نکته بایسته است که محدودهی کمی و کیفی بیماریها را در سدههای گذشته نمیتوان به درستی بازشناخت. اما خوشبختانه تاریخچه یبیماریها را کموبیش میتوانیم از منابع دقیقی مانند پرسش نامههای پزشکی، رویدادنگاری و منابع نظامی و مانند آنها دریابیم. این منابع دربارهی بیماریهای واگیردار که در گذشته به فراوانی پراکنده میشده و سبب مرگ دستهجمعی مردم میشدند، مانند: تیفوس، حصبه، اسهال، و مالاریا در مناطق باتلاقی، دربردارندهی آگاهیهای بسیار سودمندی هستند. در اینجا خواست ما این است که «طاعون» را بررسی کنیم. طاعون یکی از بیماریهایی است که در اروپای قرون وسطی به سبب رشد جمعیت در این قاره گسترش یافت.
مطالعهی زیستبوم طاعون در جهان، در نهایت پیوند پیچیدهای است میان انسان و باسیل. پیوندی که به همزیستی مسالمتآمیز چهار عنصر: موش صحرایی، کَک، باسیل و انسان مربوط میشود.
آنچه در بالا آمده است بخشی از نوشتاریست با عنوان «نقش بیماری در یکپارچگی جهان»، نوشتهی لروا لادوری با ترجمه و گزینش دکتر منصوره اتحادیه، که در تازهترین شمارهی امرداد چاپ شده است.
متن کامل این نوشتار را در رویهی پانزدهم (نوروزنامه) شمارهی 437 امرداد بخوانید.
شمارهی 437 هفتهنامهی امرداد (واپسین شمارهی هفتهنامه در سال 1399 خورشیدی) به همراه «ویژهنامهی نوروز » و «زرتشتنامه» از دوشنبه هجدهم اسفندماه 1399 خورشیدی، در روزنامهفروشیها و نمایندگیهای امرداد در دسترس خوانندگان قرار گرفته است.
خوانندگان میتوانند برای دسترسی به هفتهنامهی امرداد افزونبر نمایندگیها و روزنامهفروشیها از راههای زیر نیز بهره ببرند.