چكیده
دیپلماسی قدمتی به بلندای تاریخ حكومت (دولت) دارد و به این ترتیب دیپلمات همواره در كنار حكمران بوده است. عرصهی سیاست، آداب روابط سیاسی و شخصیت بازیگران سیاسی، برای بیشتر مردم حوزه ای مرموز و محاط در هاله های اسرارآمیز است. آن چه در برداشت عمومی از این قلمرو مشترك است، وجود امتیازات اغواكننده و شخصیت غالباً زیرك٬ برنامه ریز، مدبر٬ بی رحم و گاه عدالت پیشهی سیاست مداران است. دیپلماسی فنّی تلقی میشد كه از شكل گرفتن در قالب قواعد گریزان بود. آن هایی هم كه دیپلمات بودند، بندرت از رموز این فن نوشتند. شاهنامه روایت حكمرانی ایرانیان ازطلوع تاریخ آنان تا غروب حكومت ساسانیان است. جست وجو در شاهنامه برای استخراج آداب دیپلماسی و آیین مذاكره در دوران باستان، برخی از قواعد و ویژگیهای این حوزه را بازنمایی میكند. سؤال اصلی در مقاله حاضر این است كه آداب سفارت و آیین مذاكره در دوران گذشته ایران چگونه بوده است؟ در پاسخ به این پرسش، مدعای مقاله آن است كه دیپلماسی به دلیل تجربی بودن، قواعد و ویژگی هایی دارد كه در طول زمان یکسان مانده اند، اما تشریفات آن تغییر كرده است. روش فهم ما برای استخراج قواعد و ویژگی های دیپلمات و دیپلماسی در ایران باستان توصیف و تحلیل بوده است.
واژگانكلیدی: شاهنامه، دیپلماسی، سفارت، سفیر، مذاكره.
مقدمه
نخستین جماعت های انسانی با مفهوم رهبری آشنا بودند و با توجه به سنت خود، بهترین افراد را برای این سمت انتخاب می كردند. رهبری جماعت نیز به روابط سلسله مراتبی در ادارهی زندگی جمعی رسید وحكومت تشكیل شد(گیدنز۱۳۸۳ ٬ صص۶۷ ۷۶٬) حكومت ها هم مانند افراد انسان منفرد و منزوی نبودند بلكه به اقتضای شرایط و احتیاج با هم روابطی داشتند. موقعیت جغرافیایی و مكانی، روابط میان حكومت ها را در محدود های از همكاری ناشی از همجواری تا جنگ دامن میزد. روابط میان حكومت های ناهم جوار، ناشناخته تر، گه گاهی و نامعمول بود. به هر حال روابط بین حكومت ها یا « روابط دیپلماتیک » خوانده می شوند، مقدمه ای برای برقراری انواع روابط سیاسی و غیر سیاست (مانند تجارت) تلقی می شوند. به عبارت دیگر، ملاقات میان بازیگران سیاسی و مذاكره در طول تاریخ سیاسی جامعه ها وجود داشته است.
دیپلماسی فنّی است كه در زمان صلح و جنگ به كار گرفته می شود، البته در دوران صلح، دیپلماسی و مذاكره دشوارتر انجام می شود. زمانی كه دولت ها نمی خواهند و یا نمی توانند با توسل به زور یا جنگ، خواست خود را به حكومت دیگر تحمیل كنند، استفاده از فن مذاكره، یعنی توسل به روش هایی كه بدون اعمال زور، حكومت دیگر را به قبول چیزی كه به آن راضی نیست، وادار میكند، ضرورتی آشكار خواهد بود. دیپلماسی به این مفهوم، از كهن ترین دوران زندگی سیاسی وجود داشته است و هرگاه حاكمی نتوانسته است خواست خود را به زور بر فرما ن روای فرمانروای دیگری تحمیل كند از روشی سود برده
است كه می توان آن را دیپلماسی نام نهاد. بنابراین ویژگی شاخص دیپلماسی، جنبهی خارجی بودن آن یا اجرا شدن آن در خارج از محدودهی اقتدار حكومت است. به عبارت دیگر، دیپلماسی اجرای سیاست خارجی دولت است.
دولت ها در روابط دیپلماتیك خود سعی در كسب حداكثر موفقیت در مسائل مورد نظر به طریق مسالمت آمیز را دارند. گاه ممكن است با دیپلماسی نامناسب بهترین مقاصد از دست برود و یا برعكس، یك هدف نامشروع به وسیلهی دیپلماسی خوب و هوشمندانه بدست آید. بنابراین موفقیت دیپلماسی بستگی به فراست و زیركی دیپلمات و حسن تشخیص او در مقتضیات زمان و شرایط و احوال دارد. دیپلماسی فن و هنر است و دیپلمات خوب كسی است كه پیچیدگی ها و رموز آن را می شناسد. در اینجا بحث بر سربرقراری روابط میان حكومت ها نیست، بلكه موضوع مورد علاقه این مقاله آداب مذاكره (سفارت)و ویژگی های فرد مذاكره كننده(سفیر) است. بدون تردید محیط و شرایطی كه مذاكرات سیاسی در آن انجام می شود، بر نتیجهی مذاكرات تأثیر می گذارد؛ به همین ترتیب شخصیت و ویژگی های مذاكره كننده برخنثی سازی یا كم اثر كردن فشار محیط و شرایط نامطلوب، مؤثر است.
با عنایت به این نكات سؤال اصلی مقاله حاضر این است كه آداب سفارت و آیین مذاكره در دوران ایران باستان چه ویژگی هایی داشته است؟ بنابراین كوشش می كنیم به كشف و بررسی ویژگی های یك دیپلمات در ایران باستان، به وسیلهی بازخوانی كتاب شاهنامه به عنوان یكی از مآخذ عمدهی روایت گر تاریخ ایران بپردازیم. شاهنامهی حكیم ابوالقاسم فردوسی مجموعه ای از كتاب های خدای نامه، شاهنامه ابومنصوری، روایات شفاهی و برداشت از منابع دیگر است، و حكیم طوس به بازسرایی خاطره های ایران پرداخت و روایت های تاریخ ایران را تجمیع نمود و توانست مجموع های از خاطرات این منطقه را درهم آمیخته و در ذخیرهی ذهنی ایرانیان ثبت كند.
به رغم آن كه دربارهی شاهنامه از منظرها و جنبه های گوناگون، پژوهش های زیادی انجام شده است، اما كم تر به موضوع مورد علاقهی این مقاله توجه شده است. آثار پژوهشی مربوط به شاهنامه را می توان در سه دستهی كلی تقسیم كرد. گروه نخست، شامل آثاری می شود كه بر جنبهی ادبی شاهنامه و زبان فاخر آن تأكید میکند.««سوگ سیاوش»٬ « مقدمهای بر رستم و اسفندیار»٬«هویت ایرانی و زبان فارسی» ٬« ارمغان مور» شاهرخ مسکوب(۱۳۵۴٬۱۳۵۶٬۱۳۷۳٬۱۳۸۴) و کتاب «از پاژ تا دروازه رزان» محمد جعفر یاحقی(۱۳۷۱) ازجمله آثار این دسته به شمار میآیند. دستة دوم، باورهای دینی، ملی و خردگرایانهی فردوسی را شامل می شود.«با نگاه فردوسی» از پرهام (۱۳۷۳)٬ « بوسه بر خاک پی حیدر علیه السلام»٬ ابوالحسنی و « انسان آرمانی و کامل»رزمجو)۱۳۶۸) از این زمره اند.سومین گروه كه از نظر تعداد كمتر از دو گروه قبلی است ذربرگیرندهیآثاری است که پدیدههای سیاسی در شاهنامه مورد بررسی قرار دادهاند٬ به عنوان مثال٬ کتاب اعتماد مقدم با نام « شهریاری در ایران بر بنیاد شاهنامه»(۱۳۵۱) که حکومت و ویژگیهای حاکم را با نگاه به شاهنامه تحلیل کرده است .بررسی کرده است. محمد علی اسلامی ندوشن، نگرش فردوسی به جهان وجایگاه ایران در جههان را در کتاب «ایران و جهان از نگاه شاهنامه»(۱۳۸۱) بررسی کرده است. عناایت رضا در «پیوستگی آیین شاهنشاهی با زندگی و معتقدات ایرانیان»( ۱۳۵۵)علل شکل گیری نهاد شاهنشاهی را مورد بررسی قرار می دهد.ولفگانگ كناوت در«آرمان شهریاری درایران باستان»(۱۳۵۲) که به وسیلهی سیف الدین نجم آبادی به فارسی برگردانده شده است، شاه آرمانی و جایگاه او را در اندیشه ایران باستان به بحث می گذارد. مجتبایی هم در « شهر زیبای افلاطون و شاهی در ایران باستان»(۱۳۵۲)ویژگیهای پادشاهی آرمانی در ایران را با دیدگاه افلاطونی تطبیق می دهد. فرهنگ رجایی در بخش دوم کتاب خود یا عنوان « تحول اندیشهی سیاسی در شرق باستان»(۱۳۷۲) به طرح خطوط اندیشهی سیاسی درایران باستان می پردازد.او از عواملی چون هم ترازی دین و سیاست، تمایل به یكتا پرستی، تقسیم كار اجتماعی و اندیشهی شاهی در ایران باستان بحث میكند. اما شاهنامه محور كار او نیست و مباحث كلی را مطرح می كند. ابوالفضل كاوندی كاتب در مقاله « آیین شهریاری و روابط بین الملل در شاهنامه» که در مجلهی اطلاعات سیاسی- اقتصادی(۱۳۹۲) به چاپ رسیده است، به نكته هایی در زمینهی روابط سیاسی ودیپلماتیك اشاره میكند، اما به آداب، تشریفات و چگونگی اعزام و پذیرش سفرا و ویژگی های سفیر نمی پردازد. بنابراین اگر فردوسی را چنان كه مجتبایی می گوید راوی صادق اسطوره ها و داستان های كهن ایران بدانیم آن گاه تمركز بر ویژگی های روابط سیاسیاز دید ایرانیان باستان و استخراج آداب سفارت وآیین مذاكره از روایت های شاهنامه می تواند بسیار اساسی و كاربردی باشد. تازگی این مقاله نیز در همین
موضوع و منظر نهفته است.
۲-تعریفدیپلماسی
دیپلماسی پیشینهای به درازای تاریخ حكومت ها(دولت ها)دارد. برخی پیشینهی دیپلماسی را هم زما ن با دوران پارینه سنگی در قبایل استرالیا، ساحل نشینان جزایر اقیانوس آرام، سیاهان آفریقا، سرخ پوستان شمال و جنوب آمریكا و مردم چین و هندوستان به شمار می آورند (آلادپوش و توتونچیان، ۱۳۷۲ ص۳۳) واژهی دیپلماسی در اصل از فعل یونان دیپلم ۳ گرفته شده است كه به معنای تا كردن است. كلمهی دیپلما ۴ نیزاز فعل مذكور مشتق گردیده و حاكی از نوشته ی تا شده یا طومار مانندی است كه به هركس اعطا می گردید، از اختیارات خاصی برخوردار می شد. بعدها این كلمه به منشور یا سندی كه به فرستادگان دولت ها داده می شد اطلاق گردید (آلادپوش و توتونچیان، ۱۳۷۲ ص ۳)مفهوم دیپلماسی از جمله مفاهیم پیچیده و دشواری است كه تا كنون تعاریف گوناگونی از آن به عمل آمده است. پدلفورد و لینكلن به نقل از میزرا صالح ٬ دیپلماسی را این گونه تعریف می كنند: « روابط سیاسی رسمی متقابل میان دول در حال صلح در جهت دستیابی به امتیازات بیش تر از طریق مذاکرات٬ وعده ها، تهدیدات و مبادلات مختلف به منظور حمایت از شهروندان خود و فعالیت های آنان در سرزمین بیگانه و همچنین كسب اطلاعات و اختیار از موقعیت دول دیگر و كوشش در حل و فصل مسائل مشترک»(میرزا صالح٬ ۱۳۵۶٬ص ۱).
بیلیس و اسمیت نیز در كتاب خود، دیپلماسی را علاوه بر روابط میان دول و حمایت از شهروندان خود، عامل بازدارندهی تعارض و جنگ نیز می دانند و این گونه بیان میكنند:« دیپلماسی با تلاش هایی برای مدیریت و ایجاد نظم در محدوده یك نظام جهانی در ارتباط است و هدف از آن، ممانعت از تبدیل تعارض به جنگ است. در چشم انداز خرد، دیپلماسی را می توان ابزاری سیاسی تلقی كرد كه بازیگران بین الملل از آن برای اجرای سیاست خارجی استفاده می كنند تا بتوانند به اهداف سیاسی خود برسند»(بیلیس و اسمیت٬ ۱۳۸۳ ٬ صص ۷۱۳٬۷۱۶). تعریف دیگری نیز در این راستا از میرزا صالح وجود که دیپلماسی را « عمل هنرمندانهی نماینده یا نمایندگان یك دولت در قالب منافع ملی كشور خود فارغ از قدرت حاكمهی سایر دول از طریق سازمان ویژه ای كه بدین منظور تأسیس شده اند» میداند (میرزا صالح٬ ۱۳۵۶٬ص ۱). دانشگاه آكسفورد نیز در واژه نامهی خود، دیپلماسی را این گونه بیان میكند:« دیپلماسی ادارهی امور بین دولت ها به وسیلهی سفیر و دیگر مأموران دیپلماتیك است»(صدر٬۱۳۸۲٬ص ۴).
در كل با توجه به تعاریف موجود در علوم سیاسی، می توان دیپلماسی را به دو مفهوم به كاربرد:
الف- مجموعهی اقداماتی كه دولت از طریق نمایندگان و مأموران رسمی خود به مورد اجرا می گذارد.
ب- روش ها و تكنیك هایی كه از طریق سیاست خارجی در چهارچوب سیستم بین المللی صورت می گیرد.
بنابراین برای بررسی دیپلماسی در گذشته كه مدنظر ما نیز هست، تنها می توان مفهوم الف را به كار برد چون مفهوم ب تعریفی جدید و مربوط به دوران معاصر است، كه در گذشته كاربردی نداشته است. بنابراین منظور ما از دیپلماسی در این مقاله با تعریف میرزاصالح از دیپلماسی هم خوانی دارد و دیپلماسی عبارت است از: ارتباط بین دول آزاد، مستقل و عاقل به منظور حصول و پیش برد مقاصد و هدف های معین و از قبل تعیین شده، كه این عمل به وسیلهی آن حفظ منافع دولت و شهروندان كشور فرستنده نزد دولت پذیرنده است. هیأت دیپلماتیك و نمایندگان دول كه به سوی كشور وحكومت دیگر میروند در گذشته با نام سفیر۵ یا فرستاده شناخته می شدند.
۲-دیپلماسیسنتی
برای درك مفهوم دیپلماسی در گذشته و چگونگی انجام آن به بررسی مختصری از تاریخ دیپلماسی می پردازیم. بر پایه بررسی های تاریخی انسان ها از دوران گذشته با یكدیگر روابط سیاسی داشتند و برای تحكیم منافع ملی و رسیدن به اهداف خارجی خود، ناگزیر به برقراری روابط متقابل با ملل هم جوار و دوربوده اند. در این میان، یونان، ایران و روم باستان جایگاه ویژه ای به خود اختصاص داده اند به گونه ای كه در، مورد دیپلماسی و چگونگی آن در تمد نهای فوق بحث و گفتوگوی زیادی شده است ( بیژنی ۱۳۸۴/۲ ص۱۸).ماهیت روابط دیپلماتیك در گذشته، یك سره فردی و شخصی بود و اغلب تمایلات شاه و ویژگی های شخصی دیپلمات از عوامل تعیین كننده در روابط بودند. دو وظیفهی مهم دیپلمات ها در این دوره یعنی مذاكره با طرف دیگر و ارسال اطلاعات و اخبار به مركز، اموری یك سره شخصی بودند و به جز پادشاه و یا دولت مردان برجسته، كمتر كسی بر این روند نظارت داشت. در این دوران، دیپلمات ها به سبب نبودن نظارت مردمی بر دستگاه های دولتی، تنها در برابر پادشاه پاسخگو بودند و روند روابط دیپلماتیك از دید مردم جریانی یك سره بسته، مخفی و حتی در بعضی موارد ترسناك بود؛ زیرا با اندك تحرك مشهودی ازسوی دیپلمات ها، مردم خود را با جنگی بزرگ روبه رو می دیدند. اقتدار واختیار تصمیم گیری دیپلمات ها در این زمان بسیار زیاد بود و به سبب همین ویژگی، در بیشتر زمان ها دیپلمات ها از میان اشخاصی با قابلیت زیاد و مورد اعتماد بسیار شاهان گزینش می شدند و با تشریفات زیادی مورد پذیرش مقامات كشورمیزبان قرار میگرفتند(بیژنی ٬ ۱۳۸۴٬ ص۱۱۹) .
بر اساس تعریفی كه از دیپلماسی و سفیر عنوان كردیم، با بررسی موردی شاهنامه ، آداب سفارت وویژگی های سفیر و آیین مذاكره را بیان و نقل می كنیم.
۳-ویژگیهای دیپلمات (سفیر) درشاهنامه
امر سیاسی در شاهنامه در صف آرایی خیر و شر، نیكی، بدی و نور و ظلمت، به تصویر كشیده شده است. دیپلماسی در این جهان بینی، نیاز به كارگزارانی دارد كه همزمان با باور به دوگانگی، گاه حامل پیام ها و ایجاد گفت وگو برای هم زیستی و صلح میان آن دوگانهها هستند. در ابتدای شاهنامه كه هنوز حكومت ایرانی به شاخه های توران و روم تقسیم نشده بود و صرفاً در ایران زمین متمركز بود، در سایهی امنیت و صلح ناشی از وحدت، فرستاده ای كه به ممالك اطراف میرفت، پیك صلح و پیوند بود نه پیام آور جنگ. نخستین فرستاده ای كه در شاهنامه نام برده می شود “جندل” پیك فریدون است كه برای خواستگاری از دختران سرو، شاه یمن، به این كشور می رود.«فریدون بسیار هوش»با برگزیدن جندل ٬ملاك هایی كه در انتخاب او به كار می برد، در حقیقت، مجموعهای از ویژگیهای دیپلمات (سفیر)برای انجام مأموریت در بیرون از حوزهی اقتدار حكومت را آشكار می كند:
فریدون از آن نام داران خویش
یكی را گران مایه تر خواند پیش
كجا نام او جندل پرهنر
به هر كار دل سوز بر شاه بر
كه بیداردل بود و پاكیزه مغز
زبان چرب و شایستهی كار نغز(فردوسی٬ ج٬۱۹۶۰٬ص۸۲)
خصوصیاتی كه فریدون برای برگزیدن فرستاده بر آن ها تأكید ورزید، در تمام ادوار شاهنامه صفات ذكر شده به عنوان شرایط انتخاب فرستاده تكرار می شوند و شرایط اصلی برای انتخاب سفیر به شمارآمدند. صفات ذكر شده براساس شاهنامه به شرح زیر توضیح داده شده اند.
۱-۳گرانمایگی ۶
نخستین مشخصهی فرستاده فریدون گران مایگی بود. اگر بخواهیم بدانیم گرا نمایه بودن در شاهنامه به چه معنایی به كارگرفته شده است و بر چه مشخصه ای برای یك فرستاده تأكید می شود، می توانیم از بیتی كه راجع به مهراب كابلی آمده است، كمك بگیریم:
ابا آن كه مهراب از این پایه نیست
بزرگست و گرد و سبك مایه نیست (فردوسی٬ج ۱٬۱۹۶۰٬ص۱۷۷)
در این بیت سبك مایه نبودن مترادف با گرا ن مایگی به كار گرفته شده است كه با توجه به مصرع اول، می توان گران مایگی را به داشتن تبار و ارج مندی معنی كرد. از این رو می توان اولین مشخصهی یك فرستاده را(که با آوردن پسوند(تر) بر آن تأكید شده است)٬ داشتن نسب والا و عزت و جلال دانست. این دو ویژگی مهم ترین معیار تقسیم بندی مردم در جوامع مبتنی بر نظم سلسله مراتبی است. ایران باستان جامعه ای طبقاتی بود و تحرك عمودی در آن جامعه و جود نداشت. حكومت و مناصب سیاسی در چنان جامعه ای در اختیار اقشار بالا قرار می گرفت و تبار و ثروت شرط لازم به شمار می آمد.
۲-۳پرهنربودن۷
پرهنر بودن به معنی كاردانی و شایستگی، ویژگی دیگر فرستاده فریدون نقل می شود كه در بیت دوم آمده است.معنی هنر در شاهنامه٬ دربرگیرندهی « مجموعهی فرهنگ و دانش و خردورزی» است.(حسینی٬ ۱۳۸۲٬ص۱۰۴) چنان كه فردوسی آنرا در بیتی در برابر«گوهر»قرار داده و بر آن ترجیح می/ دهد و می گوید:
سخن زین درازی چه باید كشید
هنر برتر از گوهر آمد پدید(فردوسی، ج۲٬۱۹۶۲٬ص۱۹۹)
یا این بیت كه معنی «هنر» را مترادف با واژهی فرهنگ به كار برده است:
گهر بی هنر زار و خوار است و سست
به فرهنگ باشد روان تن درست(فردوسی ٬ج ۸ ٬۱۹۷۰ ص۱۹۹)
به این ترتیب گران مایگی با «پرهنر» بودن همراه می شود. تردید اندکی وحود دارد که بدون کارآمدی و شایستگی٬ مذاکره به اهداف مورد مورد نظر برسد
۳-۳دلسوزبودن۸
اگر فرستاده ای واجد صفات گران مایگی و گردی و شجاعت و پرهنری و دانش و رأی و خرد وفرهنگ و دانش باشد، فرستاده ای نیكوست كه به بهترین وجه قادر به گزاردن پیام است، اما اگر دل سوزی
و شفقت این فرستاده در حق فرستندهی خویش نیز مسلم شود، اطمینان از حصول مطلب بیشتر می شود.
۴-۳-بیداردلوخردمندبودن
بیداردل ۹ بودن به معنی زیركی و هوشیاری، یكی دیگر از ویژگی های فرستاده فریدون است، كه این ویژگی در اكثر مواقع در كنار دانش و خردمندی می آید؛ زیرا خرد و زیركی در برابر حیله ها و ترفندها ی دشمن از لوازم موفقیت است. به این ترتیب در ایران باستان یكیی یگر از مشخصه های سفیر، زیركی و هوشیاری است. در شاهنامه برای اكثر سفیران خواه ایرانی و خواه بیگانه، این ویژگی مورد اشاره و تأكید قرارگرفته است. به عنوان مثال، می توان این بیت را كه در مورد فرستادهی فیلقوس به جانب داراب است، نقل كرد:
فرستاده ای آمد از فیلقوس
خردمند و بیدار و با نعم و بوس(فردوسی ٬ ج۶ ٬ ۱۹۶۷ ٬ص۳۷۶)
بیداردلی با خردمندی مترادف به كاربرده شده است. در شاهنامه برای پیك(سفیر) كاووس كه به دربارشاه هاماوران فرستاده می شود صفات دانشمند و خردمند بودن ذكر می شود:
گزین كرد شاه از میان گروه
یكی مرد بیدار دانش پژوه
گرانمایه و گرد و مغزش گران
بفرمود تا شد به هاماوران ( فردوسی ٬ ج۲ ٬ ۱۹۶۲ ٬ ص۱۳۱)
۵-۳پاكیزهمغز۱۰وباشرمبودن
براساس جهان بینی ایرانی، پندار نیك یكی از نشانههای ایمان به شمار می آمد. افكار و پندارها به اعمال انسان ها معنی می بخشند. پندار نیك مؤمنان را از غیر مؤمنان جدا می كرد. به این ترتیب در جها ن بینی دوگانه انگار، نمایندهی جهان نیك باید افكار و اعمالش ستوده و نیك باشند تا شایستگی نمایندگی را داشته باشد. خصوصیت دیگریی كه برای جندل نخستین فرستاده ذكر شده است پاكیزه مغزی است این واژه به معنی پندار نیک و صادق بودن در عمل به کار برده شده است است واکثر مواقع توأم با «با شرم بودن» است. این خصوصیت در راستای ویژگی های قبلی و تأكیدی برآن هاست؛ زیرا اگر فرستاده ای واجد صفات گران مایگی، هنرمندی، دانش و خرد و فرهنگ باشد، فرستاده ای نیكوست كه به بهترین وجه قادر به گزاردن پیام است، اما اگر پاكیزه مغز بودن و باشرم بودن و شفقت این فرستاده در حق فرستندهی خویش نیز مسلم شود، اطمینان از او بیش تر می شود. برای نمونه، دومین فرستاده سلم و تور، در زمان منوچهر به دربار فریدون میآید:
بجستند از آن انجمن هردوان
یكی پاك دل مرد چیره زبان
بدان مرد باهوش و با رأی و شرم
بگفتند با لابه بسیار گرم (فردوسی ٬ ج۱ ٬ ۱۹۶۰ ٬ ص۱۱۱)
سفیر قیصر روم، برانوش، كه به نزد شاپور ذوالاكتاف آمد نیز دارای این ویژگی بود:
فرستاده ای جست ب رای و شرم
كه دانش سرآید به آواز نرم
دبیری بزرگ و جهان دیده ای
خردمند و دانا پسندیده ای (فردوسی ٬ ج ۷ ٬ ۱۹۶۸ ٬ ص ۲۴۶)
سفیر(دیپلمات) خوب از دروغ و حیله هرچند موفقیت آمیز باشد دوری می کند؛ زیرا این شیوه همیشه اثر مسموم كننده باقی می گذارد و تنفّر طرف دیگر را بر میانگیزد و نتیجه به دست آمده از آن متزلزل است. رمز موفقیت در مذاكرات هم آهنگ ساختن علائق دو طرف با صداقت است نه با تزویر و نیرنگ.
۶-۳چربزبانی ۱۱
چرب زبانی یا «سخن ور بودن»و سخن دانی یكی دیگر از ویژگی های یك فرستاده است. در شاهنامه چرب زبانی به معنای خوش سخنی و نكته سنج بودن است. بهترین و مؤثرترین ابزار یك فرستاده، زبان و سخن اوست كه با استفاده از آن قادر میشود تا از عهدهی كاری نیكو و بزرگ برآید. به عبارت دیگر، داشتن كلامی رسا و بلیغ و آراسته، آگاه بودن به راه و رسم سخن وری از ویژگی های دیپلمات به شمارآمده است. مأموریت و پیامی كه سفیر حامل آن است همیشه خوشایند نیست و گاه احتمال سوء برداشت و بروز سوءتفاهم وجود دارد. سخن دانی و نكته سنجی در چنین شرایطی، ابزار برطرف كردن مشكلات است.در شاهنامه این صفت برای همهی سفیران و در اكثر موارد، تكرار می شود. به عنوان مثال سفیری كه اسفندیاربه سوی رستم می فرستد چنین توصیف می شود
فرستاده باید یكی تیز ویر
سخن گوی و داننده و یادگیر (فردوسی ٬ ج ۸ ٬۱۶۷۰ ٬ ص ۱۵۷)
این بیت با این هدف ذكر شد تا نشان دهد كه سخن دانی و نكته سنجی، دربارهی فرستادگانی كه با هدفی غیر از آ نچه مورد تأكید این پژوهش است، گسیل می شدند، نیز شرط لازم به شمار می آمده است.
در داستان رزم خاقان چین با هیتالیان می خوانیم، خاقان كه قصد دارد با انوشیروان روابط دوستانه برقراركند، سفیر خود را با این ویژگی بر می گزیند:
سخن گوی مردی بجست از مهان
خردمند و گردیده گرد جهان ( فردوسی ٬ ج ۸ ٬ ۱۹۷۰ ٬ ص۱۵۷)
به هرحال فرستاده باید سخندان و سخن سنج باشد، تا بتواند از سوء فهم احتمالی ممانعت كند و مأموریت خود را با موفقیت قرین سازد.
۷-۳جهاندیدهبودن۱۲
علاوه بر تمام ویژگی های نخستین سفیر كه ذكر شد، یكی دیگر از ویژگیهایی كه در شاهنامه تأكید زیادی برآن می شود و دیپلمات باید دارا باشد، و در بیت بالا در مورد رسول خاقان چین مورد اشاره قرار« جهان دیده بودن » است .این صفت در راستا و متناسب با خصوصیات قبلی است. كسری سفیری به دربار قیصر می فرستد كه این صفت در او آشكار است:
نهادند بر نامه بر مهر شاه
سواری گزیدند زان بارگاه
چنان چون ببایست چیره زبان
جهان دیده و گرد و روشن روان ( فردوسی ٬ ج ۸ ٬ ۱۹۷۰ ٬ ص ۸۰)
همچنین پس از درگذشت قیصر روم، انوشیروان پیامی تسلیت آمیز برای فرزند قیصر كه به جای پدر برتخت نشسته است، می فرستد و او را از پشتیبانی خود د لگرم می كند و برای این كار فرستاد ه ای بامشخصات زیر روان كرد:
گزین كرد ز ایران فرستاده ای
جهان دیده و راد آزاده ای (فردوسی ٬ ج ۸ ٬ ۱۹۷۰٬ ص ۲۹۲)
جهان سیاست، مجال اندكی برای آزمون و خطا دارد. دیپلماتی كه تجربهی كافی نیندوخته باشد، در غوغای سیاست گم می شود. تجربه، و به تعبیر شاهنامه جهان دیدگی، شرط مواجهه با جهان بی قرار و دائماً متغیر سیاست است و جها ندیده بودن فرستاده یا سفیر، شرط لازم انجام مأموریت دشوار دیپلماتیك و مذاكره است.
۸-۳-دلیربودن۱۳
صفت دیگری كه به تكرار برای دیپلمات در شاهنامه تعریف می شود، داشتن خلق و خوی منطبق بر آیین های پهلوانی و جوان مردی است؛ زیرا فرستادهی ترسو قادر نخواهد بود در شرایط دشوار، مأموریت خود را به درستی انجام دهد. در موقعیت های عادی نیز، فرستادهی ترسو ممكن است تحت تأثیر قدرت و شوكت دربار پذیرنده قرار بگیرد و نتواند مأموریتش را با موفقیت به پایان برساند. این ویژگی را همهی حكومت ها برای فرستاده خود در نظر می گرفتند. برای روشنتر شدن مطلب می توان از آمدن رسول قیصر به دربار خسرو پرویز مثال آورد كه علاوه بر ویژگی هایی كه تا كنون برشمردیم، دلیر بودن نیز از صفات او ذكر شده است:
چو گشت از نوشین نویسنده سیر
نگه كرد قیصر سواری دلیر
سخن گوی و روشن دل و یارگیر
خردمند و گویا و گرد و دلیر (فردوسی ٬ ج ۹ ٬۱۹۷۱ ص۸۰)
۴-آدابورودبهمحلمأموریت
در این قسمت به آداب و تشریفات و آیین مذاكره می پردازیم. دیپلمات (سفیر/فرستاده )در بدو ورود موظف به رعایت آداب و تشریفات دربار مقصد است. او باید از حركت نابجا و نسنجیده ای كه احتمالاً منجر به بدگمانی حكومت پذیرنده می شود، پرهیز كند، پیام را منتقل كند و پس از دریافت پاسخ به كشورش بازگردد. به عنوان مثال ارجاسپ به فرستادگان خود تأكید می كند هنگامی كه به دربار گشتاسپ رسیدند در برابرش تعظیم كنند و بر آیین شاهان ادای احترام نمایند و به اطراف نگاه نكنند و چون شاه در مكان خود مستقر شد به او بنگرند و چون پاسخ را دریافت كردند بار دیگر اداء احترام كنند و از محضر او خارج شوند.
چو او را ببینید بر تخت و گاه
كنید آن زمان خویشتن را دو تاه
بر آیین شاهان نمازش برید
بر تاج و بر تخت او مگذرید
چو هردو نشینید در پیش اوی
سوی تاج تابنده ش آرید روی