بیگمان نام «فَروَهَر» به عنوان یک نشان ایرانی به گوش همهی ما خورده است. بسیاری از ما نشان فروهر را به گردن داریم یا در ریختهای گوناگون از آن بر بشقابهای سیمین (:نقرهای)، کاشی و سنگها تندیس و نگارهی آن بر دیوار خانه یا محل کار خود بهره میبریم، اما آگاهیهای چندانی دربارهی تاریخچهی آن نداریم و حتا نمیدانیم این نشان، نماد چیست. تنها همین اندازه میدانیم که این نشان ایرانی است و دیرینگی آن به ایران باستان بازمیگردد. برای آشنایی بیشتر با این نشان دیرینه هر آنچه دانستنی دربارهی آن است در زیر آمده است.
نگاره فروهر از دید روانشاد موبد رستم شهزادی
فروهر که ذرهای از هستی بیکران پروردگار بوده، و برای راهنماییِ روان، به تن در آمده، پس از مرگ به همان پاکی و خلوص به اصل خود میپیوندد و به لوثِ گناه آلوده نمیگردد. به باور زرتشتیان در نهادِ هریک از مرتوگان (:مردمان)، چه زن و چه مرد ، چه غنی و چه فقیر، ذرهای از انوارِ خورشیدی اهورایی وجود دارد که ،« فرَه وَهَر» نامیده شده و سبب عمدهی رسایی و کمالِ مادی و مینوی ماست. این «فرَه وَهَر» از مبدا اصلی خود که اهورامزدا باشد جداشده و برای مدت محدودِ زندگی در تنِ ما منزل گزیده است. این نیرویِ ایزدی ما را به درجاتِ عالیه ارتقا داده و از حالت حیوانی و انسانی به عالمِ فرشتگان میرساند. در پایان ، پس از طی مراحل مینوی ما را به عالم حقیقت، و وحدت میرساند و از دیدار و پیوند با اهورامزدا برخوردار میسازد.
نگاره فروهر از دید موبد اردشیر خورشیدیان
پرچم و نماد هر کشوری بار مینَوی در بردارد که بایستی برای درک اندریافتهای (:مفاهیم) آن به ریزهکاریها بیشتر نگریست. در باور بهدینان همهی موجودات از ذرهای از انوار بیپایان اهورامزدا برخوردار هستند و به انسان به میزان بسیار شایستهتری از این نیروی اهورایی که «فروهر» نامیده میشود، بخشیده است. فروهر به چم (:معنی) (فَره= پیش برنده) است که به روان انسان نیروی شگفتانگیز شناخت «اشا»، نوآوری و یاری رساندن به پروردگار در دگرگونی و تکامل بخشیدن جهان را میبخشد.
فروهر، هم یک نماد ملی بر پایهی باور زرتشتیان است. این نگارهی بسیار پُر معنا یکی از نخستین نقاشیهای سوریالیستی (دربردارندهی اندریافتهای فلسفی) در جهان است که آشکارا مفاهیم آرمانی یک دیندار راستین را به تصویر میکشد و به صورتی فشرده به بیننده نشان میدهد.
نگارهی فروهر از نگاه دین زرتشتی
بخش نخستین آن، نقش پیر سالخورده با قامتی برافراشته است که نشاندهندهی دانش و تجربهی فراوان است. سری پوشیده دارد و رو به سوی خاور (جای برآمدن خورشید) با دست راست خود در حال نیایش پروردگار است. در فرهنگ زرتشتی نور و روشنایی نماد اشا راستی و پاکی و طلوع خورشید نماد امید و شادی است. به باید توجه داشت بر روی نقشه، کاغذ، دیوار و…، سَرِ نگارهی فروهر باید به سوی راست باشد.
حلقهی مهر در دست چپ که به دل نزدیکتر است جای دارد و آن سوی این حلقه کسی نیست و این نماد پیمان بستن با خدا را نشان میدهد. بعدها این حلقه از سوی جهانیان با مفهوم به چم (:معنی) حلقهی پیمان میان زن و شوهر به کار گرفته شد و در انگشت دست چپ همسران جای گرفت. بالهای برافراشته دو دست پرنده را نشان میدهد که سه ردیف بال دارد و با همهی وجود در حال پرواز است. این نماد نشان میدهد که هر انسانی بایستی همیشه با بالهای برافراشته، اندیشه و گفتار کردار نیک خود را در ترازوی خرد و وجدان بیدار در حال پرواز نگاه دارد از افتادن به کاستیها و کژیها دور بماند.
همهی مردمان قابلیت اهوراییزیستن را دارند، ولی اینگونه پرواز پیوسته، تنها کار شایستهجویان و مردمان فرزانه و فرهیخته است که آن هم آموزش، تجربه و تمرین میخواهد.
حلقهای که این انسان سالخورده را در میان میگیرد نشاندهندهی این جهان خاکی است که هیچکس را چارهای جز گذر از آن نیست. شایسته است که انسان با این همه توان فردی و هازمانی (:اجتماعی) که خداوند به او بخشیده است بتواند برای خود و دیگر مردم بهترین جهان مینوی یا «وهیشتم منو» را بسازد و با انسانیترین روش ممکن زندگی کرده از این حلقهی میرا (:فانی) بگذرد.
دُم، پرنده نیز سه ردیف دارد که نشاندهندهی دُوژمت و دُژوخت و دُژوَرشت یا اندیشه، گفتار و کردار بد است که انسان را از آن گریزی نیست. انسان با این اندیشهها زاده میشود و از جهان درمیگذرد و در پرواز او در نقش بازی میکند ولی یک انسان آرمانی باید بدیها را به زیر بیندازد و از رفتارهای ناشایست تا میتواند دوری کنند.
دو پای پرنده به صورت دو نوار گرد است که نشاندهندهی «سپنتهمَن» و «اَنگرَهمَن» است و در نهاد همهی مردم هست. در باور اَشو زرتشت هر دو گوهر و همزاد هستند و انسان تنها موجودی است که به شوند (:علت) برخورداری است از «مَنَه» یا خرد و دَاِنو یا وجدان، با اراده و اختیار میتواند همهی ویژگیهای سپنتهمَنها را برگزیند و همازور باشد و با انگرهمَنها سرگرم نبرد همیشگی باشد.
فروهر راهنمای انسان در زندگی
امید است که همهی مردمان بهویژه ایرانیان بیشازپیش به این نگارهی بسیار با مفهوم که شاید یکی از بزرگترین هنر نیاکان با فر و شکوهمان بوده است، نگرش ویژه داشته باشند و با خودشناسی و خودباوری به فرهنگ پربار و پر از نازش سراسر زیبای ایران پی ببرند و چنان زندگی کنند که پیامهای این نگارهی پُر رمزوراز از بینندگانش خواستار است. باورهای اهورایی نیاکانی را پایهی زندگی اندیشمندانهی خود بنهیم و با یافتن، گزینش و پیروی از بهترین روشهای زندگی بالهای اندیشه، گفتار و کردار نیک خود را همواره در حال پرواز به سوی اهورامزدا برافراشته نگاه داریم. با این اندیشه خود، خانواده، شهر، میهن و جهان را به سوی اشویی «فرشکرد» که همانا آبادی و نو کردن جهان است، راهنمایی کنیم.
شوربختانه برخی ناآگاهان این نگاره را اهورامزدا مینامند با آنکه اهورامزدا، خدای یکتا و بیهمتا و ایزدان (فرشتگان) در اوستا، وجودی مینوی معرفی شده و شکل مادی ندارند و نمیتوانند باشند و نام این نگاره فَروَهر است.
دیدگاه موبد کورش نیکنام دربارهی فروهر
به باور ترادادی(:سنتی) زرتشتیان، مَرتو(:انسان) از ۴ بخش تشکیل شده و هویت یافته است. که دو بخش آن مادی است «تن و جان» و دو بخش دیگر مینوی « روان و فروهر» نام دارد.
فروهر در اوستا به گونهی «فروشی» آمده است، فروزه ونیروی اهورایی است که از آغاز زاده شدن در نهاد هر فرد به امانت گذاشته میشود(:روح القدَُس) پس دارای شکل و قیافه نیست.بلکه فروزه اهورایی بینشان است.
در باور و فرهنگ همگانی ایرانی، از فروهر دیگری نیز یاد شده است که برخی آن را گوی بالدار نامیده اند، (Fravahar) این فروهر نگارهای است که در زمان هخامنشی به ریخت(:شکل) آرم و نشان ملی این کشور در آمده است. چگونگی به ریخت آمدن آن شاید برگرفته از باورهای گوناگون مردم آن روزگار باشد، فرازهایی از دین زرتشت، آیین مهر و نگرش زروانی در این نگاره به چشم میخورد.
فرتور فروهر از آن روزگار در سنگنگارههای باستانی تخت جمشید و بیستون که میراث کهن این سرزمین هستند، خودنمایی میکند و چون پادشاهان در این سنگنگارهها از «اهورامزدا» خدای باور ایرانیان یاد کردهاند. یونانیان و خارجیان به نادرستی چنین پنداشته اند که این نگاره از آن اهورامزداست.
فَرورد به چم فروه شی و فروهر هست فروهر در اوستا فروشی در زبان هخامنشی فرورتی در زبان پهلوی فروهر در پارسی دری فرور و پارسی فرورد که فروردین از این ریشه هست.
چهرهی سالخورده و نورانی فروهر، یادآور بهره گیری از تجربه پیران خردمند است.
دست فروهر رو به پیش است تا آرمان انسان پیوسته به سوی پیشرفت و بالندگی باشد.
حلقه دست این نگاره به شکل دایره خورشید جلوهگاه آیین مهر و نشان پیمان مرتو با خداوند در پیوستن به اشویی است .
بال فروهر سه بخش دارد تا فراگیر هومَت ، هوخت و هوَرشت به چمار(:یعنی) : اندیشه، گفتار و کردارِ نیک را به انسان سفارش کند.
حلقه دور کمر فروهر، نشان وارستگی انسان از امیال ِ ناهنجار و نیروی پرواز او به سرچشمه خورشید است.
دو رشتهی آویخته در پایین، نشان پیوستن به سپنتَه مینو (منش پاک) و پشت سر گذاشتن اَنگرَه مینو (اندیشه پلید) است.
بخش زیر بال فروهر نیز سه تایی است تا بیزاری انسان و زیر پا گذاشتن دُژمَت، دُژوخت و دُژوَرشت را یادآوری کند به چمار اینکه هر فرد بایستی اندیشه، گفتار و کردار ناپاک را از خود دور سازد.
نگاره فروهر از دید دکتر خسرو خزاعی
نقش «فروهر» که چندی از اروپاییان در گذشته آنرا با «اهورا مزدا»، خدای زرتشت اشتباه گرفته بودند یکی از کهنترین نمادهای فرهنگ ایرانیان است. اگر چه پیکره ظاهری آن تا اندازهای از پیکرههای مصری و آشوری الهام گرفته ولی درون مایه و تمام نمادهای نیرومند آن در فرهنگ و اندیشهی زرتشت نزدیک به 4000سال پیش، ساخته و پرداخته شده است. هخامنشیان و ساسانیان از این نقش بسیار استفاده کردهاند.
نمادهای این نقش مقدس ایرانیان را میتوان به صورت زیر بیان کرد
قرار دادن چهره یک پیرمرد روزگار دیده در این نگاره اشاره به شخص خردمند و دوست و راهنمایی است که راه پی ریزی یک زندگی شاد و خوشبخت را نخست در این جهان خاکی نشان میدهد و در این راستا راه را برای پیوستن به « خانه سرود» یا بهشت اهورایی پس از مرگ فیزیکی باز میکند.
از همین واژه فروهر که در اوستا «فرورتی یا فروشی» نامیده شده واژه انگلیسی friend یعنی دوست سر چشمه گرفته است.
دست راست نگاره جهت خورشید را نشان میدهد که این اشاره به پیشرفت در روشنایی و پرواز بسوی نور است.
فروهر میتواند هم از طرف راست در حرکت باشد هم از طرف چپ و این بستگی به جهت نور دارد.
حلقهای دردست چپ نگاره وجود دارد که « حلقه پیمان» است که نشان از عهد و پیمانی است که میان انسان و اهورامزدا از یک سو، و میان انسان و انسانهای دیگر از سوی دیگر بسته میشود. حلقههای ازدواج که امروز در انگشت چپ میکنند از همین نماد برگرفته است.
بالهای کشیده شده در دو طرف نگاره، نماد پرواز به سوی بالا و اشاره به پیشرفت و تازه کردن جهان در این زندگی و سپس ادامهی پیشرفت در فراسوی آن زندگی و حرکت بسوی اهورا مزداست.
بالهای فروهر از سه رده شاهپر درست شده که نماد سه فروزهی جاودانه جهانبینی زرتشت یعنی اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک» است که انسانها را به بالا میکشد.
در میان کمر مرد خردمند یک حلقهی بزرگ قرار گرفته که اشاره به «دایره زمان» است که هر دم در چرخش است. در هر لحظه زمان در گردش خود دو راه را پیش پای انسانها میگذارد ، یکی «خوب» یعنی پیشرونده و پیشبرنده بسوی یک زندگی شاد و خوشبخت و دیگری« بد» یعنی بازدارنده و پس برنده بسوی یک زندگی غمزده و نگونبخت. انسانها آزادی گزینش میان این دو راه خوب وبد، را دارند. «خوب» و «بد» معنی خود را در رابطه با هدف انسانها در زندگی پیدا میکند.
در آیین زرتشت هدف از زندگی پی ریزی یک زندگی شاد و خوشبخت است. بنا برا ین مردمانی که میخواهند در این آیین گام بگزراند باید راهی را برای زندگی برگزینند که در این جهان خوشبخت زندگی کرده و پس از مرگ با روانی شاد در« خانه سرود» اهورا مزدا که در اندیشه و وجدان هر انسانی در درازای زندگی او ساخته میشود جای بگیرند .
این دو راه «خوب» و «بد» بوسیله دو رشته که یکی از طرف راست و دیگری از طرف چپ « دایره زمان» بیرون میایند نمایان شده این دو رشته نماد دو فروزه نیکی و بدی هستند که « همزاد» هستند و در اندیشه بوجود میآیند . یکی « سپنتا مینو» نیرویهای پیشبرنده و شادیافزای اهورامزدا است و دیگری «انگره مینو» نشان نیرویهای بازدارنده و غمآفرین اهریمنی هستند. انسان در میان دو نیروی خوبی و بدی قرار گرفته است و آزاد است یکی از آنها را گزینش کند. پس اگر از اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک پیروی کند همیشه نیروی سپنتا مینو در کنار وی خواهد بود و او را به جلو خواهد کشاند. او هم در این دنیا خوب زندگی خواهد کرد و هم در دنیای پسین با روانی شاد و خوشبخت زیست خواهد نمود .
دم پرنده مانند نگاره به صورت سه رده پر درست شده است که اشاره به اندیشه بد، گفتار بد و کردار بد دارد. آنها انسان را بسوی پایین میکشند.
میبینیم در یک نگاره گوچک، نیاکان پر از دانش و دانایی ایرانیان چه اندازه خرد و بینش و اندیشهی نیروزا جای دادهاند.
علامه دهخدا در فرهنگ لغتنامهی خود در بارهی معنی فروهر چنین آورده است:
فروهر.[فُ هَ] (اِ) در پهلوى فروهر( fravahr)، فارسى باستان ظاهراً فرورتى( fravarti) و در اوستا فرهوشى( fravashi). در اصل مركب از دو جزء فره یا فرا به معنى پیش و «ور» به معنى پوشاندن، نگهدارى كردن و پناه بخشیدن. طبق نوشتههای اوستا فروهر نیرویى است كه اهورمزدا براى نگهدارى آفریدگان نیك ایزدى از آسمان فر و فرستاده و نیرویى است كه سراسر آفرینش نیك از پرتو آن پایدار است. پیش از آنكه اهورمزدا جهان خاكى را بیافریند، فروهر هر یك از آفریدگان نیك این گیتى را، در جهان مینوى زبرین بیافرید و هر یك را بنوبهی خود براى نگهدارى آن آفریدهی جهان خاكى فرومىفرستد و پس از مرگ آن آفریده، فروهر او دیگر باره بسوى آسمان گراید و به همان پاكى ازلى بماند. اما هیچگاه كسى را كه به وى تعلق داشت فراموش نمیكند و هر سال یك بار به دیدن وى مىآید و آن هنگام جشن فروردین است، یعنى روزهایى كه براى فرودآمدن فروهرهاى نیاكان و پاكان اختصاص دارد. (از حاشیهی برهان چ معین). به معنى جوهر كه در مقابل عرض باشد. (برهان). از فرهنگ دساتیر است. رجوع به دساتیر ص 258 شود.
نقش فروهر در آتشکدهی کرمان
نقش فروهر در آتشکدهی تهران
نقش فروهر در آتشکدهی یزد
نقش فروهر در آتشکدهی مجموعه مسکونی رستم باغ
نقش فروهر بر سردر درمهر گوهر و مهربان اصفهان
نقش فروهر برآتشکدهی پارسیان هند
نماد فروهر در کتیبه بیستون
زمان حیات داریوش اوّل را، بین 549 تا 486 پیش از میلاد مسیح دانسته اند. زمان ساخت بیستون را 520 پیش از میلاد مسیح می دانند و قدیمیترین بخش تخت جمشید را مربوط به 518 قبل از میلاد مسیح دانسته اند.پس کهنترین زمانی که می توان برای این نماد در آثار کشف شده در ایران یافت، حدود 518 سال پیش از میلاد مسیح است.
نقش فروهر در تختجمشید
نقش فروهر بر درمهر زرتشتیان لوسآنجلس
نقش فروهر بر سردر درمهر نیویورک
فرتور رسیده است.
0114
یک پاسخ
درود
سپاس از آگاه سازی های شما
یک پرسش دارم
آیا نگاه به چپ یا راست پیرمرد در آرامگاه ها و جای دیگه مثل هم هستند
به گمانم در یک سر رسید از چاپ های امرداد خوندم که یکی برای آرامگاه ها و دیگری برای جاهای دیگه است؟ درسته؟ اگر درسته، کدوم نگاه به کدام سمت برای مکانی جز آرامگاه ها است؟