لوگو امرداد
ششم خورداد سالگرد رخ‌داد باغ اوسون

دوست و همراه روانشاد اردشیر مرادیان از روز حادثه می‌گوید

بهرام خسروییازدهم خوردادماه روز برگزاری آیین بزرگداشت روانشاد اردشیر مرادیان و یادآور رخ‌داد ناگوار باغ اوسون است. دوست و همراه روانشاد اردشیر مرادیان از آن رخ‌داد دلخراش گفت.
بیست‌وچهار سال از درگذشت روانشاد اردشیر مرادیان می‌گذرد، با بهرام خسروی دوست و یار او که روز حادثه وی را همراهی می‌کرد گفت‌وگو کردیم. خسروی نیز پس از این رخ‌داد از ناحیه‌ی ‌شبکیه‌ی چشم آسیب دیده و بیست‌وسه سال کم بینا بوده است. دو بند از انگشت پایش قطع شد و سوختگی و زخم وسیعی روی بازو دارد. او از تلاش و پشتکار زنده‌یاد مرادیان برای نگهداری باغ اوسون و فراهم کردن آسایش زرتشتیانی که برای تفریح به باغ می‌آمدند یاد کرد. روانشاد اردشیر مرادیان در راستای فراهم کردن آسایش همکیشان بنا داشت برای بالکن ساختمان باغ سایبان نصب کند. روانشاد اردشیر مرادیان هنگامی که سیم‌کشی انتقال برق برای جوشکاری سایبان را آماده می‌کرد دچار برق‌گرفتگی شد. بهرام خسروی از روز حادثه می‌گوید:
از آن‌جا که باغ مجاور متعلق به سپاه پاسداران برق داشت با مسوولان سپاه پاسداران هماهنگی کردیم و آنها با انتقال برق برای جوشکاری موافقت کردند. یک روز باران‌زده‌ از ماه خورداد بود. ما چهار دوست همراه بودیم. برای سیم‌کشی در باغ مشغول به کار شدیم. برای جوشکاری نیاز بود نزدیک به 2000 متر سیم‌کشی در ارتفاع به سمت باغ سپاه پاسداران انجام دهیم. از بالکن شروع کردیم. نردبان به دست با هرس شاخ‌وبرگ درختان، کابل را گذراندیم تا به آن دکل برق و مکان حادثه رسیدیم. به دکل برق چوبی با ولتاژ قوی انتقال برق که «اِرت» اتصال به زمین آن قطع بود، نزدیک شدیم. دکل در شیب باغ جای داشت و به زمین نزدیک‌تر شده بود. در آن روز نم‌زده، نردبان به دست از زیر دکل وارد میدان مغناطیسی دکل برق شدیم و در یک‌هزارم ثانیه بار الکتریکی فشار قوی از نردبان فلزی تخلیه شد. نردبان در دست چپ روانشاد اردشیر بود، من با دست راست آن را گرفته بودم. برق از سمت چپ مستقیم به قلب اردشیر وارد شد. بر اثر برق‌گرفتگی هر دو از هوش رفتیم. خسرو مهرشاهی و آرمان کشاورزی که همراهان ما بودند با فریاد کمک خواستند و از سپاه پاسداران نیروی کمکی آمد. شوربختانه اردشیر جان سپرد. من‌ پس از مدتی به هوش آمدم. دیدم، من و جسم بی‌جان اردشیر را بر روی برانکار بسته‌اند و سربازان دست به دست ما را به پایین کوه منتقل می‌کنند. ما را به بیمارستان شهدای تجریش رساندند. از ناحیه‌ی پا، دست و چشم آسیب دیدم. پس از مراقبت‌های اولیه مرخص شدم و ماه‌ها به مراقبت نیاز داشتم. پس از بیست‌وسه سال کم بینایی، سال گذشته با عمل تخصصی که بر روی چشم من انجام شد بینایی بهتری دارم.
بهرام خسروی با اندوه و افسوس گفت، دکل فشار قوی که در باغ اوسون جای دارد بدون علامت هشدار خطر برق‌گرفتگی است.
زنده یاد اردشیر مرادیان از جوانان خدمتگزار هازمان زرتشتی بود که ششم خوردادماه سال 1373 خورشیدی، بر اثر برق گرفتگی در هنگام بهبود سیم‌کشی برق باغ اوسون جان سپرد. در آن زمان همسر و دختر دوساله‌اش از او به یادگار ماندند. برای اردشیر مرادیان شادی روان و برای بازماندگان دیرزیوی و شادزیوی آرزومندیم. ایدون باد. ایدون ترج باد.

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

7 پاسخ

  1. نام اردشیر مرادیان را همیشه به نیکی به یاد می آوریم. روانش در سرای نور و سرور در آرامش باشد. برای بهرام خسروی نیز زندگی دراز همراه با شادی و تندرستی آرمان دارم. ایدون باد.

  2. روانش شاد
    باید ارزش خدمتگزاران جامعه را ارج بگذاریم و قدر شناس باشیم
    ایدون باد

  3. روانش شاد انشا اله در این مدت انجمن یاری رسان همسر وفرزندش بوده تا حداقل از لحاظ مالی در مضیقه نباشند

  4. روحش شاد برای رفاه همکیشان خدمت کرد و در راه خدمت هم جانسپرد یک نکته چرا دکل فشار قوی میان باغ است انجمن نمی بایست اجازه بده دکل فشار قوی در باغ بذارن .
    آیا انجمن تا به حال به خانواده روانشاد رسیدگی کرده؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-01-25